Keivan 23Keivan:
تصور میکنم اگه یه شب سرد برفی و یخبندان(جوری که ماشین هم تردد نمیکنه)کانتونا با کاپشن و کلاه و شالگردن طوری که فقط چشماش معلوم باشه و احیانا یه چاقو ضامن دار برای دفاع شخصی همراه داشته باشه و تو خیابونای منچستر در حال قدم زدن باشه و ناگهان ممفیس دیپای رو ببینه که با جمعی دوستان مختلطش داره پای سیب میخوره با کافه لاته داغ و ...
خیلی نامحسوس تعقیبش میکنه و چند کوچه مونده به منزل مجلل ممفیس با n ضربه چاقو اونو به قتل میرسونه و در حالی که ممفیس لحظات آخر عمرشو سپری میکنه اریک شال گردنشو کنار میزنه و میگه خیلی آشغالی دزد ناموس(منظور پیراهن شماره 7 منچستر) و در تاریکی شب محو میشه