یک: لاین آپ ال کلاسیکو که بیرون آمد سخت می شد باور کنی خط دفاعی مشتکل از پیکه – فرمالن در میانه زمین تاب مقابله با کریس و حمله وران مادریدی را داشته باشد اما برنابئو روز شکوفایی خط دفاعی بود که به پشتوانه یک دیوار تازه ساخت و زردرنگ به میدان آمد وبرخلاف انتظار روز فوق العاده ای را پشت سر گذاشت.البته که نمی شد تصور کرد رئال مادرید با آن خط میانی و مهاجمانش موفقعیت گل نداشته باشد اما بسته ماندن دروازه در برنابئو حکم طلا داشت.برای دشت این طلای ناب غیر از درخشش فوق العاده تراشتگن - که در امتداد یک مسیر بزرگ قابل پیش بینی به نظر می رسید- یک اتفاق غیر قابل پیش بینی هم برای بارسا رقم خورد.درخشش پیکه و روز بی اشتباه فرمالن درست در بهترین زمان و مکان ممکن رقم خورد تا پتانسیل های این دو مدافع که یکی به حاشیه رانده شده و دیگری برای مدت ها از روی سکو پائین نمی آمد آزاد شود.گاف وحشتناکی از این دو نفر در نود دقیقه سراغ دارید؟
دو: والورده چاره ای نداشت تا با 2-4 - 4 محبوب این روزهایش قدم به میدان بزرگ برنابئو بگذارد اما زیدان سیستم مشابه رابرای از کار انداختن خط میانی بارسا و البته لئو مسی به کار گرفت و موفق هم بود.کواچیچ برگ برنده رئالی بود که از تملک بارسا بر میانه میدان می ترسید و با هافبک کروات و پرسینگ وحشتناکش لئو را به حصر فرستاده بود.آمار نیمه نخست و فرم بازی با وجود تراکم عجیب در میانه میدان به سود مادریدی ها بود.هم در تملک توپ ، هم در چرخش آن و هم در خلق موقعیت های خطرناک اما این شکست آماری پایان بارسای غرور انگیز این روزها نبود.
سه: چینش والورده از همان ابتدا یک ویژگی بزرگ داشت.در 2-4-4 دایاموند او پائولینیو در راس لوزی قرار گرفته تا یک گام دیگر به ستاره شدن نزدیک شود.پائو به عنوان یک هافک دفاعی به بارسا آمد اما با همان سرعتی که از نیمکت به ترکیب اصلی رسید، با حضور در پستی کلیدی در مهمترین بازی لالیگا به میدان رفت.پائو به خاطر آنچه در مسابقات قبلی نشان داده بود در ظهر آفتابی برنابئو بعضا تبدیل به مهاجم نوک بلوگرانا می شد وبرای گلزنی در اولین ال کلاسیکوی خود و تاریخ ساز شدن به اندازه چند انگشت کیلور ناباس کم آورد .پائو گل نزد و البته در نیمه دوم از بازی بیرون رفت اما می شود یک بار دیگربازی او را با دقت و هیجان بیشتری دید و لذت برد.
چهار: فراتر از جذابیت های نمایش پائولینیو و صلابت تراشتگن آنچه بارسای عصر شنبه را دیدنی تر می کرد هم نفس شدن با استارت های انفجاری،کات بک های دقیق ، توپگیری ها و حرکات ترکیبی دو مدافعی بود که می شد برای هر کدام شان یک دوربین مجزا در نظر گرفت و از تک تک حرکات شان به اندزه یک گل لذت برد.فکر می کنید چرا کارواخال تا قبل از اخراج تبدیل به بازیکنی بیکاره در زمین شد و مارسلو یکی از بدترین بازی های عمرش را انجام داد؟پیش خودتان فکر کرده اید که چقدر از این ضعف به قوت بازیکنان مقابل آنها ارتباط داشت؟ روز باشکوه آلبا و سرخی روبرتو درست در ال کلاسیکوی 175 رقم خورد و با احترام به لئو مسی و دستاوردهای بی نظیرش در این مسابقه و البته نمایش های استاندارد آلبا می شد روبرتو را به عنوان بهترین بازیکن میدان انتخاب کرد.هافبک میانی خلاق و دونده ای که در پست غیر تخصصی نه تنها از پس مارسلو برآمد بلکه هم پاس گل داد هم در پی ریزی حملات تیمش نقشی اساسی ایفا می کرد.روبرتو در بیشترلحظات بازی همان کاری را می کرد که در دقیقه پایانی ال کلاسیکوی برگشت فصل قبل انجام داده بود؛آن فرار تماشایی و کنده شده از تک تک مدافعان مادرید را در ذهن reload کنید..انگار برنابئو تبدیل به جولانگاه سرخی شده و دیگر شاید هیچ کس شماره 20 بارسا را فقط به خاطر گل ششم به پاریس در آن بازگشت رویایی به خاطر نخواهد آورد.
