به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز، وقتی لیست امیر قلعهنویی برای لیگ سیزدهم بسته و لیگ شروع شد، خیلیها این تیم را مدعی اصلی قهرمانی میدانستند البته تصور و توقع خیلی غیرمنطقی هم نبود.
به هر حال تیمی که رحمتی، منتظری، عمرانزاده، صادقی، تیموریان، نکونام، مجیدی، برهانی و خسرو حیدری را دارد و پژمان نوری، محمد قاضی، جمشیدیان، نظری و چند نفر دیگر را هم اضافه میکند خود به خود انتظارات را بالا میبرد اما در کنار اینها سایه سنگین جدایی مجتبی جباری و نبود یک هافبک بازیساز در مرکز زمین استقلال کاملا احساس میشد.
با این حال گلزنیهای محمد قاضی، فرهاد مجیدی و دو گلی که نکونام از روی نقطه پنالتی زد تا حدودی ضعفها را پوشش داده بود. به هر حال استقلال از شش بازی اول صاحب پنج پیروزی و یک باخت بود که آمار قابل قبولی هم به نظر میآمد. هر چند باخت به سپاهان مقابل تیم مجتبی جباری و در حضور 65 هزار طرفدار این تیم فراموش نشدنی بود.
اما خداحافظی غیرمنتظره فرهاد مجیدی در بازی معوقه مقابل مس کرمان شوک شدیدتری را نسبت به جدایی جباری به استقلال وارد کرد.
استقلال نیم فصل دوم را هم خوب شروع کرد، 5 پیروزی و دو تساوی از 7 مسابقه، آبیهای پایتخت را به قهرمانی بسیار امیدوار کرده بود اما شوک سوم هم به استقلال وارد شد و آن جدایی پژمان منتظری بعد از بازی هفته بیست و یکم با سورینت از جمع آبیها بود. هواداران استقلال به دنبال تمام ابهاماتی بودند که پس از جدایی بازیکنان بزرگشان برایشان به وجود آمده بود.
اینها که روزی سمبل معرفت در میان سایر نفرات بودند به یکباره مورد غضب مسوولان باشگاه قرار گرفتند اما همینها هیچ وقت نگفتند که چرا طوری با آنها قرارداد بستند که هر زمان دلشان خواست استقلال را تنها بگذارند!
هنوز پاسخ این سوالات داده نشده بود که یک هفته پس از جدایی پژمان منتظری و عقد قراردادش با تیم امصلال قطر، جواد نکونام هم به تیم الکویت کویت رفت.
این شوک آخر، کار را برای استقلال تمام کرد. واقعا چطور چنین چیزی امکان دارد؟ امیر قلعهنویی چرا حاضر شد در این شرایط اصلا کارش را شروع کند؟
البته برای او همه این اتفاقها دو سر برد بود چرا که در صورت قهرمان نشدن و سهمیه نگرفتن به اندازه کافی بهانه داشت و اگر قهرمان هم میشد به راحتی ادعا میکرد که بدون آنها (جدا شدهها) به این مهم رسیده است.
حالا استقلال یک راه بیشتر نداشت تا برای حضوری قدرتمند در لیگ برتر، جام حذفی و لیگ قهرمانان خودش را در جمع مدعیان حفظ کند. به همین دلیل در دسترسترین کار را انجام داد و آن هم پر کردن لیست تیم با یکسری بازیکن بود که عملکردشان در دو جدول زیر آمده است اما قبل از اشاره به خریدهای نیم فصل امیر قلعهنویی به خریدهای ابتدای فصلش نگاهی مختصر میاندازیم.
پژمان نوری وقتی قید شرایط ایدهآلش در ملوان را زد و برای چندمین بار جایگاهش را از دست داد به استقلال آمد و به عنوان یک خرید خوب که توانایی بازی در چند پست را دارد مطرح شد.
نوری به عنوان بازیکن ملیپوش به استقلال آمد اما دور ماندن از شرایط مطلوب و استفاده در پستهای مختلف باعث شد تا او عملکرد ضعیفی را از خود بجا بگذارد.
