DeXmapper Kaggleمقاله نسبتا خوب و در عین حال دارای اشکالی بود و من ضمن تمجید از نوشتار شما به اشکالاتش اشاره می کنم.
یک- ما نمی دونیم واقعا در یونایتد چی می گذشته. اینکه نوشتید مالکان آمریکایی رفتاری خاور میانه ای داشتند را ظاهرا به عنوان طعنه به مالکان آمریکایی نوشتید ولی به نظر من توهینی که همه ما خاور میانه ای ها هم هست که رفتار "به زعم شما" نا بخردانه رو به خاور میانه نسبت دادید. در هر صورت و از هر زاویه ای به این عبارت نگاه کنید بد و پر اشکال است.
دو - به فلسفه باشگاه اشاره کردید طوری که انگار قانون اساسی آمریکاست. هیچ باشگاهی، حتی تیمی که من هوادارش هستم، چیزی مثل قانون اساسی نداره که تخلف از اون جرم محسوب بشه. همه یک اساس نامه دارند که در اون چیزهایی که شاید چند دهه قبل از دید مدیران باشگاه در اون زمان با اهمیت محسوب می شده به عنوان مجموعه ای از ارزشها و راهکارها برای باشگاه اومده. کسانی هم که این مجموعه ارزشها رو تعیین کردند بیشتر فوتبالیست بودند نه همیلتون و توماس جفرسن و بقیه اندیشمندان بزرگ جهان! مالکان آمریکایی باشگاه هم حق دارند با دانش امروزی و هر طوری که خودشون تشخیص می دند به صلاح باشگاه عمل کنند.
سه - نوشتید که فرگوسن به اصل مهم خودش که تزریق نیروی جدید و پایین نگه داشتن میانگین سنی تیم است در سالهای آخر توجه نکرد. دلیل بسیار خوبی برای این کار وجود داره و اون اینه که فرگوسن در چند سال آخر هر سال می خواست بازنشست بشه و نمی خواست بازیکنان خودش رو به مربی بعدی تحمیل کنه. اگر این کارو می کرد شما یا نویسنده دیگری می نوشتید که فرگوسن فلینی رو 30 میلیون پوند خرید و حالا مربی جدید باید با بازیکنی که مد نظرش نیست کار کنه و ...
در آخر من هم با شما موافقم که نه فرگوسن و نه هیچ مربی دیگری در دنیا نمی توانستند یونایتد را با بازیکنان فعلیش به قهرمانی امسال برسونند. ولی شاید حضور در بین چهار تیم ممکن بود.