Javad ♥B♥a♥R♥c♥...8 فروردین سال 1388 بازی ایران و عربستان ورزشگاه آزادی - 100 هزار تماشاگر و امیدی که .... عربستان 2- 1 ایران... و این شوکی بود بر پیکره فوتبال ایران. ایرانی که از حضور در جام جهانی 2006 آلمان بادی در قبقب خود انداخته بود و خود را امید های اول آسیا برای صعود می دانست و زیبایی فوتبال رخ به ایران نشان داد. آن سال برای بار چندم از فوتبال درس گرفتیم. صعود نکردن ما چه دلایلی می توانست داشته باشد؟!!!! بی شک تعویض پیاپی مربیان یکی از موثرترین دلایل بود. علی دایی که تنها یک سال مربی گری تیم ملی را به دست گرفته بود و نتایج نسبتا قابل قبولی نیز کسب کرد... 24 بازی 15 برد 6 مساوی و تنها 3 باخت که نمی توان آنرا کارنامه ای بد در نظر گرفت اما یک شکست تمام این رزومه را سیاه کرد... فوتبال ایران حالا فهمیده بود که برای حضور در کلاس جهانی باید خیلی راه برود... یک سوال؟
چطور؟!!! چه باید کرد؟
علی دایی برکنار شد و مربیان زیادی حالا به این مقام چشم دوخته بودند... مربیانی که خود قبل از آن بر این جایگاه تکیه داده بودند و یا مربیانی که امیدوار بودند برای اولین بار خود را در سطح تیم ملی به جهان نشان دهند. اما ظاهرا این بار تصمیم بر این بود که به فوتبالی جان تازه ای بخشیده شود...
سرانجام نام Carlos Queiroz بر سر زبانها افتاد و آنجا جای خوش کرد... یک مربی با کلاس جهانی. کسی که پرتغال 2010 را رهبری می کرد و همین برای اثبات بزرگی او کافی بود! ؟؟؟
او شروع به کار کرد و مشکلات را دید و به آنها رسیدگی کرد و واقعگرایی را به ما آموخت. سطح کیفی ما بسیار پایین بود... آن را به جد پیگیری و تا حدود زیادی برطرف کرد
ما با او به مقدماتی رسیدیم. جایی که باید در مقابل لبنان با انگیزه, قطری که حاضر بود حتی برای صعود نکردن ما پول خرج کند, ازبکستانی که چند سالیست خود را به خوبی به جهان نشان داده و کره که از قدرت های برتر آسیا بود, خودنمایی میکرد و خود را به برزیل می رساند... بازی اول با ازبکستان... نمایشی نه چندان امیدوار کننده. ما نتیجه را بردیم و ازبکستان فوتبال را و آثار نا امیدی. سپس در دوحه متوقف شدیم و آثار ناامیدی خود را نشان دادند. به لبنان باختیم و دیگر بار روال همیشگی را در ذهنمان پرورش می دادیم. اما این پایان کار نبود به تهران بازگشتیم و حضور تماشاگران نشان داد همیشه امیدی هست. ضربه نکونام و برد و بازگشت امید... بازی با ازبکستان اینبار ازبکستان بازی را برد و ما فوتبال را و شرایط برای ما جالب نبود... به قطر رفتیم و با ارائه یک بازی متوسط بازی را بردیم و امیدی که در جریان بود و در مقابل لبنان ترکاندیم. حالا دیگر صعود ما به برد مقابل کره بستگی داشت که حتی به آن هم فکر نمی کردیم. به تساوی دل دوخته بودیم و و به امید وجود آثاری از جوانمردانگی در وجود عرب نشینان حوضه خلیج همیشه پارس... بازی آغاز شد.. 28 خرداد 1392. استرس و هیجان از سر تا پای زن و مرد پیر و جوان ایران فوتبالی و غیر فوتبالی می بارید. ما زیر فشار بودیم ولی گل نمیخوردیم. از آن طرف خبر رسید که قطر دروازه ازبک ها را باز کرده و موجی از امید و رضایت در ایرانیان به وجود آمد. قطر بلیط برزیل را برای ایران امضا می کند؟!!!!