پژمان نوری طی 2353 دقیقه در 28 مسابقهای که در زمین بود نه گل زد و نه پاس گل داد. در حالی که او فصل گذشته در ملوان، طی 2910 دقیقه در 33 بازی، سه گل و 10 پاس گل داد و یکی از موثرترین نفرات تیمش بود. نوری امروز جایگاهش در تیم ملی را از دست داده است.
محمد قاضی یکی از خریدهای نسبتا خوب استقلال بود و در 6 بازی اول سه گل زد و یک پاس گل داد و همه مدعی شدند که او برخلاف روزهای بدش در پرسپولیس، حالا متحول شده است اما او هم به یکباره دچار افت شد به طوری که در 12 بازی پایش به گلزنی باز نشد اما در نهایت هم نمره منفی نگرفت.
آندرانیک تیموریان هم که طی چند سال اخیر همیشه خوب بوده مثل عادتش به اخطار گرفتن. محمدمهدی نظری هم که در فجر بهترین بازیکن تیمش بود در استقلال نتوانست عملکرد خوبی داشته باشد.
مهاجمی که به استقلال میآید و در پازل تاکتیکی قلعهنویی جای میگیرد آیا باید در 24 مسابقه یک گل بزند. این بازیکن در نیم فصل اول دو پنالتی هم برای تیمش گرفت اما این آمار اصلا خوب نیست. اعتماد سرمربی تیم و بیرون نشاندن آرش برهانی که خودش دلیلش را میداند باعث شد در نیم فصل دوم بیشتر گلهای این تیم را مدافعانش بزنند.
محمد مهدی نظری فصل گذشته در 26 بازی 8 گل زده بود. البته آنجا در 17 بازی فیکس بود اما در استقلال فقط در دو مسابقه این شانس را به دست آورد.
احمد جمشیدیان هم که طی یک دهه اخیر (غیر از دو سال آخر) جزو بهترین هافبکهای فوتبال بود به تیم ملی هم دعوت شد. در سالهایی که سپاهان به قهرمانیهای متوالی میرسید نقش او غیرقابل انکار بود اما از زمانی که به استقلال آمد بیشتر از اینکه در زمین تمرین باشد یکی از مشتریان ثابت کلینیک پزشکی این تیم بود.
گوران لاوره هم که آخرش بود. به عنوان یک خارجی آمد و فقط 34 دقیقه به میدان رفت البته از این دست بازیکن، آنها در سالهای گذشته کم نداشتند مثل لیام ردی! حالا استقلال نسبت به شروع فصل نکونام، منتظری و فرهاد مجیدی را نداشت و قلعهنویی باید چند بازیکن را جذب میکرد.
او نفراتی را آورد که جلوی نامشان علامت سوالهای زیادی وجود داشت. این 5 بازیکن، مجموعا 1889 دقیقه بازی کردند، یعنی به طور میانگین 377 دقیقه، یعنی حدود چهار بازی کامل اما نه، اینطوری نباید حساب کرد چرا که آن وقت در حق نیکبخت واحدی که 703 دقیقه بازی کرده نسبت به کبه که 62 دقیقه در زمین حضور داشته ظلم میشود. این 5 بازیکن در 1889 دقیقه یک گل زدند، یک پاس گل دادند و 7 کارت زرد هم دریافت کردند. عملکرد آنها به هیچ وجه قابل قیاس با فصل گذشته نیست.
در مورد تک تک این خریدها میتوان خیلی بیشتر صحبت کرد اما آیا واقعا چنین تیمی که بازیکنان بزرگش هر زمان بخواهند از استقلال میروند و خریدهایش هم چنگی به دل نمیزند باید قهرمان شود؟ سهمیه بگیرد؟ اصلا همین که آنها تا روز آخر در جمع مدعیان قرار داشتند هم اتفاقی بزرگ بود، بله اتفاقی بزرگ وگرنه تیمی که از 8 بازی آخرش 9 امتیاز میگیرد باید در کورس باشد؟ شاید این کیفیت پایین لیگ را نشان میدهد. فولاد و پرسپولیس از همین تعداد بازی 15 امتیاز و نفت تهران 16 امتیاز به دست آوردند.