طرفداری- کتاب یوونتوس، تاریخی سیاه و سفید، در بیست و سه بخش، در فوریه 2015 منتشر شده است. آدام دیگبی که در وبسایت های مختلف، می نویسد، این کتاب را نوشته است، ترجمه ای که در ادامه می خوانید، برگردان نسخه انگلیسی کتاب است.
بخش اول را اینجا بخوانید
این از آن دسته داستانهایی است که مملو از رؤیاست، داستانی که اگر بخواهیم آن را در صنعت فیلم هالیوود به فروش برسانیم، تقریبا غیرممکن خواهد بود. احتمالاً عاشقان سینما، تا زمانی که قهرمانی را ندیده بودند که به شهر زادگاهش برای یک دوره بی سابقه پر از موفقیت کمک کند، هنوز هم بر اعتقاداتشان پایبند بودند، او علاوه بر شهر زادگاهش به تیم ملی کشورش هم در سطوح بین المللی کمک کرد، او از دوران بازنشستگی اش زد و به همراه تیم ملی اش به جام جهانی رفت، کاپیتان تیم ملی ایتالیا بود. سعی کرد تا مخاطبانش را در تورنومنتی که در کشور زادگاهش برگزار میشد را متقاعد کند، موفق هم شد، با بالای سر بردن جام قهرمانی، برای همیشه از فوتبال رفت.
اگرچه، این دقیقاً همان مسیری بود که جیامپیرو کومبی در آن قدم زد، لذت بردن از دورانی حرفه ای که افراد کمی میتوانند مانند آنرا تکرار کنند. 1902 در تورین متولد شد، به تیم جوانان یوونتوس ملحق شد و به تیم اصلی راه یافت، اولین نمایشش به فوریه 1922 مقابل میلان برمیگشت. 21 سال سن داشت، دروازه بان بود، خیلی باتجربه نشان داد و خیلی سریع آن پست را مال خود کرد و 10 بازی در اولین فصل حضورش برای یوونتوس انجام داد.
آن زمان فصل 1922-23 تمام شده بود و کومبی در تمام بازیها حضور پیدا کرده بود، جنوا و پرو ورچلی مجموعا شانزده قهرمانی را تصاحب کرده بودند. بیانکونری تنها دستاوردش یک جام بود که سال 1905 فتح کرده بود و برای اینکه رقیب جنوا و پرو ورچلی باشد، هنوز خیلی فاصله داشت. امّا همه آنها در فصلی که ژولای 1923 آغاز شد به یکباره تغییر کرد، اتفاقاتی افتاد که چهره کالچیو(فوتبال) را برای همیشه عوض کرد.
در مدتی که ادواردو آنیلی رئیس باشگاه یوونتوس شد، لیگ که پیش از این به روش های مختلف، دچار تقسیماتی شده بود، دوباره متحد شد. اعتراضاتی علیه قوانین مربوط به انتقال باشگاهها صورت گرفت، آنیلی و ویریجینو روستا، شروع کننده حرکتی بودند که شاید نخستین افتضاح و رسوایی فوتبال ایتالیا باشد. روستا به عنوان یک بازیکن آماتور برای تیم شهرش، پرو ورچلی بازی میکرد و هواداران از او یک بت درست کرده بودن، امّا او یک پیشنهاد پرمنفعت از مدیر باشگاه یوونتوس دریافت کرد تا در تورین به کارش ادامه دهد. با حضور او در تیم، به نظر میرسید زمان به سرانجام رسیده و دومین جام قهرمانی یوونتوس از راه میرسد، امّا پرو ورچلی و جنوا که نایب قهرمان شدند، درخواست تجدید نظر دادند، نتایج بازیهایی که خرید جدید یوونتوس در آن حضور پیدا کرده بود، از جدول حذف شد.
این اتفاق در ایتالیا "Caso Rosetta" لقب گرفت و به بدنامی از آن یاد میشد که البته منجر به افزایش نقل و انتقالات، دستمزدها و ظهور حرفه ای گری در فوتبال ایتالیا شد. اکنون فراموش شده است، امّا قانون بوسمن 1995 هم از همین ماجرا نشأت میگرفت، البته که این ماجرا باعث شد تیم آنیلی به رده پنجم سقوط کند و جنوا دوباره قهرمان لیگ شود. زمانی که روستا، مجوز بازی برای یوونتوس را دریافت کرد، یک دوره جدید برای یوونتوس آغاز شد. دوره ای که کومبی قلب آن بود و یوونتوس سلطه بی سابقه خود را به فوتبال ایتالیا اعمال کرد.
