طرفداری- ماریا شاراپووا تنیسور مطرح روس، به زودی کتاب خود را منتشر خواهد کرد. شارپوار در کتاب خود در مورد مسائل مختلف از جمله دقایق خاطر انگیز و افتخارات خود نوشته است.
بخشی از خاطرات ماریا شاراپوا در این کتاب که منتشر شده است را با هم مرور می کنیم:
شارپووار در خصوص آغاز علاقه خود به رشته تنیس می گوید:
وارد شدن به حرفه ای تنیس هدیه ای از عموی من بود. انفجار چرنوبیل (فاجعه ای که در سال 1986 اتفاق افتاد) باعث شد که ما به سوچی نقل مکان کنیم و در سن 6 سالگی تنیس را آنجا آغاز کردم، به ما گفتند که آینده تو در آمریکا است به همین دلیل پدرم همه چیز را رها کرد و ما راهی آمریکا شدیم در حالی که فقط 700 دلار داشتیم و مادرم نیز همراه ما نیامد و در روسیه ماند.
تنیسور مطرح روس در خصوص تنیس می گوید:
تنیس فقط یک بازی نیست، برای من یک جاده پر پیچ و خم است که گاهی دشمن من می شود گاهی برای من کابوس است و گاهی دوست من است.
شارپووا در خصوص برتری مقابل قویترین افراد آکادمی که در آن حضور داشت گفت:
سعی کردم شخصت خود را سرد و بدون ترس نشان دهم. من در هر بازی فکر نمی کردم که مقابل دوستم بازی می کنم چرا که این طرز فکر باعث می شد که سهل انگار و ضعیف شوم. سعی می کردم شخصیت خود را قوی نشان دهم ، شاید خارج از آکادمی وقتی با مادرم در روسیه صحبت می کردم ساعت ها اشک می ریختم اما این احساس را در تمرینات و در آکادمی کنترل می کردم. همیشه برای رسیدن به اهداف بزرگ باید پا روی احساس خود بگذارید.
پدرم به من گفت در محل تمرین و در آکادمی دوربین های به کار بسته اند که عملکرد بازیکنان را زیر نظر می گیرند، من هم تمام تلاشم را می کردم، من فقط به این فکر می کردم که روزی بزرگ شوم و بتوانم قوی ترین تنیسور های دنیا را شکست دهم این هدفی بود که برای آن تلاش می کردم.
ماریا در سال 2001 تبدیل به یک تنیسور حرفه ای شد و یک مربی اختصاصی استخدام کرد این در حالی است که قبل از آن پدرش به او کمک می کرد. به واسطه ورود به دنیای حرفه ای تنیس شاراپوا از نظر مالی نیز تامین شد. او می گوید:
مردم رفاه و آرامش در زندگی را در پول می بینند این در حالی است که این تفکر هم می تواند مثبت و هم می تواند ترسناک باشد. شما گاهی می توانید با یک چیز کم ارزش و کم هزینه نیز خوشحال باشید.
او مثال می زند:
اگر من نگرانی یا ناراحتی داشته باشم به جای اینکه به روان پزشک مراجعه کنم و 300 دلار هزینه کنم می توانم با خرید یک کفش که برای من لذت بخش است نگرانی و ناراحتی خود را فراموش کنم. پس همه مشکلات با پول حل نمی شود.
وی همچنین در خصوص اسرار شکست دادن حریفانش می گوید:
با غرور و ظلم به دشمن نگاه کنید، با خود بگوید من او را له می کنم.
شارپووا همچنین در خصوص پیروزی مقابل سرنا ویلیامز در سن 17 سالگی و قهرمانی در تنیس ویمبلدون در سال 2004 می گوید:
من احساس می کنم سرنا بعد از آن دیدار از من متنفر شد، من بعد از پایان بازی در حالی که از رختکن او عبور می کردم دیدم که گریه می کرد، او این احساس را داشت که مقابل یک تنیسور ضعیف شکست خورده است، او من را یک دختر بچه فرض می کرد که نباید مقابل او شکست می خورد.