طرفداری- سکانس اول: لحظه ای که گری لینکر به پشت سر خود نگاه کرد و گفت «گروه دوم به نظر گروه مرگ است»، همان جایی بود که با سرتکان دادن های کارلس پویول و همراهی دن دیگو مارادونا بی رحمانه به وحشت مان افزوده بود. جایی که همه آن خیال ها برای هم گروهی شدن با روسیه، پرو و پاناما شبیه به کسی بود که از یک ساختمان بیست طبقه به پایین سقوط می کند و همه رویاهای گنگ و منگ زندگی اش به صورت آشفته از جلوی چشمانش عبور می کند تا آنجا که با مخ بخورد بر زمین.
قرعه کشی جام جهانی انجام شد و انتظارات به پایان رسید. راستش انگار قرار بود که فقط چندثانیه نفسی راحت بکشیم به خیال اینکه گوی دانمارک در بیاید و خبری از این اتفاق وحشتناک و همگروه شدن با پرتغال و اسپانیا نباشد، اما خب اشتباه می کردیم. دانمارک چندخانه رفت جلوتر و این بار اتفاقی که نباید افتاد و این نام ایران بود که تبر بزند بر همه رویاهایی که در سر پرورانیده بودیم. عده ای نوشته اند رویای مردم ایران قبل از اتمام قرعه کشی جام جهانی 2018 ، همان لحظه که کافو گوی ایران را برای هم گروهی شدن با پرتغال و اسپانیا نشان داد، به پایان رسیده است. عده ای هم به طعنه نوشته اند «سلام و خداحافظ روسیه». شوخی ها و کنایه ها بدون هیچ امیدی می روند و می آیند، نشان به آن نشان که کافوی برزیلی هم از خشم مردم ایران در امان نماند.

سکانس دوم: فقط چنددقیقه ای بود که از اتفاق بزرگ گذشته بود، به قول معروف مصیبت را رد کرده بودیم. حالا در استودیوی ویژه قرعه کشی هستیم، جایی که عادل فردوسی پور آب دهان اش را قورت می دهد و به صورت مبتدیانه ای می خواهد ترس را از مردم دور کند. عادل فردوسی پور از حذف هلند و ایتالیا می گوید، از افتخار حضور در جام جهانی می گوید، از حضور متوالی مان در جام جهانی می گوید. ایثار عادل فردوسی پور قابل درک بود اما نکته ای که مدنظر است لحظه ای بود که لوییس فیگو گویی که از پیش تفهیم شده باشد در مورد گروه ایران می گوید: «صعود به جام جهانی افتخار است، وقتی تیمی به این تورنمت می رسد به افتخار و دستاورد مهمی رسیده است، کارلوس کیروش بسیار مربی خوبی است و به عنوان یک دوست و یک شاگرد مطمئن هستم فلسفه کارلوس کی روش اگر به درستی ایجاد شود می تواند معادلات را در بازی اول برهم بزند». لوییس فیگو ادامه می داد: «تا همین جا هم تیم ملی ایران موفق تر از تیم هایی است که به قرعه کشی نرسیده اند». لوییس فیگو با احترامی قابل ستایش در لفافه از شانس کم، (بسیار کم) تیم ملی ایران حرف می زد، از حذف تیم ملی ایران می گفت، از اینکه انتظار زیادی از تیم ملی ایران دیگر نداشته باشیم سخن می گفت. گرچه صحبت های لوییس فیگو جدا از احساس مان به تیم ملی ایران بیراه هم نبود اما سوال اینجاست آیا جدا از تعصب مان، آیا به تیم ملی ایران با فلسفه ممتاز کارلوس کی روش ایمان نداریم؟ آیا هیچ شانسی برای به چالش کشیدن قهرمان اروپا و قهرمان جهان وجود ندارد؟ آیا باوری به بازوبند اشکان، تکنیک سامان، انتحاری دویدن های میلاد و دژ دفاعی مان نداریم؟ آیا برای تیمی که پشت سرِ برزیل به عنوان دومین تیم صعود کننده به جام جهانی رسیده است و سال هاست تکیه زده بر بام آسیا، باور نداریم؟ آیا به بچه های تیم ملی و مربی مان که پرتغال و اسپانیا را به خوبی می شناسد اعتماد نداریم؟
زمان قرعه کشی بازی های سری آ همه به انتظار دیدار رم و اینترمیلان در المپیکو نشسته بودند، جایی که خوشبینانه گفته می شد بازی بزرگ فصل همین دیدار است. وقتی گوی ها درامد و مشخص شد که هفته دوم این نبرد بزرگ که دیگر حیثیتی به حساب می آمد باید برگزار شود خیلی ها شوکه شدند. جایی که گلادیاتور رم فرانچسکو توتی کفش ها را به دلیل اختلاف با لوچیانو اسپالتی آویخته بود، و مربی اهل توسکانی باید با تیم جدیدش اینترمیلان به المپیکو باز میگشت. آن روز رم ِ اوزه بیو دی فرانچسکو بهتر از میلانی ها بازی را آغاز کرد و در نیمه اول به یک گل هم دست پیدا کردند، اما عدم استفاده از سیستم ویدئو چک اعلام یک ضربه پنالتی را از رم دریغ کرد. رمی ها در آن بازی سه مرتبه توپ را به دیرک دروازه اینتر هم کوباندند اما این اینترِ اسپالتی بود که در نیمه دوم در ازای هر دیرکی که رم به سمت شان شلیک کرده بود توپ را به تور دروازه الیسون (گلر رم) می رساند. پایان بازی رسید و این لوچانو اسپالتی بود که به نوعی فاتح بازی فصل شده بود. اما نکته ای که حائز اهمیت است این است که در انتهای بازی خبرنگاران از خوش شانسی محض اینترمیلان سوال کردند اما اسپالتی پاسخی داد که می شود امروز آن را بهتر درک کرد و حتی از آن پیروی کرد. لوچیانو اسپالتی گفت: «ما خوش شانس بودیم بسیار خوش شانس بودیم اما فراموش نکنید شانس نصیب آن هایی می رسد که شجاع تر هستند». اسپالتی بیراه نگفته بود، اینترِ اسپالتی که می توانست گل های دوم، سوم، چهارم و حتی پنجم را بخورد لحظه ای به این فکر نکرد که از یک فاجعه جلوگیری کند و یا پا عقب بکشد، آنها در روزی که سزاوار برد نبودند (با احترام فراوان به اینترمیلان و هواداران پرشمارش) آنقدر با شجاعت حمله کردند که گل تساوی، گل دوم و حتی گل سوم را نیز به رمیان زدند. آنها شجاع بودند، درست شبیه به سکانس آخری که می نویسم.

