طرفداری- بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵، انگار یک مرد، یار ثابت همه بازیهای بزرگ بود. از المپیک گرفته تا جام جهانی تا لیگ قهرمانان اروپا و فینال یوفا. برای یک دهه، پیرلوئیجی کولینا، مردی بود که وظیفه کنترل عصبانیت ها، داد زدنها و غرور بالای فوتبالیستهای چند میلیون یورویی را بر عهده داشت. ورزشکارانی که در بالاترین سطح میخواستند که همه بازیها را ببرند.
کولینا را میتوان با شخصیت نقاشی "جیغ" ادوارد مونک مقایسه کرد؛ سری تراشیده، چشمان آبی از حدقه بیرون زده که نگاهی سرد دارد و میتواند یک نگاه به بازیکنان بیندازد تا او را از بودن خود پژمرده کند. کولینا آن کلیشه باب شده از داوران در نزد بازیکنان را از بین برد. مردی از بولونیا که به زودی بازیکنانی که از حق خود فراتر رفته اند را مجازات میکند. جالب آنکه، در آن سال ها، فوتبال ایتالیا، خط مقدم بازیکنانی بود که پا را از مرزها فراتر میگذارند. با وجود کولینا، صحنههایی را از برخورد داوری و بازیکنان مشاهده کردیم که نظیرش در تاریخ فوتبال بی سابقه بود.
کولینا توسط مادری معلم زاده شد و پدرش در وزارت دفاع کار میکرد. کار آموزش وی توسط راهبهها انجام میشد. قانون، همیشه مهمترین بعد تربیتی وی بود. عمل کردن به قوانین بازی چیزی بود که بالاتر از هر دستوری قرار میگرفت. پس از اتمام دوران خدمتش در ارتش، او توانست حس صاحب اختیار بودن را در خود ببیند که با فیزیک بدنی وی هماهنگ بود. همین خصوصیت باعث استحکام تصمیماتش در بالاترین سطح میشد که هواداران عاشق آن بودند.
داوران بچگی کولینا مانند بقیه کودکانی بود که رویای فوتبالیست شدن را داشتند. به دلیل آنکه همواره بلندترین فرد بین دوستانش بود، مدافع مرکزی برای او پست ایده آلی محسوب میشد. با این حال، آن حس نا امید کنندهای که به سراغ خیلی از کودکان در ایتالیا میآید، در خانه وی را هم زد و او به زودی فهمید که به احتمال زیاد بازیکن بزرگی نخواهد شد. به همین دلیل، با پیشنهاد دوستش در ۱۷ سالگی برای دوره داوری نام نویسی کرد.
او، یک عطش ذاتی برای داوری داشت. کولینا مانند یک پدیده در فوتبال بود. استعداد جوانی که خیلیها میدانستند به زودی به اوج تواناییهای خود میرسد. قرار بود، او آدم معروف بعدی باشد اما این بار نه به عنوان بازیکن. کولینا همزمان با حضور در دوره خمت اجباری سربازی، داوری را هم ادامه میداد. استعداد ذاتی او در ایستادن میان دو طرف دعوا، او را برای بالاترین سطح آماده کرده بود.
در سال ۱۹۸۸، کولینا سربازی را تمام کرده بود و حالا در سطح حرفهای سوت میزد. با توجه به آرامش رفتاری وی در میان هیاهو ها، او سریع تر از هر کس دیگری در سری سی یک و سی دو سوت زد. این پیشرفت اما در مقابل افتخارات آیندهاش آنچنان مهم قلمداد نمیشود. اگر این پیشرفت عالی بود، افتخارات آینده کولینا را باید بی سابقه خواند.
کولینا تنها ۳ سال در ردههای پایین تر سوت زد و خیلی سریع به سری ب و سری آ رسید. درست همین موقع است که او دچار طاسی شدید میشود. دورانی که خود کولینا هم دقیقا نمیتواند آن را به یاد بیاورد. دگرگونی کولینا از یک داور "خوب" به یک داور با فیزیک "خاص" اینجا به پایان میرسد. بیماری که شاید در خیلی از افراد باعث افت اعتماد به نفس شود، به نفع کولینا بود و تبدیل به موتور حرکتی وی شد.
من مرد قانون هستم
این جمله شاید برای هر داوری مهمترین قانون باشد اما برای کولینا به معنای واقعی کلمه تبدیل به واقعیت شد. اگر قانون شکنی انجام شده بود کولینا بازیکن را جریمه میکرد و اگر با اعتراض بازیکن روبرو میشد، کولینا جبران میکرد و به او یادآور میشد که باید جریمه را بپذیرد و حرکت کند. نگاه تیزی که کولینا به بازیکنان میکرد، در این تسلیم شدن بازیکنان پس از سوتهای وی بی تاثیر نبود.
