نیمهی تاریک ماه هشتمین آلبوم پینکفلوید، یکی از بزرگترین اتفاقات موسیقی بریتانیاست. آلبومی که بر پایهی ایدههایی بنا شده که گروه توی آلبومهای قبلی و سالها نشستوبرخاست با همدیگه کاوش کرده بودن، با هم رشد کرده بودن و حالا میخواستن در دورانی پرطلاتم آلبوم جدید خلق کنن. ولی خیلیها میگن که این آلبوم یه چیزی کم داره… گشتوگذارها و رهایی اینسترومنتال در آهنگها. یه جور هجوم وحشیانه به سوی ناشناختهها. دلیلش هم اینه که از این آلبوم بود که «سید بَرِت»، رفیق شفیق راجر واترز از گروه جدا شد و رفقا رو تنها گذاشت.
تم این آلبوم Dark Side of the Moon بیشتر حول مفاهیمی مثل حرص و طمع، تنازعهای فردی و اجتماعی، از خود بیگانه شدن، بیماریهای روانی و جنون میچرخه. ماه نمادی از جنونه و شاید «نیمهی تاریک ماه» اشاره به تاثیرات دردناک جنون روی زندگی آدمی داره. مثلن آهنگ Money در مورد پول، استرسهای مربوط بهش و مصرفگرایی در جامعهی مدرن صحبت میکنه. آهنگ Brain Damage به وضوح در مورد جنون ناشی از شهرت و موفقیت و فشارهای مربوط بهش هستش و در مورد اهمیت پرداختن به نیازهای درونی فرد صحبت میکنه. آهنگ Us and Them در مورد منزوی شدن آدمهای افسرده و اختلافات طبقاتی در جامعه صحبت میکنه.
ایدهی اولیهی آلبوم نیمهی تاریک ماه به ذهن راجر واترز رسید و گفت بیاید یه آلبوم بسازیم در مورد «چیزهایی که مردم رو به جنون میرسونن». قشنگ معلومه که راجر از اینکه دوست صمیمیش، سید برت، داشت جلوی چشاش از بین میرفت خیلی ناراحت بود و میخواست یه جوری احساسات و افکارش رو بریزه بیرون. و خب، وقتی راجر یه چیزی میگفت بقیهی گروه حرفش رو قبول میکردن چون کاراکتر کاریزماتیک و رهبر رو داشت و همهی اعضای گروه به هوش و تخیلش ایمان داشتن.
سید برت کسی بود که این اسم رو روی گروه گذاشت. کسی بود که قضیه رو شروع کرد و خط مشی اولیه رو به پینک فلوید داد. سید برت همراه با راجر مغز متفکر گروه بودن. نقاش بود، گیتاریست بود، آهنگسازی میکرد و شعرهای آهنگها رو هم میگفت. بین سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۶۸ (یعنی همون سالی که از گروه جدا شد) رفتارش خیلی غیرقابلپیشبینی شده بود و یهو یه کارهایی میکرد که برای اعضای گروه زننده بود چون نمیفهمیدنش. دلیل اصلیش این بود که خیلی LSD میزد. ولی ما چه میدونیم. شاید یه چیزی رو فهمیده بود که ما نفهمیدیم. شاید LSD زدنهاش معلول حال درونیش بود. گمانهزنیهایی هم هست که میگن اسکیزوفرنی داشت. ولی به هرحال. پسر شاد و برونگرا و باهمهدوستبشوی قصهی ما بعد از مدتی افسرده شد، از اجتماع گریزان شد، دچار توهم میشد، حرفهاش معنی مشخصی نداشت، حافظهش یهو میپرید، مودش یهو عوض میشد. گاهی به یک نقطه خیره میشد و میرفت برای خودش. گاهی به سختی میشد برش گردوند به واقعیت. بعد از یه مدت اینجوری شد که دیگه نمیدونست کجاست. حالش خیلی بد شد و از گروه جدا شد و دیوید گیلمور جاش رو گرفت.
نیمهی تاریک ماه به خاطر استفاده از موسیقی کانکریت، اشعار فلسفی و مفهومی شناخته شده. موسیقی کانکریت یعنی نوعی از موسیقی که منشا صدا معلوم نیست. یعنی صدایی که میشنوی رو نمیدونی از چه سازی و از چه منبعی در میاد. این کار معمولن عامدانه توسط هنرمند انجام میشه و برای خلق این آثار تجربی از صداهایی مثل صدای ضبطشدهی سازها، صدای انسان و یا صدای طبیعت استفاده شده.
