Saeed Ghوقتی به آندرس نگاه می کنم، صورتش یک فراموشی گیج کننده ی صورت های دیگر را برایم می آورد. به طوری که از تماشای او لرزه به اندامم می افتد و زانو هایم سست می شود.
فکر میکنم این جای متن برام آشناست!
اگر اشتباه نکرده باشم باید از کتاب "بوف کور" نوشته ی صادق هدایت گرفته باشید