در برابر دیدگان 19998 نفر، انتظارم این بود که تنها پدرم به بچه ای توجه کند که کنار زمین از این سو به آن سو می دود. سپس وقتی که شمارش معکوس برای پایان بازی با یک تساوی بدون گلِ کسل کننده آغاز شد، به من گفته شد که مهیای ورود به زمین شوم. قرار بود برای نخستین بار برای تیم اول به میدان بروم. قرار بود در اولدترافورد و کنار هیوز، بروس و برایان مک کلیر بازی کنم. پسری که آن همه سال در جایگاه کِی نشسته بود، می خواست فرصتی بزرگ به دست آورد و به جای آندری کانچلسکیس وارد زمین شد. فرصت زیادی به من نرسید ولی رویای من به حقیقت پیوسته بود.