آلبوم نیمهی تاریک ماه از لحاظ تجاری موفقترین آلبوم پینکفلوید هستش که بیشتر از ۴۵ میلیون کپی فروخت و کلن از پرفروشهای تاریخ موسیقیه (آلبوم Thriller مایکل جکسون اوله و ۶۵ میلیون کپی فروخته). جالبه بدونید که این آلبوم توی استودیوی «اَبی رُود» ضبط شده. استودیویی که آلبوم Abbey Road از گروه The Beatles هم همونجا ضبط شده. داستان این آلبوم هم قبلن براتون تعریف کردم.
کاور این آلبوم رو استودیوی هیپناسیس و مغز متفکرشون اشتورم تورگرسون طراحی کرده. اونایی که تو کار گرافیک هستن احتمال زیاد اسمش رو شنیدن. اشتورم قبلن هم آلبوم کاورهای پینکفلوید رو طراحی کرده بود و خب بازخوردهای مثبت و منفی زیادی گرفته بود ولی خیلی نگران بازخوردهای منفی نبود چون رفیق صمیمی اعضای پینک فلوید بود و بچهها خیلی قبولش داشتن.
اولين آهنگ آلبوم Speak To Me هستش که یعنی صحبت کردن و جلب رضايت من. آهنگ (آلبوم) با صدای ضربان قلب شروع ميشه (نشانه زنده بودن، هيجان، احساسات و اضطراب) که به مرور صدای تيک تاک ساعت هم بهش اضافه ميشه. تيک تاک ساعت هم که نشانه گذشت زمانه. دو صدای مربوط به دستگاه ضرب سکه (پول) و صدای گوينده ای که متنی رو می خونه به صورت هم زمان با هم شروع ميشن.
برای دانلود آهنگ Speak To Me و Breathe کلیک کنید
I've been mad for fucking years, absolutely years, been over the edge for yonks, been working me buns off for bands
I've always been mad, I know I've been mad, like the most of us...very hard to explain why you're mad, even if you're not mad
توی اين سال های لعنتی ديوونه بودم، تمام مدت،
به خاطر جوونا هميشه عصبانی بودم،
تمام جونمو گذاشتم واسه کار کردن برای گروه های موسيقی٬
حالا ديگه صدای پول، زمان و احساسات رو با تمام وجود می شنويم...
هميشه ديوونه بودم، خودم هم می دونم که ديوونه بودم، مثل خيلی های ديگه...
خيلی سخته توضيح بدی که چرا ديوونه ای، حتی اگه ديوونه نباشی!
صدای خنده های متفاوت يه نفر رو می شنويم (به نشانه ديوانگی) و صدای يکنواختی که با صدای هواپيما يکی ميشه و دست آخر يه جيغ!
آهنگ Breathe با نام Breathe In The Air هم شناخته ميشه. دليل اين نام گذاری اين بوده که واترز قبلا روی يکی از آلبوم های انفراديش آهنگی با اين نام داشته و خواسته بين دو آهنگ فرق بذاره! آهنگ با ادامه همون جيغی که آخر آهنگ Speak To Me شنيديم شروع ميشه. اين جيغ می تونه نشانه تولد باشه. يا نشانه رسيدن به بلوغ و شناخت دنيای پيرامون که به اين نحو نشون داده شده چون مواجهه ناگهانی با دنيای اطراف و شناختن مشکلاتش معمولا برای انسان سخته. (توجه کنید که صد ها برداشت میشه از هر آهنگ پینک فلوید کرد و هر کسی میتونه یک برداشت شخصی داشته باشه و چیزهایی که اینجا گفته میشه صرفا برای درک بهتر هست.)
Breathe, breathe in the air
Don't be afraid to care
Leave but don't leave me
Look around and choose your own ground
Long you live and high you fly
And smiles you'll give and tears you'll cry
And all you touch and all you see
Is all your life will ever be
نفس بکش، هوا را استنشاق کن
نگران نگران بودن نباش!
اين جا را ترک کن، اما مرا ترک نکن
دور و بر را نگاه کن، و زمينه شخصی خودت را انتخاب کن
زندگی بلندی که خواهی داشت، پرواز بلندی که خواهی کرد،
لبخندهايی که خواهی زد و گريه هايی که خواهی کرد،
هر چه لمس کنی و هر چه ببينی
تمام زندگيت تا ابد خواهد بود٬
به نوعی نصيحت هايی برای زندگی می تونه باشه...
Run, rabbit run
Dig that hole, forget the sun
And when at last the work is done
Don't sit down it's time to dig another one
بدو، خرگوش بدو
آن چاله را بکن و به خورشيد فکر نکن
وقتی در نهايت کارت تمام شد،
بيکار ننشين، وقتش است که يک چاله ديگر را بکنی٬
زندگی همينه، تکاپوی بی پايان... توی آهنگ بعدی بيشتر راجع به اين موضوع خواهم گفت.
