شاهین ممسنی24ساعت بعد از توفان بزرگ، این بار توفان از سوی دیگری میوزد. 24 ساعت بعد از آن همه حملات تند و گزنده و لبالب از عداوت، شقاوت و بی رحمی، نوبت به متهم رسیده تا در یک دادگاه بدون وکیل مدافع و قاضی، خود یکطرفه به قاضی رفته و البته راضی بازگردد. در این 24 ساعت اما از هر سو تیرهای زهرآگین و لبریز از تنفر به سوی کیروش پرتاب شده اما سرمربی تیم ملی به جای خویشتنداری و سعه صدر و ارائه یک توضیح متقن و استدلال منطقی، خود همین رویه را در پیش گرفته و مقابله به مثل کرده.
سرمربی تیم ملی همچون یک مربی تازهکار هیجان زده، با شمشیر به جنگ شمشیر رفته تا ثابت کند که در این معرکه قرار نیست کم بیاورد. او به جای ترتیب دادن یک کنفرانس رسانهای و پاسخگویی با حوصله و صبر به پرسشهای بیشمار افکار عمومی در قبال تصمیمات بحث برانگیزش، پای پرواز به شکل متکلم وحده دفاعیه خود را ارائه داده، ادلهای که جملگی پا در هوا هستند و پای چوبین استدلال او از چند صد کیلومتری نمایان است.
ادبیات کارلوس کیروش و ادعاهای او درباره ابهامات فهرست تیم ملی و خط خوردهها با واژه مغالطه توصیف نمیشود و به اندازهای عجیب و حیرتانگیز است که گویی عامدانه مطرح شده تا به نوعی مقابله به مثل با جو منفی اخیر علیه خودش باشد. بدترین نوع مقابله با رفتار ددمنشانهای که از سوی شبکههای اجتماعی نثار کیروش شده.
او دلیل خط خوردن سیدجلال را سن و فرصت دادن به جوانها عنوان میکند در حالیکه جام جهانی هرگز جای تجربه اندوزی نیست و درست برعکس ویترینی برای باتجربهها و باکیفیتهاست. آنها که همانند سید جلال گرگ باران دیدهاند و سرد و گرم چشیدهاند. کیروش ظاهرا فراموش کرده که 4 سال پیش در آستانه جام جهانی برزیل در آخرین لحظات روی نام سردار آزمون بااستعداد به جرم بیتجربگی قلم قرمز کشید و همین بهانه را آورد که جام جهانی جای تجربهاندوزی نیست.
سرمربی تیم ملی برای خط خوردن وریا غفوری ادعا میکند که تغییر پست او سبب این تصمیم شده و با ادبیاتی سخیف مدعی میشود که چند وقت پیش به وریا گفته که پسر جان باید در استقلال در پست دفاع راست به میدان بروی چرا که تیم ملی دفاع راست میخواهد نه گوش راست. صرفنظر از اینکه کیروش با چه متر و معیاری برای خود این حق را قایل شده که در امور یک تیم باشگاهی مداخله کرده و برای شفر و استقلال نسخه تجویز کند، خود او سردمدار تصمیمات عجیب و تغییر پست ناگهانی بازیکنان است. او برای وریا در استقلال تعیین تکلیف میکند اما در تیم ملی علی قلیزاده را بعد از سالها بازی در پست وینگر ناگهان به دفاع چپ میبرد و کریم انصاریفرد را از فوروارد نوک به هافبک دفاعی تنزل میدهد. تصمیماتی که فقط از او برمیآید و ثابت میکند که برای او هرگز پست باشگاهی یک بازیکن معنایی ندارد.
کیروش دلیل خط خوردن حسینی را نیمکت نشینی ناگهانی در استقلال عنوان میکند و با ظرافت میکوشد هزینه این تصمیم را متوجه شفر کند اما اگر قرار به خط خوردن برای نیمکت نشینی باشد، کیروش جلوتر از همه باید اشکان دژاگه را خط بزند که در یک سال اخیر فقط 14 دقیقه بازی کرده و بقیه فصل را در کلینیک و بیمارستان سپری کرده. شاید هم قرار است اشکان بهعنوان پزشک تیم، ایران را در جام جهانی همراهی کند! حتی با این تعریف رامین رضاییان مدافع راست مورد علاقه کیروش نیز جایی در تیم ملی نخواهد داشت چراکه بیش از دو سوم فصل را در اوستنده روی نیمکت تماشاگر صرف بوده.
اینها، مهمترین تناقضات در ادعاهای آقای کیروش در دفاع از فهرست انتخابیاش برای جام جهانی هستند. ادعاهایی که بیشتر شبیه یک مقابله به مثل است تا استدلال و استنتاج. سرمربی تیم ملی در وانفسای توفانی که به پا شده، باد کاشته و نتیجه این باد کاشتن بیتردید توفان دیگریست که خیلی زود از راه خواهد رسید تا لاجرم آن را درو کند.
ایران ورزشی