سالهای نوجوانی و مدرسه برای من خلاصه میشد در عشق به فیلمهای فریدون گله، پونتیاک زرد شوهر عمه، اینتر و عشق دزدکی به مینا دختر همسایه. مینا و خانوادهاش در همان سالهای نوجوانی دلشان هوای سرسبزی شمال کرد و کوچیدند لاهیجان، فریدن گله در غربت وطنش دق کرد و مرد، پونتیاک زرد دوستداشتنی اوراق شد و عشق به اینتر در بحرانها و کشمکشهای دوران جوانی فراموش. امروز اما وقتی به گذشته نگاه میکنم از میان تمام آن آرزوهای شیرین و خالصانه تنها عشق به اینتر برایم قابل باز سازی است، عشقی قدیمی با چاشنی خاطراتی بسیار دوست داشتنی.
آخرین حضور ۱ ساعت 44 دقیقه قبل
عضویت از 6 سال 8 ماه قبل