For long you live and high you fly
But only if you ride the tide
And balanced on the biggest wave
You race towards an early grave
زندگي بلندی خواهی داشت و پروازی بلند
اما اگر تنها در دريا باشی
و موزون با بلندترين موج،
به سوی قبری زودرس خواهی شتافت٬
ترجمه اين ترانه واقعا سخت بود و اگه اشتباهی توش می بينين به بزرگی خودتون ببخشين!
مضمون تمام اين آهنگ اضطراب، تکاپوی بيش از حد و دوندگی بی پايان زندگی مدرنه. تمام آهنگ فقط يه تم هستش که تا آخر تکرار ميشه و روش صداهايی مثل صدای پا، صدای هلی کوپتر، موتور و ... رو می شنويم. توی بيشتر کنسرت های پينک و واترز هم اين آهنگ اجرا شده و يکی دو تا کلیپ هم براش ساخته شده. در انتهای آهنگ صدای انفجار رو می شنويم که توی کنسرت ها اين صدا به صورت واقعی توليد ميشه!
يه مطلب ديگه راجع به اين آهنگ اينه که توی بعضی از کارهای پينک فلويد يه مضمون رو ميشه حس کرد: انبوه فشار و اضطراب که لحظه به لحظه بيشتر ميشه و در انتها به انفجار ختم ميشه. مضمون کلی آلبوم ديوار، آهنگ Speak To Me، آهنگ One Of These Days، و همين آهنگ نمونه هايی برای اين مساله می تونن باشن. انفجار توی اين آهنگ به معنی اينه که فردی که در دنيای مدرن زندگی می کنه به قدری فشار روش وارد ميشه و به قدری بايد دوندگی کنه و به قدری اضطراب رو بايد تحمل کنه که دست آخر کم بياره!
آهنگ بعدی قطعه On the Run هست. یک آهنگ بی کلام با رنگ ها و لایه های مختلف و حس بسیار شدید و تا حدودی جنون آمیز از نیاز، در واقع فرد خود رو در موقعیتی میبینه که حس نیازی شدید در وجودش موج میزنه. این قطعه با خنده های جنون آمیز هم همراه شده که به معنی طغیان و رسیدن به مرز دیوانگی به خاطر نیاز هست.
برای دانلود آهنگ On the Run کلیک کنید
خوب، می رسيم به يکی از شاهکار های اين آلبوم و يکی از معروف ترين و زيباترين آهنگ های پينک فلويد يعنی زمان (Time). اين آهنگ برای خيلی از ماها آشناست، چون سال های ساله که قسمت آغازينش موسيقی تيتراژ برنامه تقويم تاريخ هستش.
برای دانلود آهنگ Time کلیک کنید
آهنگ با صدای گوشخراش زنگ ساعت های مختلف شروع ميشه. همه ما از صدای زنگ ساعت متنفريم! ولی مجبوريم ازش استفاده کنيم. مثل گذر زمان... ازش متنفريم ولی مجبوريم باهاش همراه باشيم. بعد صدای تاپ تاپ٬ يه ساز بومی رو می شنويم و صدای بيس واترز که روش مياد. اين قسمتش رو ديگه فکر کنم همه شنيدن... اين قسمت به زيبايی هر چه تمام تر احساس گذر زمان و لحظه هايی که مي گذرن و ديگه بر نمی گردن رو القا می کنه. بعد از اين قسمت ريتم آهنگ عوض شده و گيلمور شروع به خوندن می کنه:
Ticking away the moments that make up a dull day
You fritter and waste the hours in an offhand way
Kicking around on a piece of ground in your home town
Waiting for someone or something to show you the way
لحظه هايی که يک روز کسل کننده را می سازند هدر می دهی،
با سخاوتمندی ساعت ها را هدر می دهی و حرام می کنی
روی يک تکه زمين در زادگاهت سگدو می زنی
منتظری که کسی يا چيزی راه را به تو نشان دهد
و باز ريتم آهنگ عوض ميشه (توی اين آهنگ ريتم مدام عوض ميشه، شايد به نشانه گذر زمان) و اين بار رايت با همراهی کرال می خونه:
Tired of lying in the sunshine staying home to watch the rain
You are young and life is long and there is time to kill today
And then one day you find ten years have got behind you
No one told you when to run, you missed the starting gun
از دراز کشيدن در آفتاب خسته شده ای، در خانه می مانی تا باران را تماشا کنی
هنوز جوانی و عمر دراز است، امروز جا برای وقت تلف کردن داری
سپس يک روز پی می بری که ده سال را هدر دادی،
کسی به تو نگفت کی دويدن را آغاز کنی، صدای شليک شروع را نشنيدی
توی جمله آخر صدای کرال بالا می گيره و اين قسمت وصل ميشه به يک سولوی طبق معمول بی نظير از گيلمور... دوباره ريتم آهنگ ملايم ميشه و روی ادامه سولو صدای کرال رو هم می شنويم. دوباره گيلمور می خونه:
So you run and you run to catch up with the sun but it's sinking
Racing around to come up behind you again
The sun is the same in a relative way but you're older
Shorter of breath and one day closer to death
و می دوی و می دوی ... تا در اين مسابقه به خورشيد برسی اما دارد غروب می کند
و دور می زند تا دوباره از پشت سرت بيايد
خورشيد همان است که بود، اما تو پيرتر شده ای
نفست تنگ تر می شود، و يک روز به مرگت نزديک تر شده ای
منظور از خورشيد، اين جا زمانه است که به خورشيد تشبيه شده، با تمام سعيت می دوی تا از همه جلو بزنی اما می بينی که خيلی ها دور زده اند و پشت سرت هستند! اين روند هميشه و هميشه ادامه دارد اما اين تويی که پير می شوی و به مرگت نزديک تر....