خود کولینا جایی گفته بود:
شما باید در زمین بازی توسط بازیکنان پذیرفته شوید؛ نه به خاطر اینکه داور هستید بلکه به این دلیل که به شما اعتماد دارند.
در سال ۱۹۹۵، تنها پس از ۴۳ بازی رسمی در سری آ، کولینا به لیست داوران رسمی فیفا وارد شد. اولین بازی بزرگی که سوت زد، فینال المپیک آتلانتا بود که بین نیجریه و آرژانتین برگزار میشد. پس از ۲ کارت زرد در ۲۰ دقیقه اول، آن فینال تبدیل به یک دیدار به یاد ماندنی شد. جایی که نماینده آفریقا ۳-۲ بازی را برد. خیلی از بازیکنان حاضر در تیم المپیک آرژانتین، سالها بعد در جام جهانی ۲۰۰۲ در دیدار با انگلیس دوباره کولینا را ملاقات کردند.
پس از آن کولینا به اولین جام جهانی خود یعنی ۱۹۹۸ فرانسه رسید. تورنمنتی که در فرانسه برگزار میشد به کولینا بزرگترین حضورش را در میادین هدیه داد. کولینا در آن جام تنها دو بازی گروهی را سوت زد که در تساوی هلند و بلژیک، پاتریک کلایورت را اخراج کرد. آن تورنمنت اما با نام یک داور دیگر شناخته میشود. کیم نیلسن دانمارکی در بازی آرژانتین و انگلیس، دوید بکام را به خاطر آن ضربه معروف به دیگو سیمئونه، از زمین اخراج کرد.
در سال ۱۹۹۹، کولینا به بزرگترین افتخار باشگاهی خود هم رسید. او در نیوکمپ، دیدار به یاد ماندنی بایرن مونیخ برابر منچستر یونایتد را سوت زد. یونایتد به دنبال ضلع سوم سه گانه خود بودند اما هر دو طرف بازی، از انتخاب کولینا راضی بودند. با نگاهی به آن بازی به زودی متوجه میشدید که سرنوشت این بازی را نه اشتباهات داور که اشتباهات بازیکنان دو تیم رقم خواهند زد. کولینا در آن دوران چنان اعتماد به نفسی به هواداران تیمهای مختلف داده بود که هیچگاه نمونه آن را در تاریخ سراغ نداریم.
آن فینال، در تاریخ لیگ قهرمانان تبدیل به یک بازی کلاسیک شد با وجود آنکه تمام آنچه مهم بود در وقتهای اضافه رخ داد. همزمان با ثانیه هایی که روبان بایرن مونیخ به جام چسپیده میشد، یونایتد افسانهای آن سال، به ناگهان دو گل زد و جام را مال خود کرد. خود کولینا آن بازی را بزرگترین دیداری میداند که در آن سوت زده است.
برای بعضیها شاید حرکت کولینا در میان بازیکنان بایرن مونیخ زمانی که گل دوم را دریافت کردند، صحنه به یاد ماندنی آن بازی باشد. بازی تمام نشده بود اما بازیکنان بایرن در بهت نتیجه مانده بودند و نای بلند شدن از زمین نداشتند. سامی کوفور، مشتهایش را به زمین میکوبید و کارستن یانکر غول مانند، اشکها را از روی صورتش پاک میکرد. الیور کان روی خط دروازه نشسته بود. آن ثانیهها را میدید اما باور نمیکرد. مهمت شل، روی زمین دراز کشیده بود.
کولینا اما، در میان آلمانها قدم میزد و در آن لحظات به مونیخیها کمک کرد از جای خود بلند شوند. فوتبال هیچگاه نباید به مانند جنگ تصور شود اما کولینا در آن لحظه، مانند تیمهای پزشکی حاضر در میدان جنگ بود.
پس از آن بازی، تقریبا همه کولینا را بهترین داور دنیا میدانستند. او به زودی تبدیل به مهره شانس انگلستان برابر آلمان شد. در یورو ۲۰۰۰ او برد ۱-۰ انگلیس برابر آلمان را سوت زد و پیروزی تاریخی ۵-۱ انگلستان در خاک آلمان را هم کولینا قضاوت کرد.
همین که قرعه کشی جام جهانی ۲۰۰۲ انجام شد، همه میدانستند که بازی انگلستان و آرژانتین در مرحله گروهی، مهمترین دیدار بازیهای ابتدایی آن جام خواهد بود. از تاریخ سیاسی بین دو کشور که بگذریم، دیدار دست خدا ۱۹۸۶ و اخراج بکام به ذهن خطور میکند. آن بازی، تقابل دوباره بکام و سیمئونه بود. ستاره انگلسی باید این قدم آخر را هم برای ماندگاری خود بر میداشت. مشخص بود که تنها یک مرد از پس داوری آن بازی بر میآید. هواداران انگلیس خود را از ترس و لرز مملو میدیدند. اگر قرار بود داوری آن بازی به نظرسنجی گذاشته شود، تقریبا کل انگلستان به کولینا رای میدادند. قرار نبود کیم نیلسن دیگری در کار باشد.
