مطلب ارسالی کاربران
گزیده ای از شازده کوچولو
شهریار کوچولو گفت : سلام
گل هم جواب داد : سلام.
شهریار کوچولو با ادب پرسید: آدم ها کجایند؟
گل که در روزگاران پیش عبور کاروانی را دیده بود گفت: آدم ها؟ فکر کنم از آن ها شش هفت تایی باشد. سال ها پیش من آن ها را دیدم. ولی خدا می داند کجا می توان آن ها را پیدا کرد. باد آن ها را اینور و آنور می برد. نه که ریشه ندارند؟ این بی ریشگی اسباب زحمتشان شده بود.