برای روبرتو مانچینی؛ نابغه ای که مرگ را تجربه و لاتزیو و سمپدوریا را به اوج قدرت رساند!
اين خاطره را من از دوران کودکي به ذهن دارم. در دهه 90 ميلادي من روي صندلي مينشستم و کانال 4 فوتبال ايتاليا را هنگام پخش فوتبال به تماشا ميپرداختم. براي من ديدن بازيِ الساندرو دل پيرو لذت بخش بود. مانچينی با موهاي بلند برايم جذاب و مالدينی و بارسی..
آن روبرتو بود. در مقابل آس رم فوق العاده کار کرده بود. من چيزهاي زيادي درباره او ميدانستم و متوقف کردنِ روبرتو کار سختي بود. ميتوانم بگويم سمپدوريا نيز مانند مانچيني رويايي بود.
تولدِ سختی داشت. مرده به دنیا آمده بود! قلب و نفسش نمیزد. دکتر مجبور شد او را برعکس کند و به پشتش بزند تا اتفاقی رخ دهد. بعد از لحظاتی کودک به هوش و به دنیا آمد. انگار یک معجزه الهی توانسته بود پسر خدا را نجات دهد .. پسرِ خدا .. ال مانچو..
او در يک خانه در دل کوه بزرگ شد؛ در خانواده اي مذهبي! بيشتر حول و حوش مذهب و فوتبال ميچرخيد. در جواني دستيار کشيش بود و براي تيم محلي فوتبال آئورا کالچو بازي ميکرد.
در 13 سالگي با بولونيا به موفقيت رسيد. دوره جوانان را در بولونیا گذراند و یک فصل در تیم بزرگسالان بولونیا حضور داشت. همانطور که توانايي جسمي بالايي داشت، از اعتماد به نفس بالا ـيي برخوردار بود. عجيب نبود که او از روز هاي اول به عنوان رهبر تيم انتخاب شد.
اغلب به جلسات تمريني نميرفت. او ميخواست تمام ضربات آزاد و.. را بزند. او فردي سخت در زمين فوتبال بود. نگرش او در خيلي از کارها او را به موفقيت رساند!
به سمپدوريا پيوست. پست او در سمپدوريا مهاجم سایه بود. او مهاجمي گلزن، قابليت کنترل کردنِ توپ با دقت بالا و فرستادن توپ از زوايايي که کسي به ذهنش خطور نميکرد را داشت!
او يک هنرمند بود! يک آرشيتکت و يک متفکر بالفطره!
مانچيني در نبرد با بازيکنان در مناطقي که مانند ايست پليس بود به خوبي عبور ميکرد. زماني که هم تيمي هايش اميدي نداشتند و بي انگيزه بودند او اميد، انگيزه و روحِ تیم را بالا ميبرد. او يک رهبر تمام عيار بود! نه بهتر است بگوييم او بهترين کاپيتانِ ليگ کالچو بود.
در جايي که ديگران مانند روبرتو باجوي افسانه اي در جستجوي يک تيم از باشگاهي به باشگاه ديگر نقل مکان کردند، مانچيني حدود 15 سال در سمپدوريا باقي ماند و به عنوان يکي از بازيکنان برتر تاريخِ سمپدوريا است. مهم تر از همه تاثير بسزاي او در تيم شمالي ها بود. چيزي که حتي خوشبين ترين هوادارِ سمپدوريا هم نميتوانست باور کند!
او به عنوان مهاجم سايه در سمپدوريا عملکرد خوبي داشت، 168 گل در 566 گل براي سمپدوريا که اکثرا مهم بودند و داستان ساز! حتي آنها در اروپا به موفقيت رسيدند.
اولين شليک و اولين قهرماني ال مانچو با سمپدوريا با بردن کوپا ايتالياي 1985 روي داد! پس از اعمال قدرت سمپدوريا در مرحله گروهي کوپا ايتاليا آن ها در نيمه نهايي به فيورنتينا خوردند. فيوره را 3 بر 1 شکست دادند ( رفت و برگشت ) و در فينال به ميلان برخوردند، ميلان هم 2-3 حريف و رقيب همشهري خود را يعني اينتر شکست داده بود. در فينال اين سمپدوريا بود که با ارائه يک بازي بهتر نسبت به ميلان ( 3-1 در مجموع ) به قهرماني برسد.
