رئال مادرید بعد از کریستیانو رونالدو :
کریستیانو رونالدو از رئال مادرید جدا شد. وبسایت رسمی باشگاه با انتشار بیانیه ای این خبر را تائید کرد. تمام استوری و پست های دوستانم در اینستاگرام از عکسهایش پر شدند و در توئیتر هشتگ او ترند جهانی است. هیچکس باور ندارد. همه ناراحتیم و حتی مرور خاطرات و عکسهای قدیمیش آراممان نمی کند. مراسم تودیعش با چندین افتخار تیمی و فردی برگزار می شود.
پروژه جدید پرز کلید می خورد. بهترین های جهان را به خدمت می گیرد تا از نظر فوتبالی و تبلیغاتی جایش را پر کنند. پیراهن شماره 7 او به بهترین بازیکن تیم می رسد. وینیسیوس و آسنسیو حالا باید بار گلزنی تیم را به دوش بکشند.
روزها و سالها سپری می شوند. رئال مادرید همچنان بهترین تیم جهان است. افتخاراتش در اروپا بیشتر از حالا است. من و دوستانم مثل سال 2000 شیفته رئالیم حتی بیشتر از این سالها و زمانی که رائول، کاسیاس، کریستیانو و گوتی، هیرو و ... بازی می کردند. بازسازی سانتیاگو برنابئو تمام شده است و هر از گاهی در نمای بیرونیش گلهای کریستیانو در فینال جام حذفی 2011 و چمپیونز لیگ 2017 پخش می شود.
رئال مادرید مثلا حالا با عظمت ترین امپراطوری تاریخ فوتبال است. همه چیز تکراری است جز یک چیز : کریستیانو رونالدو. تا 100 سال دیگر زنده باشیم مانندش تکرار نمی شود.
برای فرزندانمان از افسانه ای صحبت می کنیم که تکرار نمی شود. همان کسی که پیراهن پسر نیک سانتیاگو برنابئو را به امانت گرفت و در مدتی کوتاه 407 گل زد.
30 سال دیگر بازیکنانی که هنوز متولد نشدند، بیستمین قهرمانی رئال در اروپا را به ارمغان می آورند. همان شب دوئو دسیما را به یاد می آوریم، شبی که کریستیانو افسانه ای به نام بوفون را به زانو در آورد. همان شبی که به خاطر دومین قهرمانی پیاپی در اروپا مثل دیوانه ها تا صبح خوشحالی می کردیم.
مثل کریستیانو رونالدو را به چشم نخواهیم دید. کسی که مثل سانتیانا با ضربات سرش غوغا می کرد. مثل همان ضربه مهلک در برابر منچستر یونایتد. کسی که پای راستش مثل دی استفانو و پای چپش مثل خنتو مرگبار و کشنده بود. کسی که در ایام جوانی مثل یک لامبورگینی سریع بود. کسی که در 8 سال چندین پی چی چی، توپ طلا، جایزه مرد سال یوفا، بهترین فیفا و کفش طلا برد. در زمین هتریک می کرد، چشم نواز بازی می کرد و اگر در یک بازی رکورد شکنی نمی کرد، تعجب می کردیم.
رئال مادرید به مسیر اسطوره ای و ابدیش ادامه می دهد، بیشتر از قبل مثل یک آئین مقدس مذهبی آنرا می پرستیم اما تا ابد مثل او را چشم نخواهیم دید...