دوباره رايت به همراهی کرال می خونه:
Every year is getting shorter never seem to find the time
Plans that either come to naught or half a page of scribbled lines
Hanging on in quiet desperation is the English way
The time is gone, the song is over
Thought I'd something more to say
هر روز کوتاه تر و کوتاه تر می شود، انگار هرگز زمان را پيدا نمی کنی
نقشه هايی می کشی که يا به هيچ نمی رسند يا به نيم صفحه ای از خط های درهم و برهم
تقلا برای زنده ماندن با نااميدی محض؛ اين روش انگليسی است
زمان رفت و آهنگ تمام شد اما انگار باز هم حرف هايی برای گفتن داشتم....
نکته جالب خط آخره، ميگه زمان اين آهنگ هم تموم شد و بدون اين که متوجه شده باشين زمان گذشت... اما من هنوز حرف هايی داشتم که بزنم، زمان هم همينه، سريع می گذره و حتی با تمام سعی هم نمی تونی همه کارهايی رو که می خواستی انجام بدی...
و اما ترک بعدي، يک بازنوازی از آهنگ تنفس با شعری عاميانه.
گيلمور:
Home, home again
I like to be here when I can
When I come home cold and tired
It's good to warm my bones beside the fire
Far away across the field
The tolling of the iron bell
Calls the faithful to their knees
To hear the softly spoken magic spells
خانه، باز هم خانه..
دوست دارم هر وقت می توانم خانه باشم،
وقتی که سرد و خسته به خانه می آيم،
حال می دهد که خودم را کنار آتش گرم کنم،
گيلمور و واترز:
آن دورها، آن سوی مزرعه،
صدای ناقوس آهنی
مومنان را به زانو زدن وادار می کند،
تا نجوای افسون های جادويی را بشنوند...
آهنگ بعدی، اجرای بزرگ در آسمان نام داره(The great gig in the sky). آهنگ ساخته ريچارد رايت هست و توی نسخه اصلی آلبوم، خواننده اش کلر توری هستش. توی کنسرت ها هم معمولا سه قسمت آهنگ رو سه خواننده مختلف می خونن. آهنگ درباره مرگ و اين چيزاست.
برای دانلود آهنگ The great gig in the sky کلیک کنید
برای درک بهتر آهنگ توصيه می کنم اجرای اين آهنگ رو توی P.U.L.S.E ببينين. کلیپی که اون جا پخش ميشه واقعا زيباست. پيانو نقش اصلی رو توی اين آهنگ داره و البته خوندن فی البداهه خواننده که آهنگ رو واقعا زيبا می کنه. توی آهنگ اين جملات به صورت صحبت بيان ميشه:
And I am not frightened of dying, any time will do,
I don't mind. Why should I be frightened of dying
There's no reason for it, you've gotta go sometime
".If you can hear this whispering you are dying"
".I never said I was frightened of dying"
و من از مرگ نمی ترسم، هر زمان که بيايد برايم مهم نيست...
چرا بايد از مرگ بترسم؟
دليلی برای ترس وجود ندارد، بالاخره روزی مرگ فرا می رسد
هرگز نگفتم که از مرگ می ترسم٬
وسط های آهنگ دوباره يکی از اون بازی های پينک رو داريم، يه نجوای بسيار آروم که ميگه ٬اگه اين صدا رو بشنوی معنيش اينه که داری می ميری٬!!!
آهنگ پول (Money) يکی از شاهکار های پينک فلويده. آهنگ ساخته راجر واترزه، ترانه هم مال واترزه و خواننده ديويد گيلموره.
برای دانلود آهنگ Money کلیک کنید
آهنگ با صدای دستگاه ضرب سکه شروع ميشه. صدايی که به طور يکنواخت تکرار ميشه و توی ذهن همه پول رو تداعی می کنه. بعد از چند بار تکرار، تم اصلی آهنگ رو که واترز با بيس می زنه می شنويم. اين تم کاملا هماهنگ با صدای دستگاه ضرب سکه هستش و دقيقا از روی اون صدا گرفته شده. به اين ترتيب صدای ضرب سکه که پول رو تداعی مي کنه با صدای بيس پيوند می خوره و تا انتهای آهنگ به طور ناخودآگاه صدای پول رو احساس می کنيم... چنين ظرافتی فقط از پينک فلويد بر مياد!
