پیتر گفت چه طور پیش رفت؟ گفتم اگر آن شغل را بنا بر مصاحبه بدهند، اگر مصاحبه ارزشی برای آن ها داشته باشد، مال من خواهد بود. هیچ شانس دیگری وجود نخواهد داشت. البته تصور می کردم که غیر از این باشد، که مصاحبه ها بی ارزش باشد اما اطمینان نداشتم. شغل برای گرینوود بیش از اندازه بزرگ بود. موضوع مصاحبه ها به اطلاع عموم رسیده بود. من انتخاب مردم بودم، آن ها من را بهترین فرد برای این شغل می دانستند. شغل را به یک مربی دادند که حتی نمی توانست اولین قدم را محکم بردارد، او در زمینه انتخاب بازیکن شماره یک مردد بود. ران گرینوود نمی دانست بهترین دروازه بان کشور کیست. من به شما می گویم؛ اگر یک مربی نتواند در مورد دروازه بان شماره یک خود تصمیم بگیرد، چطور می تواند در مورد ده بازیکن دیگر ترکیب تصمیم بگیرد؟