طرفداری- 53 روز به جام جهانی2014 مانده و شاید خیلی از فوتبال دوستان اروپایی و آمریکای و حتی شرق آسیا چشم به انتظار پایان رقابت های باشگاهی و نزدیک شدن به برگزاری جام جهانی هستند. مسئله ای که فکر کردن به آن هم شوق دارد و ذوق. البته این اشتیاق برای آنهایی که عاشقانه فوتبال را دوست دارند و از آن لذت می برند.
آنهایی که فوتبال لزوما برایشان منبعی برای نان درآوردن نیست و فوتبال را تعقیب می کنند تا لذت ببرند تا بخشی از دغدغه های فکری خود را با دیدن فوتبال و حس خوب پیروزی و شکست هایش، هیجان و اضطرابش فراموش کنند.
امیر قلعه نویی هر چند گاهی حرف های تلخی می زند و شاید خیلی از زبان تلخ او در امان نباشند اما همواره یک جمله درستی می گوید: "مردم ایران مدت هاست که دیگر از دیدن فوتبال لذت نمی برند"
تشعشات منفی در مورد فوتبال در چند سال اخیر به خصوص در یک سال اخیر به قدری زیاد بوده که واقعا گویی راهی برای کنترل آن نه تنها نیست بلکه برخی صحبت ها حتی از سوی بالاترین مقام های ورزشی نیز مزید بر علت شده تا مردم از فوتبال زده شوند.
رسانه های ورزشی از مدت ها قبل هشدار داده بودند که فضای حاکم بر این فوتبال آنی نیست که باعث پیشرفت شود. توجه بیش از اندازه مدیران ورزشی به نتیجه گرایی کار را به جایی رسانده که اکنون مدیران ورزشی که همه از نداشتن و نداری و تامین نبودن بودجه نالان هستند برای جذب یک بازیکن نه چندان مطلوب حاضرند به هر راهی متوسل شوند و کار به جلسات شبانه در منزل بازیکنان و شب تا صبح کلنجار رفتن با بازیکنان رسیده است.
این نتیجه گرا بودن صرف کار را در باشگاه ها به جایی رساند که دیگر کسی به فکر تولید نبود و نیست. به غیر از چند باشگاه به راستی کدام باشگاهی از آکادمی فوتبال بهره می برد؟ از جمع 16 تیمی لیگ چند تیم محصول تولیدات خود را استفاده می کنند و چند تیم حاضری خور شده اند؟ استفاده از بازیکنان با نام با تجربه و کار کرده در لیگ های اروپایی چه عوایدی داشته باشگاه ها برای جذب چنین بازیکنانی با هم رقابت می کنند.
آیا این هشدارها داده نشده بود؟ آیا جز شنیدن جملاتی که فقط بوی توجیه می داد و می دهد از مسئولان کلام دیگری بر آمده است.
مزایا و معایب لیست های منتشر شده
فی النفسه عقد قرارداد بین دو طرف مسئله ای خصوصی و دارای حریم است اما مسئله این است وقتی پدیده ای مثل فوتبال که دارای مقبولیت عمومی و توجه بیش از اندازه است آیا دارای حریمی به این خصوصی است که هواداران یک باشگاه ندانند بودجه یک فصل باشگاهشان چقدر است و بابت جذب بازیکن چه میزان هزینه می شود؟
انتشار لیست بازیکنان پرسپولیس و استقلال در چند روز اخیر فوتبال ما را باز در آستانه جام جهانی به مسیر دیگری کشانده است.
سوال های زیادی مطرح شده است. اینکه آیا انتشار این لیست ها مزایایی دارد یا فقط معایب دارد؟ انتشار لیست بازیکنان حداقل یک مسئله ای را ثابت می کند و اینکه اکثر رسانه های ورزشی در روزهای نقل و انتقالات وقتی مبالغ قرارداد بازیکنان را منتشر می کردند به راحتی آب خوردن این مبالغ تکذیب می شد اما فعلا مشخص است که رسانه ها اگر نه صددرصد بلکه حدود 70 درصد در انتشار مبالغ قرارداد بازیکنان درست اطلاع رسانی کرده بودند و این بار این دیوار حاشا شکسته شد تا مدیران باشگاه ها متوجه شوند که هیچ گاه ماه پشت ابر نمی ماند.
اما مسئله دیگر این است که اکنون که دو باشگاه پرسپولیس و استقلال و پیشتر نفت تهران اقدام به انتشار لیست خود کرده اند، چرا سایر باشگاه ها سکوت کرده اند و مبالغ سایر بازیکنان در تیمهای دیگر منتشر نمی شود؟
اگر قرار بر اطلاع رسانی است آیا درست است فقط استقلال و پرسپولیس را وسط میدان بگذاریم و همه فازهای منفی بر سر این دو باشگاه آوار شود اما باشگاه هایی که به خصوص به صنایع وابسته هستند از این فضا مبرا شوند؟
مسئله سوم این است که آیا این هزینه ها فقط در فوتبال در حال صورت گرفتن است؟ آیا کسی تا به حال به این مسئله ورود نکرده که در لیگ های والیبال و بسکتبال ایران چه پول هایی در حال رد و بدل شدن است.