صدای گيتار گيلمور رو با بک گراند کی برد می شنويم.
Money, get away
Get a good job with good pay and you're okay
Money, it's a gas
Grab that cash with both hands and make a stash
New car, caviar, four star daydream
Think I'll buy me a football team
پول! برو گمشو،
کار خوبی برای خودت پيدا کن که حقوقش بيشتر باشد و وضعت روبراه شود
پول، مزخرف است!
پولت را دودستی بچسب و پس انداز کن
ماشين نو، خاويار، رويای چهار ستاره،
فکر کنم يک تيم فوتبال برای خودم بخرم...
دنيای مدرن همينه... جمع کردن پول و خريدن لوازم جديدی که روزبروز بيشتر و بيشتر هم ميشن تا يه چيز مهم رو ثابت کنيم! اگه فيلم ديوار رو ديده باشين، انيميشنی که برای آهنگ ?What Shall We Do Now ساخته شده گويای همه چيزه. فضاهای خالی اين ديوار، ديوار ارتباط با ديگران رو با اين جور چيزها پر می کنيم... ماشين نو، پول، مواد مخدر، زرق و برق دنيای مدرن! مدام کار می کنيم و پول رو پس انداز می کنيم تا بتونيم چيزهايی رو بخريم که شايد اصلا احتياجی هم بهشون نباشه ولی اين احساس احتياج رو برامون ساختن!
Money, get back
I'm all right Jack keep your hands off of my stack
Money, it's a hit
Don't give me that do goody good bullshit
I'm in the high-fidelity first class traveling set
And I think I need a Lear jet
پول، برگرد!
حالم خوبه رفيق، دستت رو هم به پول من نزن!
پول، شانس است،
اين مزخرفات چرند رو تحويل من نده!٬
سوار يک جت فرست کلس با سيستم صوتی Hi-Fi شده ام
و فکر کنم بايد يک ليرجت بخرم!
حرص و طمع به پول بيشتر، بيشتر و بيشتر ميشه. حتی هيچ کس حق نداره به ثروت ما کوچکترين چشم داشتی داشته باشه. اين چرخه معيوب (پول بيشتر، طمع بيشتر و طمع بيشتر، پول بيشتر) ادامه داره تا ....
و سولوی بسيار زيبای ساکسيفون ديک پری. در کنسرت Delicate Sound Of Thunder هم اسکات پيج اين سولو رو به صورت بسيار زيبايی اجرا کرده...
بعد از سولوی بسيار زيبای ساکسيفون، يک سولوی زيبا و طولانی گيتار از گيلمور هستش، اين دو سولو توی نسخه اصلی آهنگ روی هم ۳ دقيقه ميشن، ولی توی کنسرت ها به خاطر بداهه نوازی ها معمولا اين قسمت خيلی طولانی تر ميشه، مثلا توی Pulse اين قسمت پنج دقيقه و توی نسخه Delicate Sound Of Thunder اين قسمت شش دقيقه و نيم زمان داره! توی اين آخری يه نکته خيلی جالب هست، توی قسمتی از آهنگ، گيلمور چند بار قطعاتی رو با گيتار اجرا می کنه و بلافاصله پيج همون قطعات رو با ساکسيفون می زنه که اين قسمتش واقعا زيباست.
Money, it's a crime
Share it fairly but don't take a slice of my pie
Money, so they say
Is the root of all evil today
But if you ask for a raise it's no surprise that they're
giving none away
پول، جرم است،
منصفانه تقسيمشان کن اما يک برش هم از کيک من برندار
پول، می گويند که
ريشه همه بدی های امروز است
اما اگر خواستار ترقی هستی،
تعجب نکن که آن ها هيچ کس را لو نمی دهند!
می رسيم به آهنگی که بعضی از طرفدارها بهترين آهنگ پينک فلويد می دونند! البته می دونم، پينک فلويد بهترين آهنگ نداره ولی اين آهنگ هميشه احساسی جادويی و وصف ناپذيری رو به وجود میاره. گيتار ريتم گيلمور، ساکسيفون بی نظير ديک پری (و البته اسکات پيج) و کی برد فوق العاده رايت چنان هارمونی ای رو به وجود مياره که شنونده رو به منتهای آرامش می رسونه... آهنگی که توی اکثر کنسرت های پينک، از Pompeii گرفته تا Pulse هم اجرا شده.
برای دانلود آهنگ Us and Them کلیک کنید
آهنگ با کی برد شروع ميشه که مقدمه اي خوب برای شروع آهنگه. بعد گيلمور ريتم بسيار ساده و بسيار زيبايی رو شروع می کنه و روی همه اين ها ساکسيفون احساسی فوق العاده به شنونده ميده.
