پایانی برای داستان نیست :چرا که نه گوسفندان خردمند میشوند نه گرگ ها سیر!
kurd
منم سرباز جای مانده از قادسیه زنهارگوش کن ای عرب باتوهستم هزارو چندسال پیش به بهانه ی دین وکتاب وخدا به کشورم تاختی گنجینه هارا به غارت بردی زنان وخواهران کشورم رابرای بردگی وهم خوابگی به بسترت کشاندی آه که قلبم درد میکند از این راستینگی حقیقت آه رستم فرخزاد درقادسیه به تو چه گذشت آه هرمزان تو بگو آیا ایرانیان با آغوش باز کشورشان را به اعراب ناپاک دادند بیا وبگو که درجنگ جولأ چه گذشت آه فیروزه نهاوندی جگرت کباب شد وقتی فرزندان ایرانی را در بازار مکه ومدینه دیدی مافرزندان ایران یادمان نمیرود که در إستخر وگرگان نسل کشی کردند یادمان نمیرود که بابک خرمدین را بندبند بدنش را زنده زنده بریدند ما فرزندان ایران زمین ٫ عرب دوست نیستیم
سکوتی میکنم بلندتر از فریاد!
آخرین حضور ۱ سال 5 ماه قبل
عضویت از 7 سال 7 ماه قبل