اصلا هدف وزارت ورزش از انتشار این لیست ها چیست؟ آیا فقط این فوتبال است که بر روی دولت هزینه تراشیده است؟ آیا حضور مربیان و بازیکنان خارجی در سایر لیگ های ورزشی هزینه ای نداشته است؟ این روزها برخوردهای وزارت ورزش با فوتبال و به خصوص دو باشگاه پرسپولیس و استقلال چیزی جز نارضایتی بین مردم نداشته است و خیلی از هواداران دو تیم حتی به دلیل جو به وجود آمده از این هزینه ها شاکی شده اند.
مسئله چهارم مربوط به برخوردها می شود. اکنون که سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال و سایر نهادهای مربطوه متوجه این قراردادها شده اند آیا نباید برای مقابله با هزینه تراشی های بی مورد راهکاری ارائه دهند؟ آیا زمان شعار دادن و بسنده کردن به این جمله که باید کاری کرد به سر نرسیده است؟(هر چند اکثر مدیران ورزشی در همان روزهایی که قراردادها بسته می شد از ریز و درشت رقم ها باخورد بودند و به راحتی آب خوردن مماشات کردند)
مسئله پنجم این است اصلا این قراردادهای ارائه شده چه میزان شفافیت دارد؟ مطرح شدن این قراردادها آیا اثر مطلوبی می تواند در آینده کاری فوتبال ایران داشته باشد؟ آیا با توجه به اینکه لیگ های سایر کشورها هزینه های سرسام آوری دارند درست است که هزینه های فوتبال ایران پایین بیاید.
انتشار لیست بازیکنان صرفا برای اطلاع رسانی آیا باری از دوش فوتبال ایران بر می دارد و دردی از این فوتبال خسته و درجا زده دوا می کند؟ لیستی که منتشر شود و فقط نگاه مردم را نسبت به تیم های مورد علاقه شان بدبین و بی اعتماد کند آیا قدم گذاشتن به راهی نیست که فوتبال را نابود می کند؟
آیا این روش روش همان عده ای نیست که می خواهند فوتبال را از بین ببرند و آنها را به رسیدن به هدفشان نزدیک نمی کند؟
مسئله دیگری که در لیست منتشر شده بازیکنان خیلی به ذوق می زند توزیع نامتوازن پول است. چطور می شود بازیکنی فقط 800 هزار تومان دریافتی داشته باشد و دیگری بالای یک میلیارد تومان!!! آیا همین توزیع نامتوازن پول ها خود دلیلی بر ناهمگونی بازیکنان تیم نمی شود؟
و اما از همه چیز مهمتر این است که اکثریت فکر می کنند اگر مدیران باشگاه ها تغییر کند همه چیز درست می شود اما دوستان نمی دانند که سالها در خواب غفلت این تغییرات مانده ایم و دلیل این درجا زدن همین بوده است. چه تضمینی وجود دارد در صورت تغییر مدیران، مسئول بعدی با سیاسی کاری و لابی کاری جایگزین نشود و روش خود را جور دیگری پیاده کند. آیا چنین سیستمی صورت مسئله پاک کردن نیست.
شاید خیلی بی انصافی باشد که دریافتی بازیکنان را حلال ندانیم. مسئله ای که متاسفانه در جامعه در حال رشد است. شاید ارقام دریافتی بازیکنان بالا باشد ولی این بالا بودن شاید به این دلیل است که خیلی از هواداران فوتبال از رفاه اجتماعی حتی متوسطی برخوردار نیستند و این ضعف اجتماعی و اقتصادی باعث شده تا دریافتی بازیکنان که شاید در عالم حرفه ای منطقی باشد برای مردم قابل قبول نباشد. آیا این وظیفه نهادهای اجتماعی و اقتصادی نیست که از لاک خود بیرون آیند و فکری به حال این فاصله طبقاتی کنند؟ همین مسئله اجتماعی باعث شده تا خیلی از مردم این روزها به جای حمایت از تیم های خود از آنها روبرگردان شوند.
البته که باشگاه ها هم در این زمینه مقصرند و به دلیل عدم شفافیت در عملکردشان همیشه زیر تیغ انتقاد هستند.
این بدبینی اجتماعی به وجود آمده را چه کسی می خواهد جمع کند؟ آیا باید با این شرایط به آینده این فوتبال امیدوار بود؟