Us, and them
And after all we're only ordinary men
ما...... و آن ها .......
بالاخره ما انسان هايی معمولی هستيم!
اکويی که روی صدای گيلمور گذاشته شده باعث ميشه کلمه ما و کلمه آن ها ۷ بار تکرار بشه. يعنی ما (انسان های معمولی) و آن ها (ثروتمندان، قدرتمندان، روسای ما، ...) پايان ناپذيريم و اين اختلاف هميشه وجود داشته و خواهد داشت.
Me, and you
God only knows it's noz what we would choose to do
من....... و تو .........
به خدا قسم که اين آن چيزی نيست که انتخاب کرده باشيم که انجام دهيم
وارد ما ميشيم، من عادی و توی عادی که انتخاب هامون رو خودمون انجام نداديم، ديگران برای ما انجام دادند و ما ناگزير از تسليم و رضايت هستيم. همين هاست که ما رو می سازه، نقطه مشترک همه ما همينه...
آهنگ اوج می گيره،
Forward he cried from the rear
and the front rank died
And the general sat and the lines on the map
moved from side to side
از عقب فرياد زد: به پيش!
و صف جلويی کشته شدند...
ژنرال نشست، و خطوط روی نقشه
از جهتی به جهت ديگر حرکت داده شدند
اين ماييم که هميشه بايد قربانی اوامر آن ها باشيم، جان ما در دست آن هاست و آن ها در اتاق می نشينند و برای ما برنامه می ريزند...
آهنگ به ريتم اصلی خودش برمی گرده:
Black and blue
And who knows which is which and who is who
Up and down
But in the end it's only round and round
سياه و کبود،
و کسی نمی داند که کی به کيست و چی به چيست
بالا و پايين،
و در نهايت همه چيز گرد و گرد و گرد خواهد بود
الان ما پايينيم و آن ها بالا اما در نهايت همه به يک سطح خواهيم رسيد...
Haven't you heard it's a battle of words
The poster bearer cried
Listen son, said the man with the gun
There's room for you inside
مگر نشنيده ای که اين جنگی زرگری است؟
پوستر فروش اين را فرياد زد،
مرد تفنگ به دست گفت گوش کن پسر!
آن تو برای تو جا هست
حالا خيلی از ماها رو قانع کردن که نقش خودمون رو بازی کنيم، يکی از ماها ديگری رو توجيه می کنه..
تک نوازی پيانو و متعاقبش تک نوازی بسيار بسيار زيبای ساکسيفون که در نهايت با صدای کرال همراه ميشه.
(استيل ساکسيفون زدن اسکات پيج توی Delicate Sound Of Thunder حرف نداره!)
Down and out
It can't be helped but there's a lot of it about
With, without
And who'll deny it's what the fighting's all about
آس و پاس،
کاريش نمی شود کرد، از اين مسائل زياد هست
دارا، ندار،
همه می دانند که همه جنگ ها به خاطر اين چيزهاست
و دوباره اوج آهنگ:
Out of the way, it's a busy day
I've got things on my mind
For the want of the price of tea and a slice
The old man died
از سر راهم گمشو، امروز سرم خيلی شلوغ است،
و چيزهايی در ذهنم است...
پيرمرد که پول چای و تکه ای نان را نداشت
از گرسنگی مرد...
آهنگ هررنگی که دوست داری (Any color you like) ساخته رايت، گيلمور و ميسن هستش، يعنی واترز نقش تو ساختنش نداره! اين آهنگ که تنها آهنگ بدون کلام (به معنای واقعی!) آلبومه شامل سولوهای کيبرد و گيتاره و با توجه به فانتزی بودنش يه جورايی يه تنفس برای آلبوم می تونه باشه!
برای دانلود آهنگ Any color you like کلیک کنید
اسم آهنگ از تبليغ اتومبيل فورد مدل تی گرفته شده: کارخانه فورد فقط اتومبيل سياهرنگ توليد می کرد. گفته می شود فورد در پاسخ به اين سوال که شايد مشتريان دوست داشته باشند ماشينی با رنگ ديگر بخرند؟ گفته بود آنها می توانند هر رنگی دوست داشته باشند، فقط اين رنگ بايد سياه باشد.
و اما مهمترين آهنگ آلبوم و اولين آهنگ آلبوم که خواننده اش واترزه! آهنگ به طور مشخصی درباره سياست هستش.