نیمه دوم آغاز شد و قطر گل تساوی را پذیرفته بود. باز هم تساوی و باز هم جای امید. تا اینکه اتفاق تاریخی رخ داد
"حالا یک ضد حمله.. اشتباه از مدافع کره. قوچان نژاااااااااااااااد و ........................................." آن طرف قطر غوغا کرده بود. گل دو سوم چهارم و و و ... جالب بود. ما خودمان بودیم و خودمان. مهارهای فوق العاده ی احمدی و سوووت پایان
صعود با رده اول
صعود به رده نخست آسیا
تحقیر قطر و تبانی
یک سال گذشت و ما در برزیل باید دربرابر نیجریه بوسنی و آرژانتین بازی میکردیم. بساط جوکهای ما فراهم شده بود. باید مقابل مسی و دیماریا بازی میکردیم. آن هم تیمی که به لبنان باخته بود و در مقابل کره دفاعی بازی میکرد... برخی در همان مرحله صعود مانده بودند و همانجا چمدان خود را بسته بودند. برخی هم منتظر بودند... سرانجام 23 خرداد 1393 رسید و جام جهانی با ناداوری آغاز شد. همه بی صبرانه منتظر ساعت 23:30 روز دوشنبه 26 خرداد بودند. و این روز و ساعت هم رسید. از لحظه خوانده شدن سرود ملی دست و پاهایمان زلزله هایی در وجودمان ایجاد کرده بودند. در مقابل میکل و قهرمان آفریقا."ای کاش اقلا شکستی آبرومندانه داشته باشیم". بازی شروع شد و استرس در بازیکنان هم موج می زد. ظاهرا یک چیز فرق می کرد. قبل از اعزام تیم به جام جهانی خلعتبری در مصاحبه ای گفته بود فشار تمرینات بسیاار بالاست. تا به حال زیر چنین تمرینات فشرده ای نبودیم(هرچند که به برزیل نرسید). ظاهران این مربی فقط نام بزرگی ندارد. نیجریه, قهرمان قاره ای که تیم هایی همچون غنا, کامرون و دیگر تیمهای بزرگ در آن حضور دارند در مقابل ایران به مشکل برخورد کرده. بازی با نتیجه مساوی به پایان رسیده بود. حتی آنهایی که به همان صعود قانع شده بودند الان به دید دیگری به آن نگاه میکنند. پولادی بهترین مدافع دور اول از مرحله گروهی می شود, بالاتر از سرجیو راموس و جرارد پیکه. بالاتراز داوید لوئیز و تیاگو سیلوا و حتی بین دفاع راست ها... بالاتر از مارسلو و آلبا و بالاتر از نامهایی که آوردنشان بر زبان روی زبان سنگینی میکند. حالا مقالات و سایت های ورزشی از ایران هم به عنوان شگفتی ساز یاد میکنند. و این بمب روحیه ایست برای مقابله با آرژانتین و ما آماده این رقابت بودیم؟ بودیم! آرژانتین را نود دقیقه! مسی + دیماریا + هیگواین + آگوئرو ... یک بار دیگر نامها را بخوانید... اینها را نود دقیقه به زانو درآوردیم و دو دقیقه مانده به سوت پایان . مسی....داور.....
ظاهرا نه تنها ما بلکه دنیا هم این تیم را تحسین کردند. الان دیگر نه تنها به حذف آبرومندانه فکر نمیکردیم بلکه به صعود هم چشم داشتیم. باید بوسنی را میبردیم...
تفکرات Carlos Queiroz ما را به این مهم میرساند؟!!!
به روز مسابقه رسیدیم. بازی خوبی نبود ولی.........................................
چرا این باخت برای برخی غیر منتظره بود.....
حالا به این نتیجه رسیدیم که برنامه ریزی بلند مدت چه تاثیری دارد...
حدود سه سال از حضور Carlos Queiroz مربی مالدیوی- پرتغالی بر نیمکت مربیگری ما میگذرد, و ما حالا از جایی که دغدغه اصلیمان پیروزی مقابل عربستان بود رسیده ایم به جایی که بوسنی جایش را به عربستان داده و آرژانتین و مسی از برد مقابل ایران اینگونه خوشحالی میکنند.
و حالا موقع تعویض Carlos Queiroz هست؟!! حتی با وجود اینکه خودش کمی خسته به نظر میرسد نباید این تعویض انجام شود. آقای کروش فقط هفت ماه به جام ملتهای آسیا مانده و ما هر سه تعویضمان را انجام داده ایم. اگر شما بروید ما ده نفره می شویم...