وقتی بروسیا دورتموند با نتیجه 0-3 در اسپانیا برابر رئال مادرید شکست خورد، به نظر میرسید تیمی که فصل قبل اروپا را مسحور خود کرده بود، مدّتهاست از بین رفته است. ستارههایی که 12 ماه قبل آنها را به فینال رسانده بودند یا تیم را ترک کرده، یا مصدوم و یا افت کرده بودند.
دیدار برگشت نمایش معکوسی از توانایی آنها بود. پس از فصلی خستهکننده برای همه طرفداران، BVB جادوی خود را با یک برد 0-2 مجدداً به دست آورد و در لحظات بیشمار دیگری به بردن بازی به وقتهای اضافه نزدیک شد. کافی نبود اما به هر حال تلاشی قهرمانانه بود.
![](https://ts2.tarafdari.com/users/user7004/2_2.png)
شاید نکته فوق العاده در مورد دورتموند این باشد که آنها دائماً بر لب مرز شکست یا افتخارند. پس از گذر دقایقی از شروع بازی، لوکاس پیژچک با خطای هند، یک پنالتی به رئال تقدیم کرد. اگر آنخل دی ماریا گلزنی کرده بود، بازی احتمالاً تمام شده محسوب میشد، اما رومن وایدنفلر استوار ایستاد تا توپ را به ناحیه امنی هدایت کند.
سپس فوتبال "هوی متال" یورگن کلوپ، که تیم او را طی سالها تعریف کرده، شروع شد. آنها در جریانی غیرقابل تمیز از مشکی و زرد به جلو جاری شدند، بازیکنان مادرید را به چالش کشیدند و دو گل به دست آوردند؛ دو گلی که هر دو به زیبایی توسط مارکو رویس به ثمر رسیدند.
کامبکی که همه فکر میکردند غیرممکن است، شروع شده بود و آنها حتّی قسمت عمده تیم اصلی خود را در اختیار نداشتند. نون سوبوتیچ، مارسل اشملزر، ایلکای گوندوعان، اسون بندر و یاکوب بلاژیکوفسکی همه به خاطر مصدومیت غایب بودند. بازیکنان ذخیره، مانوئل فردریش، که از بازنشستگی خارج شده، و الیور کرچ، که در کل فصل به ندرت بازی کرده، در برابر کهکشانیها قرار گرفته بودند.
به خاطر سرعت مجنونانه بازی دورتموند، آنها موقعیتهای نسبتاً زیادی به حریف دادند اما متس هوملز با جان و دل در دفاع میجنگید، مخصوصاً هنگامی که تکلی خیرهکننده بر روی کریم بنزما زد، هنگامی که دروازه خالی در برابر مرد فرانسوی قرار داشت. وقتی او شکست میخورد، وایدنفلر نجاتدهنده میشد.
صد البته دورتموند با حسرت این بازی را ترک خواهد کرد. آنها تعدادی موقعیت 100% را در دیدار رفت برای به ثمر رساندن گلی خارج از خانه از دست دادند، اما در آن بازی ستاره خط حمله خود، روبرت لواندوفسکی را نداشتند، کسی که فصل پیش در آن بازی معروف توانست مادرید را از گردونه رقابتها خارج کند.
حتّی در شبی که از جان مایه گذاشتند و تیم کارلو آنچلوتی را به خوبی و بدون تردید به لرزه درآوردند، فرصتهای خود را از بین بردند. هنریخ مخیتاریان در هر نیمه موقعیّتی فوق العاده از دست داد و ایکر کاسیاس با یک واکنش عالی، جلوی گلزنی کوین گروسکروتس را گرفت.
اما برای کسی که گاهی فوتبال نگاه میکند، این چیزی است که باید باشد. تیمی از بازیکنان جوان که در کنار هم رشد و پیشرفت کردهاند، تغییر روحیهدهندهای است از مقادیر وحشتناک پولی که این روزها در بازی مدرن صرف استعدادهای جهانی میشود.
دورتموند برای لباس خود بازی میکند، مربّی دیوانهای در لب خط دارد و یکی از تکترین استادیومهای جهان را داراست که یکی از بهترین جوها را در سرتاسر اروپا ایجاد میکند. آنها از نظر رتبه، تیم ضعیفتر بودند و حقّی نداشتند تا قهرمان نه دوره اروپا را در سهشنبه شب به لرزه درآوردند.
شاید هوملز به بهترین نحو همه چیز را خلاصه میکند. "من دچار تضاد شدهام. ما غروبی داشتیم که به این زودیها فراموش نمیشود. میتوانستیم یکی از بزرگترین اتفاقات احساسی فوتبال را خلق کنیم – [ولی] حالا این فقط یک غروب عالی بود. این تیم نشان میدهد چه چیزی دارد تا هر سال به نمایش بگذارد."
شاید مادرید توانست از ویرانههای این جنگ زنده بیرون بیاید، اما قلوب و افکار متعلّق به BVB است.