برای دانلود آهنگ Brain Damage کلیک کنید
به خاطر لحن ترانه، ترجيح دادم با لحن عاميانه ترجمه اش کنم:
The lunatic is on the grass
The lunatic is on the grass
Remembering games and daisy chains and laughs
Got to keep the loonies on the path
The lunatic is in the hall
The lunatics are in my hall
The paper holds their folded faces to the floor
And every day the paper boy brings more
ديوونه هه روی چمن نشسته
ديوونه هه روی چمن نشسته
ياد بازيهاش، گل رشته هاش و خنده هاش می افته
بايد خل و چل ها رو توی همون دنيای خودشون نگه داشت
ديوونه هه توی هال نشسته
ديوونه ها توی هال خونه من نشستن
سرشون به طرف زمينه و سرگرم خوندن روزنامه هستن
و هر روز پسر روزنامه فروش برام روزنامه های بيشتری مياره
احتمالا منظور از هال خونه من، سرتاسر يه کشوره. ديوونه ها مردم هستن که سرشون فقط به اين چيزها گرمه و نمی دونن واقعا چه اتفاقاتی داره می افته. کلا واترز به شدت با رسانه هايی مثل روزنامه و تلويزيون مخالفه...
اين جا گيلمور هم واترز رو همراهی می کنه:
And if the dam breaks open many years too soon
And if there is no room upon the hill
And if your head explodes with dark forebodings too
I'll see you on the dark side of the moon
اگه سد خيلی زودتر از موعد مقررش فرو بريزه
و اگه روی تپه هم جايی برای پناه گرفتن نداشته باشي
اگه سر تو هم با افکار منفی منفجر بشه،
تو نيمه تاريک ماه می بينمت
حالا گوينده مشخص ميشه، کسی که به اطلاعات خيلی زياد سياسی دسترسی پيدا کرده و داره تبعاتش رو می بينه! منظور از فرو ريختن سد اينه که دولت ها سد های خيلی بزرگی جلوی اطلاعات ميذارن (مقايسه کنيد با ديوار) و موعدش که برسه سدها از بين ميرن و اطلاعات چندين سال پيش رو ميشه، ولی اگه يه سد خيلی زودتر خراب بشه و سيل اطلاعات همه جا رو برداره، جايی هم برای در امان موندن نداشته باشيم، هجوم افکار منفی ذهن همه رو تا حد انفجار مشغول می کنه و ميشين مثل من! در مورد نيمه تاريک ماه، گيلمور جايی گفته بود که نوعی اشاره به جنون هستش.
از يه جهت ديگه هم ميشه بررسيش کرد، هميشه يه قسمت ماه رو به ماست (اطلاعات سياسی ای که به خورد ما ميدن اين سمت ماهه)، و نيمه ديگرش هميشه از چشم ما دور بوده (اطلاعاتی که بايد از مردم مخفی نگه داشته بشه)... اين هم يه ظرافت ديگه که فقط از پينک فلويد برمياد!
The lunatic is in my head
The lunatic is in my head
You raise the blade, you make the change
You re-arrange me 'til I'm sane
ديوونه هه توی سر منه
ديوونه هه توی سر منه
شمشيرت رو می کشی و تغييراتت رو ايجاد می کنی
منو از نو می سازی تا اين بار عاقل باشم
باز هم معنيش مشخصه، توجيهات سياستمداران و...
You lock the door
And throw away the key
There's someone in my head but it's not me
And if the cloud bursts, thunder in your ear
You shout and no one seems to hear
And if the band you're in starts playing different tunes
I'll see you on the dark side of the moon
در رو قفل می کنی
و کليدش رو دور می اندازی
کسی توی ذهن من هست ولی اون يه نفر خودم نيستم
و اگه ابر برق بزنه و توی گوشت صدای رعد بپيچه
فرياد می زنی ولی ظاهرا کسی صدات رو نمی شنوه
و اگه گروهی که توش عضو هستی، شروع به نواختن صداهای قر و قاطی بکنه
توی نيمه تاريک ماه می بينمت
صدای خنده ای که گاه و بيگاه توی آهنگ شنيده ميشه می تونه نشان از جنون، خنده های سياستمداران و يا حتی شادی مردم باشه!
و می رسيم به آخرين آهنگ آلبوم (Eclipse)، که به نوعی جمع بندی کل آلبومه. اين آهنگ به طرز عجيبی يک دفعه تمام آلبوم رو زير سوال می بره و ميگه تمام دغدغه های انسان بيهوده است! باز هم يکی از اون ظرافت های هميشگی رو شاهد هستيم.
برای دانلود آهنگ Eclipse کلیک کنید
آهنگ با کی برد رايت شروع ميشه که گيلمور، واترز و ميسن همراهيش می کنن.