اين قهرماني لحظه اي باشکوه براي تيم سمپدوريا است و تبديل شدن به يکي از تيم هاي برتر ايتاليا! آنچه مانچيني به ارمغان آورده بود، يک ذهنيت بود که در کل باشگاه گسترش يافت. جايي که سمپدوريا پادشاه ايتاليا شده بود.
موفقيت هاي مانچيني به همراه سمپدوريا درکنار مربيان بزرگي همچون بوشکوف و اسون گوران اريکسون و ديگر ستاره اين تيم جانلوکا ويالي رقم خورد.
- "نکته مهمي که در مانچيني قابل رويت بود، بازيکني فوق العاده بود که ميتوانست در ميان مدافعان و در باکسي که مدافعان تيم رقيب ايجاد کرده اند حرکت کند."
"جانلوکا ویالی، مهاجم سابق تیم های سمپدوریا و یوونتوس درباره مانچینی گفته است: "
روبرتو اين نگرش را در خود ايجاد کرده بود که در لحظه فکر کند و عمل کند؛ شما ميتوانيد هر کاري کنيد تا او را متوقف کنيد، اما در عرض 90 دقيقه او شما را گول خواهد زد.
اين توانايي براي ادامه دادن و نا اميد نشدن، در روزهاي سخت و نفس گير مانچيني را خاص کرده بود. ذهن و عملکرد او ممکن بود توسط حريف چغر و بد بدنش تحليل برود و حريفش به اين فکر بيفتد که او تضغيف شده است اما او با يک حرکت سريع، هوشمندانه و ناگهاني تير خلاص را به پيکر حريف وارد ميکرد.
او به همراه ويالي دو عنوان ديگر کوپا ايتاليا را در سال هاي 1988 و 1989 به دست آورد. اما بزرگترين موفقيت آنها در آن دوران قهرماني جام در جام اروپا، سال 1989/90 بود. با پيروزي بر بران نروژ، دورتموند، گراسهاپر زوريخ و در فينال اندرلخت بلژيک! مانچو در آن رقابت ها 2 گل زد و 5 پاس گل داد. ويالي هم با 7 گل آقاي گل شد. ويالي از برترين مهاجمان ايتاليايي دهه 90 بود.
در فصل 1990/91 که تب فوتبال و نگاه مردم به جام جهاني ايتاليا 1990 بود، سمپدوريا بدون شک بهترين تيم ايتاليايي بود. آن ها در آن سال اولين و آخرين قهرماني سري آ خود را به همراه مانچيني جشن گرفتند.
اسکودتو از سال 1924 به بعد، هيچوقت به جنوا سفر نکرده بود. در آن دهه آث ميلانِ قدرتمندِ فابيو کاپلو، اينتر با آلماني هاي مشهور خود، " لوتار ماتئوس افسانه اي "، " يورگن کلينزمن" و " آندرياس برمه " و يوونتوس با روبرتو باجو سوداي قهرماني و کسب اسکودتويي ديگر را در سر ميپروراندند؛ پديده اي ديگر به نام سمپدوريا هم شانس و اقبالي برا قهرماني داشت اما بجز مردم جنوا، بازيکنان و مديران اين تيم شخص خاص ديگري به اين تيم ايمان نداشت.
اما آن ها شاهکار تاريخي کردند! آن ها در فصل 90/91 تنها سه باخت را تجربه کردند. بيشترين گل را زدند ( 57 گل در 34 بازي )، بيشتري تفاضل را داشتند. حتي آن ها آقاي گل رقابت ها "جانلوکا ويالي" که با 18 گل آقاي گل سري آ شد را در اختيار داشتند. مانچيني هم 12 گل و 10 پاس گل داشت و به عنوان مهاجم سايه فوق العاده کار کرده بود. رهبر اين مهم نيز مربي صرب تبار سمپدوريا يعني وويادين بوشکوف بود.
آيا شايسته تر از آن ها براي فتح اسکودتوي فصل 90/91 وجود داشت؟! جواب خير است.
