مطلب ارسالی کاربران
شب های روشن
٦
توی تله ی خاطره افتادن. از خاطره ای به خاطره ای دیگر جَستن و جُستنِ دورترین شیفتگی ها. آن چه همه در دلهره ی تماشاییِ عکسی می بینم، نشان محکمی از دوران کودکی است. حسِ عکس های خصوصی را دارد و یادم می آورد فوتبال چقدر می تواند خصوصی باشد. حسِ کنجکاوی و ترس و تاریکی. حس دراز کشیدن رو به مربع کوچک و به سختی شنیدنِ صدای گزارشگر وقتی همه خواب اند. حسِ آن فینالِ کذایی پس از این بازی. حس وقتی که آثِ میلان را برای اولین بار دوست تر داشتم و با ذوقِ قهرمانی اش در شب بیداری کیفور شده بودم و لیورپول آن معجزه ی نباید را عملی کرد. حال عکس های آلبوم های خانوادگی را دارد و مثل عکس های خصوص جزئیاتی وراتر از آنچه دیده می شود را به یادم می آورد. جدای از آن که چه تصویرِ فی ذاته دلچسپ و دلهره داری است و چه یادمان های مشترکی را از ناخودآگاهِ فوتبال می کشد بیرون. جدا از لَمی که ماتراتزی داده است و پایی که پشتِ پای دیگر انداخته. جدای از پاهای همیشه مایلِ روی کاستا و بدنِ اینجا شل افتاده اش. جدا از آن شبِ روشنِ ترس خورده، شب های تاریک و روشن بسیاری را به لطفِ این تصویرِ سرخآبی به خاطرِ حاضر سپرده ام.
__
درک های فوتبالی و نه فقط لذاتِ آنیِ آن چیزهایی اند که نمی توان توجیهِ قابلِ قبولی برایشان آورد. نه فقط برای آن ها که فوتبال نمی بینند حتی برای آن ها که صرفا به عنوانِ یک سرگرمی می بینند و گاهی حتی برای اهالیِ فوتبال و فوتبال دوست. لذت ها و درک های فوتبالی گاهی آنقدر خصوصی اند که تنها در سرِ یک عده شیفته وول می خورند و فکرِ شان را معطل نگه می دارند.
__
تصویر، برانگیزاننده ی تنش های بسیاری است. احساسات ریشه دارِ متناقضی درباره ی ماهیتِ فوتبال، رقابت و تماشاچی. فاصله ای که دو تن از یکدیگر دارند و تکیه ای که با این حال به هم داده اند تلویحا تاکیدی را در خاطرم روشن می کند: با این که آن هم به قوتِ خود باقی است؛ فوتبال، چیزی فراتر از بردنِ تیم محبوب و باختنِ تیم رقیب است! تصویر حاکی است. از آن شبِ افروخته ی سن سیرو تا همین امشبِ جوزپه مئاتزا. لذت و دلهره، تماشایی و ترس خورده، تلخی و شیرینی، آبی و قرمز و سبزِ مکررِ فوتبال، همه و همه در این عکس به تاريخ و به ابدیت پیوسته است. حال آن که قهرمانانِ مستطیلِ سبز خود مشاهده گرانِ آنچه گشته اند که این بار تماشاگران پدید آورده اند. فوتبال، مثلِ تئاتر، ریشه های عمیقی در مناسک های عمومیِ باستانی دارد و این لحظه ی متوقفِ تا ابد جاری، با مُهر و مهرِ ایتالیا، همه ی تناقضاتِ ریشه دار آن را یک جا به ثبت رسانده است.
__
فوتبال، ناخودآگاه مشترکِ جمعی خودش را می آفریند. با تاثیرهای خصوصیِ فراوان. به طور عجیبی خودش را باز می آفریند و خاطره هایش مدام ته نشین تر می شوند. شب های روشنِ فوتبالی در بی خوابی های مکرر از پنج سالگی تا حالا کشیده شده اند. نه دیگر اصراری به توجیه شان دارم و نه تلاشی بر کاستن شان.
*Champions League quarter-final 2005 Milan derby, Marco Materazzi and Rui Costa By Damian Mannion
https://www.instagram.com/p/BaPTguxncUe/?hl=en