All that you touch
All that you see
All that you taste
All you feel
All that you love
All that you hate
All you distrust
All you save
هر چه لمس می کنی
هر چه مي بينی
هر چه می چشی
هر چه احساس می کنی
هر چه دوست داری
از هر چيزی که بدت می آيد
هر چه به آن بدگمانی
هر چه ذخيره می کنی
به مرور صدای کرال بالا می گيره و همراهی همسرايان زن شکل پررنگ تری به خودش می گيره تا دوباره هيجان آهنگ سير صعودی داشته باشه،
All that you give
All that you deal
All that you buy
beg, borrow or steal
هر چه می بخشی
هر چه معامله می کنی
هر چه می خری،
با گدايی به دست می آوری، قرض می کنی يا می دزدی
به صدای هماهنگ خوانندگان، صدای گيلمور هم اضافه ميشه. توی نسخه Pulse ، گيلمور جای واترز رو می گيره و رايت جای گيلمور رو.
All you create
All you destroy
All that you do
All that you say
هر چه می سازی
هر چه خراب می کنی
هر کاری که می کنی
هر حرفی که می زنی
هيجان آهنگ باز هم بيشتر و بيشتر ميشه:
All that you eat
And everyone you meet
All that you slight
And everyone you fight
All that is now
All that is gone
All that's to come
and everything under the sun is in tune
but the sun is eclipsed by the moon
هر چه می خوری
با هر کسی که آشنا می شوی
هر چيزی که بی خيالش می شوی
هر چيزی که با آن می جنگی
هر چيزی که حالا هست،
هر چيزی که قبلا بود،
هر چيزی که بعدا اتفاق خواهد افتاد،
و تمام چيزهايی که زير خورشيد هستند هماهنگ با همند
اما خود خورشيد را ماه پوشانده...
ماه اصلا نيمه تاريکی نداره، راستشو بخوای همه اش تاريکه!
آهنگ با صدای قلب تموم ميشه، يعنی بازگشتی داريم به اول آهنگ آول آلبوم! منظور شايد اين بوده که همه چيزهايي که حرصش رو می خورديم هيچی نبوده. تمام کارهايی که زير خورشيد ( يعنی توی اين دنيا) انجام ميديم، تمام اين دغدغه ها هيچی نيستن. اين تناقض توی جمله آخر آهنگ نمود خيلی بيشتری پيدا می کنه، تا اين جای آلبوم درباره نيمه تاريک ماه بود و دست آخر ميگه اصلا نيمه تاريک ماهی وجود نداره!
دانلود آلبوم The Dark Side Of The Moon
(به صورت کامل و یکجا در یک فایل زیپ)
پیام اخلاقی:
خلاصه آلبوم مفهوم ساده ای رو میگه: ماه بعضی وقتا نور رو به زمین بازتاب میکنه و بعضی وقتا تاریکی و سیاهی رو. انسان هم همینطور هستند. ما میتونیم انتخاب کنیم که نور رو به دنیامون بازتاب بدیم یا تاریکی و سیاهی رو و انتخاب با خود ما هست. در زندگی همیشه فشارهایی مثل طمع، جنگ، فقر، مرگ و... وجود داره که میتونه ما رو به جاهای تاریک ببره.
فشارها میتونن مسیر زندگی شما رو در هر جهتی تغییر بدن.
- واترز
تو این آلبوم واترز، شما رو ترغیب میکنه تا تسلیم وسوسه ها نشید و به جای تاریکی، نور رو بازتاب کنید.
توی زمین خودتون بایستید و با رفتن به مسیر صحیح و قابل اعتماد به سمت هدفتون برید.
- واترز
باز هم به همون مفهوم میرسیم، همه چیز درباره تصمیماتیه که میگیرید و همه چیز به خودتون بستگی داره. شما میتونید انتخاب کنید که دقیقا چه زندگی داشته باشید و چه نوع انسانی باشید. برخلاف خیلی وقتا که واترز در مورد موضوعات سنگین و تاریک صحبت میکنه، اینجا در واقع مردم رو تشویق میکنه که لحظه ای توقف کنند و کمی فکر کنند، حس کنند و تصمیمات بهتری بگیرند. در واقع اینجا واترز پیام یک پیام مثبت برای هر شخصی داره.
کسی نمیگه که پتانسیلی برای درخشیدن خورشید وجود نداره. به جای قدم گذاشتن در تاریکی، شما میتونی مسیر نور رو دنبال کنید و به سمت راه درست برید.
- واترز
این آلبوم فراتر از موسیقیه. در مورد فلسفه ست. در مورد اخلاقیاته. در مورد ضوابط اخلاقیه. در مورد انسانیته. این آلبوم هیچ مورد مشابه ای وجود نداشت و هنوز هم بعد از سالها نمیشه مانندش رو پیدا کرد. نیمه تاریک ماه تا ابد شاهکار جاودان پینک فلوید باقی خواهد موند. باز هم میگم آلبوم "نیمه تاریک ماه" فقط موسیقی نیست، چنگ زدن به جامعه امروزی ما و تحلیلی از جایی که درش زندگی می کنیم هست. نیمه تاریک ماه در واقع تکه ای از فلسفه هم هست.