جالب است بدانيد يوونتوس که باجو را در اختيار داشت و ادعاي پوچ قهرماني را هم در سر داشت هفتم شد. ميلان و اينتر هم به رده هاي دوم و سوم بسنده کردند!
خلاصه جدول سری آ ایتالیا - فصل 1990/1991تیم ها | تعداد بازی | بردها | مساوی | باخت ها | گل زده | گل خورده | تفاضل گل | امتیاز |
1-سمپدوریا | 34 | 20 | 11 | 3 | 57 | 24 | 33+ | 51 |
2- آث میلان | 34 | 18 | 10 | 6 | 46 | 19 | 27+ | 46 |
3- اینتر میلان | 34 | 18 | 10 | 6 | 56 | 31 | 25+ | 46 |
7 -یوونتوس | 34 | 13 | 11 | 10 | 45 | 32 | 13+ | 37 |
*آث میلان با تفاضل گل بهتر نسبت به اینتر به مقام دوم رسید.
لیگ قهرمانان و سمپدوریا
پديده ايتاليا در ليگ قهرمانان سال 1991/92 هم موفق بود!
آن ها توانستند در دور اول رقابت ها در مجموع 2 ديدار رفت و برگشت تيم نگون بخت روزنبرگ نروژ را 7 بر 1 شکست بدهند! در مرحله گروهي رقابت ها با تيم هاي اندرلخت بلژيک، ستاره سرخ بلگراد و پاناتينايکوس يونان همگروه شدند و با 8 امتياز به عنوان تيم اول گروه به فينال راه يافتند. اما به حريف سرسختي برخورد کردند؛ بارسلونا!
بارسلونا نيز با رهبري يوهان کرايوف فقيد و با داشتن بازيکناني برجسته همچون هريستو استويچکف، مايکل لادروپ، رونالد کومن و پپ گوارديولا توانسته بود به فينال رقابت ها راه يابد.
بازي فينال در بزرگترين استاديوم بريتانيا يعني ومبلي برگزار مي شد که در پايان اين بارسا بود که پديده، بهترين تيم ايتاليايي و شگفتي اين جام يعني سمپدوريا را با تک گل دقيقه 112 رونالد کومان شکست دهد.
قابل توجه است. بارسلونا قهرماني هاي زيادي را داشته است اما تا به اين حد براي رسيدت به قهرماني زجر نکشيده بود! سمپدوريا با رهبريِ روبرتو ال مانچو روز خوبي را سپري کرد اما شانس با بارسلون و رونالد کومان يار بود. البته اين نکته را هم نبايد فراموش کرد که سمپدوريا بعد از خوردن گل با حملات پي در پي که بيشتر از سويِ آتيليو لومباردو صورت ميگرفت دروازه بارسلون را تهديد ميکرد.
مانچینی و تکرار اتفاقات خوب!
اتفاق مهمي که پس از اين رقابت ها روي داد، انتقال جانکولا ويالي پس از زدن 6 گل در ليگ قهرمانان و درخشش هاي پياپي بود. او به يوونتوس پيوست. اين انتقال بزرگترين انتقال جهان فوتبال در آن دوره بود؛ با 12/5 ميليون يورو! مانچيني و لومباردو هم هر کدام 4 گل را در ليگ قهرمانان به ثمر رساندند.
مانچيني ورژن 1992 بيست و هشت ساله شده بود. در آن زمان بوشکوف از تيم رفت و سون گوران اريکسن سکان هدايت جنوايي ها را بر عهده گرفت.
اريکسن در رقابت کوپا ايتاليا، جام را براي سمپدوريا در فصل 1994 به ارمغان آورد. با وجود اتفاقات رخ داده و تضعيف سمپدوريا آن ها همچنان با بزرگان فوتبال ايتاليا، ميلان، اينتر و يوونتوس رقابت نزديکي را داشتند.
روبرتو مانچيني با وجود پيشنهادات خوبي که از داخل و خارج کشور داشت ولي در سمپدوريا باقي ماند و خود را به عنوان اسطوره و يکي از بزرگان سمپدوريا معرفي کرد.
دوران خوش در لاتزیو
اما در ادامه سمپدوريا ديگر آن قدرت فرا فوق العاده را نداشت، مانچيني هم افت محسوسي کرده بود. هواداران نيز از عملکرد مانچوي بزرگ راضي نبودند.