سکانس سوم؛ وقتی خبرنگار در میکس زون از کارلوس کی روش در مورد گروه ایران سوال کرد کارلوس کی روش شبیه به همه لحظاتی که در این شش سال از او به یاد داریم با خنده هایش هراس را از مردم ایران قاپید و با یک تلنگر به غول های گروه التیماتوم اش را داد: «ما برای ملت و مردم ایران همه کاری می کنیم». جمله ای قوی و تکان دهنده که خنده های خبرنگار را مبنی بر شانس صعود تیم ملی ایران برچیده بود. شاید اگر کی روش هر صحبتی دیگری انجام می داد قابل پیشبینی و یا حتی کلیشه ای بود. کارلوس کی روش دقیقا جملاتی را بر زبان آورد که پیش از آن عمرالسوما بازیکن سوری پیش از بازی در استادیوم آزادی بر زبان آورده بود، عمر السوما پیش از بازی با ایران در پاسخ به همه طعنه ها سرش را پایین می اندازد و می گوید «یا در زمین مسابقه می میریم و یا صعود می کنیم». جمله ای که شاید هر نگاه فخرفروشانه ای را هم به باد دهد.
ایرانِ کارلوس کی روش در قرعه کشی شانسی نداشت، همانند عربستان و حتی ژاپن گروه مناسبی نصیب اش نشد، اما کارلوس کی روش و بازیکنان تیم ملی ایران بارها نشان داده اند که به انتظار شانس ننشسته اند، به انتظار اتفاقات سر نمی کنند، آن ها با همه ناملایمتی ها، و امکاناتی کمتر نسبت به تعداد زیادی از سی و یک تیم دیگر پا به سن پترزبورگ، کازان و سارانسک خواهند گذاشت. همانطور که سرمربی مان قوت قلب مان می شود و رو در روی دوربین می گوید «برای مردم ایران شجاعانه در زمین مسابقه خواهیم جنگید». چه بسا همانطور که لوچانو اسپالتی اعتقاد داشت شانس نصیب کسانی می شوند که شجاع تر باشند. یکی شبیه کارلوس کی روش، تیمی شبیه به ایران.

بله گروه مرگ است؛ جایی که قهرمان اروپا به همراه کریستیانو رونالدو مقابل مان می ایستند، جایی که اسپانیای قدرتمند حضور دارد آنقدر برزخ است که برانکو ایوانکوویچ هم بگوید «کدام گروه سخت؟ گروه ایران وحشتناک است»، جایی که حتی مراکش با ستاره هایش هرگز تیمی کوچک به حساب نمی آیند. گری لینکر راست می گفت، لوچیانو اسپالتی درست می گفت، لوییس فیگو منطقی می گفت اما من همانند پائولو کوئلیو اعتقاد دارم «برای لذت بردن از رنگین کمان ابتدا باید از باران لذت برد». این روزهای بارانی می گذرد و چه بسا برای لحظاتی همانند جام جهانی 2014 بازی مقابل آرژانتین تا پای شگفتی سازی برویم، خسته کننده است برای روزی که بازی ایران-آرژانتین را صدباره نگاه می کنیم تا توپ لیونل مسی به تور دروازه آن یکی علیرضایمان نرسد، و یا میلوراد مازیچ چشم هایش را باز کند و درو شدن اشکان را ببیند.
چه بسا این بار در این جام جهانی امان فرناندو سانتوس و ستاره هایش را حتی برای دقایقی ببریم، چه بسا یقه شاگردان جولن لوپتگی را آنچنان بگیریم که ستاره های پرطمطراق اسپانیا دست به وقت کشی بزنند. می دانید؛ یک باور پشتِ کارلوس و شاگردانش وجود دارد، یک باور که می تواند تاریخی نو را در برزخ بوجود بیاورد. نشان به آن نشان که مربیان بزرگ دنیا ایرانِ کارلوس کی روش را حتی به عنوان یک تیم آسیایی برای هم گروهی شدن نمی پسندیدند. واژه «خداحافظ روسیه» در باورهای آنهایی که به این تیم اعتقاد دارند جایی ندارد. هشتگ را گذاشتم و با آخرین تورنمت مردی که گویا قصد خداحافظی از دنیای مربی گری را دارد اتمام حجت می کنم.
#من به کی روش اعتماد دارم