اختصاصی طرفداری-
13 می 1990 میلادی ماکسیمیر، زاگرب
دهه ها پیش کشورهایی که امروز آن ها را با نام کرواسی، بوسنی و هرزگووین، صربستان، مونته نگرو، اسلوونی، مقدونیه و کوزوو میشناسیم، جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگوسلاوی را تشکیل می دادند و برای چندین دهه تیم های مطرح این کشورها مانند ستاره سرخ بلگراد، پارتیزان بلگراد، دیناموزاگرب و ... در یک لیگ با هم رقابت می کردند.
"ستاره سرخ بلگراد" پر افتخار ترین تیم این لیگ، پایتخت صربستان امروزی و پایتخت یوگوسلاوی سابق و درمقابل "دینامو" سومین تیم پرافتخار لیگ و پر افتخار ترین تیم کرواسی و پایتخت آن زاگرب بود.
در اولین سال دهه نود، بالای جدول لیگ، رقابت را بین پارتیزان، ستاره سرخ و دینامو داغ تر از هر زمان دیگری نشان می داد. در لا به لای تنش روز افزون این تیم ها، آتش دیگری در سرتاسر این کشورِ پهناور در حال روشن شدن بود. "حزب اتحاد دموکراتیک کروات ها" که تنها حزب راست گرای کرواسی بود به رهبری فرانیو توجمن در حال قدرت گرفتن بود و با صدای بلند فریاد می زد که خواهان تغییر قانون اساسی به منظور استقلال کرواسی، برداشته شدن واژه سوسیالیست از ابتدای نام جمهموری کرواسی و همچنین برداشتن نشان کومونیسم از روی پرچم کرواسی است.
قرار بود تا ماه آوریل همان سال، برای اولین بار و بعد از 52 سال، انتخاباتی آزاد در کرواسی برگزار شود. درست سه هفته قبل از نبرد ستاره سرخ و دیناموزاگرب. انتخابات در آوریل نتیجه نداد و به دور دوم کشیده شد. تاریخ؟ "ششم می" همان سال، درست یک هفته قبل از بازی ستاره سرخ و دینامو زاگرب!
بالاخره حزب دموکراتیک کروات ها با اقتدار توانست به سلطه 45 ساله احزاب کومونیست بر کرواسی پایان دهد و این شروع یک داستان عاشقانه جنگی بود. عشق به کرواسی، زاگرب و دینامو. این ماجرا برای پایتخت نشینان بلگرادی خبر خوشی نبود. چرا که علاوه بر کرواسی، اسلوونی هم در همین مسیر قرار گرفته بود و روز به روز حکومت مرکزی صرب را ضعیف تر می کرد.
روز بازی فرا رسید.
جمعیتی عظیم از هولیگان های ستاره سرخ بلگراد ملقب به دلیجی ها به زاگرب آمده بودند. آنجا کسی منتظرشان نبود. فقط ناقوس جنگ بود که برایشان به صدا در میامد. رهبری دلیجه ها، یکی از خطرناک ترین و تحت تعقیب ترین مجرمین دهه هفتاد و هشتاد اینترپل بود. "زلیجکو رازناتوویچ"، یک ملی گرای صرب که فرمانده ارتشی موسوم به گارد داوطلبان صرب دررجنگ های یوگوسلاوی بود. در آن سو "پسران بد آبی" که اسم خود را از فیلم دهه هشتادی پسران بد به کارگردانی ریک روزنتال و بازی شان پن برداشته بودند، از ماه ها قبل حمایت خود را از توجمن اعلام کرده بودند. آن ها پیشانی بسیاری از حرکات ناسیونالیستی دهه نود کرواسی بودند. همه چیز مشخص بود، قرار بود اولتراها به نیابت از کشورشان در زاگرب با هم دیگر ملاقات کنند. یک ملاقات خونین. پیش نمایشِ یک جنگ خونین تر.
از ساعت ها قبل در زاگرب، هولیگان های ستاره سرخ معروف به دلیجه ها با اولترا های دینامو معروف به پسران آبی بد در خیابان های زاگرب درگیر شده بودند. درگیریشان به استادیوم کشید شد. هولیگان ها به داخل زمین ریختند. ماموران پلیس بازیکنان ستاره سرخ را به رختکن بردند و در همان جا آنها را برای محافظت محبوس کردند. اما بازیکنان دینامو زمین را ترک نمی کردند. دلیجی ها شعار ما "توجمن را خواهیم کشت" و "زاگرب صرب است" سر می دادند و هر دو گروه با چاقو, سنگ, مشت و لگد درگیر بودند. ماموران پلیس، ماشین های آب پاش را وارد زمین بازی کردند و از گاز اشک اور و باتوم برای سرکوب چندین هزار نفر از اولتراهای دو تیم استفاده کردند. "بوبان" ستاره دهه هشتاد و نود کرواسی و البته باشگاه های دینامو و میلان، به یک مامور پلیس که یکی از اولتراهای زاگرب را زده بود حمله کرد و او را با لگد زد. اولتراهای زاگرب برای دفاع از وی دورش گارد گرفتند تا از زمین خارج شود. درگیری دوباره به خیابان کشید و در پایان روز بیش از شصت مجروح بر جای گذاشت که یا چاقو خورده بودند، یا به آن ها شلیک شده بود و یا بر اثر گاز اشک آور مسموم شده بودند.
در پایان فصل تیم های کروات و تیم های اسلوونی از مسابقات کنار رفتند و لیگ داخلی کشور خودشان را تاسیس کردند. درگیری ها و پیروزیِ توجمن، جرقه سقوط یوگوسلاوی را زد. فصل بعد، لیگ فوتبال یوگوسلاوی دیگر به شکل قبل برگزار نشد و در عمل از هم پاشید. جنگ نیز آغاز شده بود. صرب ها نبرد ماکسیمیرِ زاگرب را به یک جنگ واقعی تبدیل کرده بودند. آن ها سعی کردند با اشغال کرواسی به دست ارتش یوگوسلاوی، استقلال کرواسی را از بین برده و حزب حاکم را سرنگون کنند. در پی شکستشان از جمعیت صرب های کرواسی که یک چهارم خاک این کشور را در اختیار داشتند برای تقابل با کروات ها استفاده کردند. این جنگ تا 4 سال بعد ادامه پیدا کرد و بالاخره با پیروزی کروات ها پایان یافت اما بیش از 20 هزار کشته و مفقود و بیش از پانصد هزار آواره بر جای گذاشت و این فقط یک جنگ از جنگ های ده ساله یوگوسلاوی بود.
در پایان آن فصل ستاره سرخ قهرمان لیگ شد. بسیاری از بازیکنان نامدار این تیم، باشگاه را ترک کردند تا سقوط امپراطوری ستاره سرخ نیز از همان سال کلید بخورد. بعد از پایان آن بازی، فدراسیون فوتبال یوگوسلاوی بوبان را شش ماه از حضور در میادین فوتبالی ممنوع و دادگاه برای او اعلام جرم کرد. بوبان کرواسی را ترک کرد و به میلان رفت تا یک دهه کامل در فوتبال ایتالیا برای روسونری بدرخشد. بوبان بعد ها در مصاحبه ای با سی ان ان گفت :
من اینجا بودم. چهره ای اجتماعی که آماده بود زندگی اش، حرفه اش و هر آنچه که شهرت برایش به ارمغان اورده بود را به خطر بیاندازد. به خاطر یک آرمان، یک دلیل: کرواسی!