طرفداری- هنوز از دورانی که برای شروع مسابقه در استادیوم های مه آلود ایتالیا لحظه شماری میکردیم تا بازی دو جین ستاره را تماشا کنیم، زمان زیادی نگذشته است. از روزهایی که سبک فوتبال ستاره های آتزوری، مثل پیتزای ایتالیایی مطابق ذائقه همه مردم جهان بود، رکورد فروش پیراهن به وسیله غول های کالچو می شکست و دیوار اتاق هر پسر بچه ای با عکس های مالدینی و پالیوکا و روبرتو باجو مزین میشد.
سری آ همه چیز برای بالیدن داشت؛ اتمسفر منحصر به فرد، کیفیت مثال زدنی، تاکتیسین های خوش نام و حتی داورهای کاریزماتیک! از آتش بازی های مشهور تماشاگران تا نحوه سوت زدن های تراپاتونی و رگ باد کرده روی سر بی موی پیرلوئیجی کولینا از شدت فریاد و... اجزای این چند ضلعی خاطره انگیز هستند. آن روزها اکثر بمب های نقل و انتقالات در یکجا منفجر می شدند و فوق ستاره ها، تصمیم سختی برای انتخاب لیگ مناسب جهت ادامه دوران حرفه ای نداشتند. توپ طلا پشت دیوارهای دفاعی مستحکم سبک کاتاناچیو، میان تیم های سری آ پاسکاری میشد و به شکلی به طرزی فاشیست گونه از رسیدن دست غریبه ها به این جایزه جلوگیری می کردند.
با دربی های دلامدونینا، دلاکاپیتاله و دلاموله، دل همه هواداران لبریز از شور و لذت فوتبال میشد. میلان در اروپا آقایی میکرد و گهگاه مجبور به حذف اینتر و یوونتوس در مراحل پایانی بود. اما لیگ ایتالیا هرگز در همین چند نام بزرگ خلاصه نمی شد و غیر قابل پیش بینی تر از این حرف ها بود. لاتزیو با آن غرور پایتخت نشینی، بی رحم و مطمئن رفتار میکرد، پارما با دلبری های مختص خود مدهوش کننده بود و دیدن درخشش بازیکنان در پیراهن بنفش فیورنتینا، مثل تماشای نقاشی های دوره رنسانس چشم نواز بود.
کالچو خاستگاه اسطوره های پرشمار فوتبال بود. آن قدر زیاد که برای انتخاب بهترینشان درگیر سرگیجه و مفاهیم فلسفی بهترین بودن شوید ولی به راحتی از خصوصیات بارزشان تجلی عظمت لیگ پویای ایتالیا را مشاهده کنید. سری آ، با ثبات مثل بوفون، وفادار مثل توتی، دلنشین مثل زانتی و شیک و خوشتیپ همچون مالدینی بود اما مانند هر پدیده انسانی دیگری دچار افول شد.
کوچ تدریجی بازیکنان تراز اول و عدم تمایل به حضور در ایتالیا، ضعف در پرورش ستاره ها، بحران های اقتصادی و فساد گریبان کالچو را گرفت. اینکه تیم های ایتالیایی با افت شدید کیفیت لیگشان حتی توان حضور در مراحل بالای رقابت های اروپایی را ندارند و گهگاه تنها یک نماینده باید بار این سبقه طولانی را به دوش بکشد، غم انگیز است. اینکه چند سالی است سرود لیگ قهرمانان اروپا در میلان، تنها شهری که دو تیم قهرمان اروپا در آن حضور دارند طنین انداز نشده، مشمئز کننده است.
اما سری آ در بدترین روزهای خود همانند کهنه سربازهای بازگشته از جنگ، زخمی شد اما با شرافت تا آخرین نفس به پای تاریخ غنی خودش ایستاد. انگار در اعماق تاریکی ها، به امید فرداهای روشن یک عینک دودی به چشم زده و مثل آرنولد شوارتزنگر دیالوگ معروف فیلم ترمیناتور را گفته است: 'من برمی گردم!'
ارسالی عادل عارفانی