پنج: چهره ارنستو والورده را پس از دبل شدن در سوپرجام اسپانیا جلوی چشم بیاورید و بگذارید کنار چهره پیروز میدان برنابئو در آخرین بازی سال 2017.خطوط چهره نشان از تغییر شمایل یک بازنده به فاتح ندارد و انگار هیچ چیز تغییر نکرده است اما او امروز خیلی بیشتر از پنج ماه قبل تیمش را می شناسد. در سرتاسر مصاحبه و رفتار او قبل از هر مسابقه و حتی بعد از پیروزی های بزرگ می توان نشانه های بارزی از یک شخصیت بزرگ را در تک تک کلمات او پیدا کرد اما آنچه امروز والورده را به یک برنده واقعی و همه چیز تمام بدل کرده شعور فوتبالی و کاردانی او در بخش فنی است.والورده همانی است که بعد از دو باخت تلخ در سوپرجام درهمان روزهای نخست به مسلخ برده شد اما امروز زمانی که تیم تحت فشارش در نیمه نخست را از همان شروع نیمه دوم تبدیل به یک برنده تمام عیار می کند باید بیشتر از قبل احترام ببیند و به top 10 مربیان بزرگ دنیای فوتبال – اگر فاکتور جام ها تعیین کننده نباشد – نزدیک و نزدیک ترش کرد.از فردای ال کلاسیکو حتما بسیاری دنبال این خواهند بود تا بدانند والورده بین دو نیمه به ستاره های تیمش چه گفته و چه کرده که بارسای منقلب شده را به زمین فرستاده و بدون تغییر در چیدمانش حریف را به زانو در آورده است؟این یک کنجکاوی بزرگ برای رسانه ها و دوستداران بارسا خواهد بود اما نتیجه هر چه که باشد یک پیام بزرگ برای دنیای فوتبال خواهد داشت؛مربی بزرگ لزوما نباید یک چهره شاخص در دنیای بازیگری بوده یا شمایل ستاره داشته باشد.
شش: سخت است در روز بزرگ بارسای 2017 از لئو مسی نگفت اما مطابق معمول کلمات و جملات برای توصیف بزرگی و جادوی او سبک و بیش از حد معمولی به نظر می رسد.برای مسی درست به اندازه نوع فوتبالش و آنچه در زمین فوتبال نشان مان می دهد باید کلماتی به غایت ویژه و رنگ و لعاب دار پیدا کرد.برای آن پاس گل بدون کفش، برای از خود گذشتگی هایی که مهمترین مانع برای ثبت گل 25 در ال کلاسیکو شد و آن شادی غرور انگیز و مسیح گونه روبروی سکوهای دشمن.خوشبختی بزرگ بارسا در تمام ال کلاسیکوها داشتن فوق ستاره ای است که تاکتیک و سیستم تیم را بهم می ریزد اما خوشبخت تر از مربی بارسا و هم تیمی های اوهمه مردم جهانند که هر هفته پای تلویزیون غیر قابل تکرار ترین شعبده های زمین فوتبال را به نظاره می نشینند و چاره ای جز حظ بردن ندارند، حتی اگر یک مادریدیستای اصیل باشند.
هفت: آخرین مسابقه سال 2017 برای بارسا به بهترین شکل ممکن تمام شد و بارسا در رل همان ماشین پیروزی و غیر قابل شکست به تعطیلات رفت. حالا حرف زدن درباره اینکه این بارسا قهرمان لالیگا نخواهد شد دشوارتر از همیشه شده اما هنوز دو هفته به نیم فصل مانده و روزهای سخت زمستان در راه است.به قول لوئیس سوارز تازه لالیگا شروع شده و اگر مبدا فصل برای بارسا از جایی باشد که 14 امتیاز از رقیب دیرینه فاصله گرفته اند و اتلتی را در 9 امتیازی خود می بینند دیگر سخت است که برای تیم والورده عنوانی غیر از قهرمانی رزرو کنیم.