کولینا در آن جام سه بازی سوت زد که آخری آن بزرگترین افتخار بازیهای ملی وی بود. آلمانها در برابر برزیل به قضاوت بزرگترین داور دنیا در شرق دور. کولینا در ۹ دقیقه ابتدایی به هر کدام از تیمها یک کارت زرد داد. وی میخواست از همان ابتدا اداره بازی را در دست بگیرد. کولینا هیچگاه فینال یورو را سوت نزد اما دیگر افتخار ممکنی که میتوانست به آن برسد در سال ۲۰۰۴ رقم خورد. جایی که یوفا به وی قضاوت فینال یوفا را هدیه داد. والنسیا بازی را ۲-۰ از مارسی برد و این پیروزی بدون آن کارت قرمزی که کولینا به فابین بارتز داد، به ثمر نمیرسید.
در سال ۲۰۰۴، کولینا دارنده رکورد شش باره بهترین داور دنیا بود. علاوه بر این، او ۶ بار بهترین داور سری آ هم شناخته شده بود. در سال ۲۰۰۵ هفتمین جایزه خود را هم از فدراسیون فوتبال ایتالیا دریافت کرد. کولینا در ۹ سال، ۱۳ جایزه دریافت کرد که نشان از ثبات ربات مانند وی دارد. تمام سلولهای بدن وی در خدمت آسان کردن بازیها برای تیمهای مختلف بود.
وقتی کولینا ۴۵ ساله شد، فدراسیون فوتبال ایتالیا سقف سنی داوران را یک سال افزایش داد تا این داور بتواند در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان، فینال را هم سوت بزند. البته قرارداد تبلیغاتی کولینا با شرکت Opel به خاطر اینکه باشگاه میلان هم با این شرکت همکاری میکرد باعث به هم خوردن این داستان شد و وی دیگر نتوانست در سری آ سوت بزند. کولینا چنان شخصیتی بزرگی داشت که بلافاصله پس از فهمیدن این موضوع، استعفای خود را تقدیم فدراسیون کرد. این قرارداد تبلیغاتی به ۲۸ سال داوری کولینا پایان داد.
وقتی رسوایی کالچوپولی فاش شد، پیرلوئیجی کولینا فساد ناپذیر باقی ماند.در ابتدا این رسوایی با فاش شدن تماس لوچیانو موجی، مدیر وقت یوونتوس بر ملا شد. جایی که مدیر بیانکونری در انتخاب داوران نقش مستقیم داشت و در فصل ۲۰۰۴/۲۰۰۵، وی داوران بازیهای بزرگ را با انتخاب خود، انتخاب میکرد. در بین داورانی که با این فساد روبرو شدند، تنها دو اسم درخشید. پیرلوئیجی کولینا و روبرتو روزتی که هیچگاه هیچ مدرکی در مورد آنها وجود نداشت. یکی از افتخارات کولینا این بود که لوچیانو موجی از وی نفرت داشت. آن هم پس از آنکه بارها تصمیماتی را گرفته بود که باب میل موجی نبود. موجی گفته بود کولینا بیش از اندازه واقعگرا است.
پس از بازنشستگی، کولینا بدون حقوق به داوران ایتالیایی آموزش میدهد و عضوی از کمیته داوران یوفا است. کولینا با ظاهری فرا زمینی، ابهت یک بیگانه را در میان زمینی ها داشت. تقریبا داوران قبل و بعد از وی را با مرد بولونیایی مقایسه میکنند اما هیچکس به وی نزدیک هم نشده است. همچنین او تنها داوری است که یک بازیکن فوتبال یعنی دوید بکام خواستار عوض کردن پیراهن خود با وی شده است.
در سال ۲۰۱۱، کولینا به تالار مشاهیر فوتبال ایتالیا راه یافت. او حتی زود از پائولو مالدینی افسانهای و دینو زوف وارد این تالار شد. بهترین راه برای خلاصه کردن داوران کولینا نقل قول کردن از همکاراش گراهام پول است. در جام جهانی ۲۰۰۲، ژاپن به مصاف ترکیه رفت که پول در آن بازی داور چهارم بود. خود وی میگوید:
کولینا ترکیب دو تیم را روی تخته نوشت و به ما گفت که دو تیم چطور بازی و چه نوع شخصیتی دارند. وی همچنین گفت که احتمالا چه اتفاقاتی در بازی خواهد افتاد تا همکاران ما آمادگی کامل را پس از آن داشته باشند. کولینا تقریبا همه اتفاقات را ذکر کرد. فوق العاده بود. اینها آمادگی برای یک مسابقه ساده بود. مهمتر از همه اینها این است که تمام حدسهای وی برای آن بازی درست از آب در آمد.