Erfan Mاین همون جاست که مانیکا و چندلر با هم در ارتباطن و تصادفا جویی خبر دار شده.ازش خواهش کردن که به کسی نگه اما یواش یواش ریچل و فیبی خبر دار میشن.بعدش به جویی میگن چیزی نگو تا سر به سر اون دو تا بذاریم و همین کارم می کنن.بعدش مانیکا و چندلر میفهمن که دارن سر به سرشون میذارن پس اونا هم میگن که ریچل و فیبی (اگر جویی بشون نگه) نمیفهمن که اونا فهمیدن.پس شروع میکنن سر به سر دخترا گذاشتن.دوباره دخترا خبر میشن و سر به سر این زوج میذارن و از جویی می خوان چیزی نگه.بعدش دیگه فیبی شروع میکنه با چندلر،کار رو به جای باریک رسوندن و در آخر چندلر مجبور میشه که بگه عاشق مانیکاست