مانچيني ناگريز بود؛ او مجبور شد پس از 15 سالِ پر غرور و افتخار با چاشنيِ وفاداري، از لوييجي فراري، به همراه اريکسن به استاديوم المپيک شهر رم برود.
مقصد=> لاتزيو
مانچينيِ 33 ساله، بازيکن اصلي لاتزيو بود. او هنوز هم همان روحيه جاه طلبي، فرماندگي و غرور را داشت. حضور او در رختکن حياتي و مهم بود و با صحبت هایش بازیکنان را تهییج میکرد.
او در لاتزيو، همبازي بازيکنان بزرگي چون پاول ندود، الساندرو نستا، ماتياس آلميدا و آلن بوکشيچ و.. بود.
مانچيني همانند دوره پر افتخارش در سمپدوريا با همان تفکرات مديريتي نقش پررنگي را در لاتزيو بر عهده داشت. توانايي رهبري تيم و اشتياق و اعتماد به نفسي که به بازيکنان در هنگام سختي ها ميداد براي همه آشکار بود. او حتي به مطالعه و نظر دادن درباره سبک و نوع بازي تيم اريکسن ميپرداخت، نظراتش را درباره بازيکنان ميگفت و..
اريکسن بعدا در اين باره گفت:
من او را به لاتزيو بردم. او ميخواست در تمام امور نقش داشته باشد حتي در حالي که بازيکن بود، مربي نيز بود. راننده اتوبوس تيم! همه کارِ تيم من مانچيني! او حتي ميخواست بداند که در تمرين همه چيز اوکي است يا نه و خيلي چيزهاي ديگر!
مانچيني به دستيار غير رسميِ گوران اريکسن، سرمربي لاتزيو تبديل شده بود. مدت زمان بازي کردن او محدود بود و بيشتر به سرمربي کمک ميکرد. مشخص بود که نگرشِ ال مانچو در حال تغيير است.
رهبر، فصل بعد توانست به همراه لاتزيو قهرمان جام يوفا شود. افتخاري که با چاشني گلزنيِ مانچو به مايورکا، در فينال همراه بود! لاتزيو در سال 1998 دست به انقلاب بزرگي زد! خريد بازيکنان قدرتمندتر! مارسلو سالاس، سينيزا ميهايلويچ، دژان استانکوويچ، فرناندو کوتو و کريستين ويري.
البته آن ها در آن فصلِ سري آ( 1998/99) موفق نبودند و آث ميلان قدرتمند بار ديگر به مقام قهرماني رسيد.
اما فصل بعد بسيار متفاوت بود و يکي از زيباترين فصل هاي تاريخ سري آ را شاهد بوديم! عقاب ها دوباره خود را تقويت کردند. با خريد دو بازيکن آرژانتيني!
خوان سباستين ورون و ديگو سيمئونه! آن ها به همراه مانچيني موفق بودند و اسکودتويي ديگر کسب کردند.
مانچيني در سال 2001 در يک انتقال قرضي که خودش نيز از اين انتقال ناخشنود بود به لسترسيتي پيوست.
با وجود دستاوردهاي فوق العاده مانچيني در رده باشگاهي، 36 بازي ملي، تعداد بازي کمي براي بازيکني فوق العاده خوبي مثل او بود
پایان یک اسطوره
سرانجام، پس از 20 سال خدمت در تيم هايي نظير بولونيا، سمپدوريا، لاتزيو و در آخر کار لسترسيتي او به فوتبالش پايان داد و کفش هايش را آويخت.
از دست دادن بازيکني همچون مانچيني براي فوتبال دردناک بود. بازيکني بي نظير با قدرت رهبري و ديسيپلين بالا، هوش و تکنيک ناب!
آنچه که بازيکني نظير مانچيني را خاص مي کند، بازي متفاوت او نسبا به بقيه در دهه 80-90 بود. شايد، روزی دوباره ما بازيکني ديگر از مکتب ال مانچو در فوتبال ببينيم.
برگردان یادداشتی از وبسایت These Football Times، به قلم عمر سلیم با تغییر و تخلص فراوان*