ایران در روزی هم بازی و هم سرنوشت صعود مستقیم را به ازبک ها واگذار کرد که در 30 دقیقه ابتدایی یکی از بهترین نمایش های این چند وقت اخیر تیم ملی را شاهد بودیم. با شروع بازی این تیم ایران بود که با حملات دامنه دار از سمت راست هجومی خود به دفاع ازبکستان فشار زیادی وارد کرد و حتی موقعیت هایی هم ایجاد کرد که منجر به گل دقیقه 15 محمد نوری شد اما کمک داور ضعیف اماراتی که چند دقیقه قبل هم آفساید اشتباهی از قوچان نژاد اعلام کرده بود این صحنه را هم آفساید اعلام کرد، بعد از این گل هم این تیم ایران بود که همچنان سوار بر بازی بود و وزن زیاد جناح راست ایران که با حضور دژاگه رونده تر از همه نقاط دیگر زمین برای ایران بود موقعیت هایی ایجاد می کرد. بعد از گذشت 30 دقیقه ابتدایی بازی ازبک ها با تجمع در سمت چپ دفاعی خود اجازه بازیسازی و حرکات ترکیبی را به دژاگه و سایر بازیکنان ندادند و بازی به تعادل کشیده شد تا نیمه اول با نتیجه 0-0 به پایان برسد.
با شروع نیمه دوم کیروش با تعویض انصاری فرد با خلعتبری نشان داد که تاکتیک نیمه اول را فراموش کرده و سعی در پاس های عمقی دارد تا با استفاده از فرصت طلبی انصاری فرد به گل برسد اما به غیر از صحنه ای که با آغاز نیمه دوم شوت سرکش کریم دروازه ازبک ها را تهدید کرد دیگر او را در زمین ندیدیم، اما ماجرا از جایی شروع شد که نوری ها با هم تعویض شدند، پژمان به جای محمد که در نیمه اول بازی قابل قبولی از خود به نمایش گذاشته بود. سوال اینجاست که اگر کیروش از این دیدار پیروزی می خواست چرا یک هافبک دفاعی را به جای محمد نوری به بازی آورد؟ آیا قاسم دهنوی که یک بازیکن انرژیک - فانتزی است گزینه بهتری برای تعویض با محمد نوری نبود؟
با آمدن پژمان تیم ایران عملا عقب نشینی تاکتیکی داشت که نشان داد کیروش به تساوی هم راضی شده است، درست لحظاتی قبل از ضربه آزادی که منجر به گل ازبکستان شد پژمان یک توپ حیاتی را در میانه میدان لو داد تا فشار ناگهانی ازبک ها به سمت دروازه ایران منجر به تقديم آن ضربه ایستگاهی کذایی شود که ادامه اش داستان تکراری ضعف دروازه بان های ایرانی روی توپ های ارسالی را بار دیگر به یادمان آورد.
کیروش زمانی خودش را خلع سلاح کرد که تعویض سوم را انجام داد. علیرضا عباسفرد آمده بود تا نقش ناجی را برای ما بازی کند اما به چه شکلی؟ در روزی که خسرو حیدری که سانتر های خوبش معروف بود در طول 45 دقیقه دوم حتی یک سانتر خوب هم روی دروازه نداشت. ما از جایی که نقطه قوت ازبک ها بود سعی داشتیم به آنها ضربه بزنیم.
نکاتی که از این بازی آموختیم:
1- تیم آنالیز کننده کیروش برای ارزیابی نقاط ضعف حریفان تیم ملی ایران بسیار ضعیف عمل می کند.
2- کیروش در مواقع بحرانی طرح و برنامه خاصی برای باز کردن دروازه حریف به تیمش نیاموخته است.
3- فیکس بازی کردن خلعتبری نیمکت تیم ملی را خالی از هرگونه سلاح پنهانی کرده بود، سلاحی که همانند بازی رفت می توانست گره از کار ما باز کند.
4- تیم کیروش که از دل یک لیگ همواره نیمه تعطیل بر می آید همچنان از هماهنگی لازم در فاز هجومی برخوردار نیست، زدن فقط 2 گل در 5 دیدار خود شاهد این ادعاست.
با همه این حرف ها هنوز راه درازی در پیش است، با این تفاوت که ما به رقیب مستقیم خودمان باخته ایم، ازبک ها دو بازی خانگی با لبنان و قطر خواهند داشت که بعید به نظر می رسد امتیازات کامل را از دست بدهند. به فرض اینکه ایران هم قطر را در دوحه و لبنان را در تهران شکست دهد، ما همچنان یک امتیاز از ازبک ها عقب خواهیم بود که باید آن را مقابل کره در سئول جبران کنیم. آری هموطن.. راه سختی مانده در پیش...
عکس: فرشاد عباسی
مطالب ستون نویسندگان، تنها برگرفته شده از نظرات نویسندگان و تحلیلگران سایت طرفداری است.