در 1924، کومبی اولین بازی اش را برای تیم ملی ایتالیا انجام میداد، برای نخستین بار توسط ویتورو پوتزو به تیم ملی ایتالیا دعوت شده بود، البته آن بازی باید به دست فراموشی سپرده شود، آتزوری مقابل مجارستان تحت هدایت گئورگی مولنار درهم شکست. شکست 7-1 مقابل مجارستان، همچنان سنگین ترین شکست تاریخ ایتالیا باقی مانده است. نتیجه این بازی نتوانست تأثیری در اعتماد به نفس دروازه بان جوان یوونتوس داشته باشد، او به باشگاهش بازگشت و در طول فصل 1925-1926 با انگیزه بالا به دنبال هدایت تیمش در مسیر موفقیت بود.
عزم او باعث شد یوونتوس برای اولین بار در پنج سال اخیر به پلی آف قهرمانی صعود کند، آنها باید مقابل قهرمان فصل قبل، یعنی بولونیا قرار می گرفتند. بازی رفت 2-2 به اتمام رسید و بازی برگشت که پر از اضطراب و تنش بود با تساوی بدون گل به پایان رسید. قانون گل خورده در خانه حریف وجود نداشت و دو تیم برای سومین بار باید به جدال با هم میپرداختند. بازی سوم در زمینی بی طرف در میلان برگزار شد. یوونتوس به پیروزی رسید و برای دومین بار در تاریخش به لطف گل باورنکردنی فرنس هیرزر، قهرمان لیگ شد.
مهاجم مجارستانی یوونتوس به ندرت میتوانست به زدن 35 گل در 28 بازی برای تیمش فکر کند و در کنار 28 گلی که زوج خط حمله اش، پیترو پاستوره به ثمر رساند، آن قهرمانی را باورنکردنی کرده بود، به خصوص زمانی که ینو کارولی سرمربی یوونتوس در فاصله فینال دوم و سوم به دلیل حمله قلبی جان خود را از دست داده بود. جوزف ویولا که هافبک وقت یوونتوس بود، جای او را به عنوان سرمربی تیم گرفت و آن بازی کلیدی را که به قهرمانی منجر شد، هدایت کرد، او دو سال بعد از آن هم هدایت یوونتوس را برعهده داشت.
در همان زمانها، روستا و کومبی در کسب مدال برنز مسابقات المپیک 1928 برای تیم ملی ایتالیا، نقشی اساسی داشتند. دیدن نمایش اومبرتو کالیگاریس به عنوان هم تیمی آنها در تیم ملی ایتالیا، باعث شده بود که آتزوری یک دفاع غیرقابل نفوذ در اختیار داشته باشد. آنیلی دوباره دست به اقدام زد، او با کاساله قراردادی بست که بتواند کالیگاریس را به یوونتوس منتقل کند، این تصمیم آنیلی، سرآغازی بود بر یکی از قوی ترین خط دفاعیهای تاریخ فوتبال ایتالیا. مثلث کومبی در دروازه، روستا و کاگلیاریس در مرکز خط دفاعی، متولد شده بود و یوونتوس اکنون اولین قهرمانان واقعی اش را در اختیار داشت.
دو مدافع یوونتوس مستمراً برای رسیدن به تیم ملی پوتزو می جنگیدند، آنها در کنار هم به تیم ملی ایتالیا دعوت میشدند و درکشان از یک دیگر فصل به فصل بهبود مییافت. امّا این کومبی بود که بدون بحث، می توان گفت، بار همه چیز را به دوش میکشید، شاید او سوپراستار اصلی داستان یوونتوس بود و البته قطعاً، او پیشگام سنت بزرگ دروازه بانان بیانکونری بود.
برخلاف غولهایی که در فوتبال امروزه در دروازه میایستند، او قد متوسطی داشت، با 1 متر و 71 سانتی متر، امّا به اندازه کافی قوی، گاهی از پس چالشهایی برمیآمد که دروازه بانان مدرن امروزی هم در مقابل آن به مشکل میخورند. به خاطر نبود مراقبتهای ممکن، او چندین بار مصدوم شد، بیشتر به خاطر برخوردهای بیملاحظه و بی باکانه ای که با مهاجمین حریف داشت، مصدوم میشد، بازی در برابر مودنا داستانش مشهور شده بود، او با سه دنده ترک خورده مشغول بازی بود.
در طول دوران حرفه ای اش، او به خاطر داشتن استمرار و ثبات، شهرت پیدا کرده بود و به ندرت پیش میآمد که او بازی ضعیفی انجام دهد. اینها همه از از خودگذشتگی و فداکاری باورنکردنی اش در تمرینات و وقف کردن تمام وقت روزانه اش نشأت میگرفت، او صبح زود برای انجام تمرینات سخت ژیمناستیک و مهارتهایی که در طول بازی ممکن بود او نیاز داشته باشد، بیدار میشد. او روشی معمولی را برای خود ابداع کرده بود، توپ را به دیوار می زد ودر ریباند سعی می کرد توپ را بگیرد تا روی رفلکس بدنیاش کار کرده باشد. تلاشهای او، نتایج فوق العاده ای به دنبال داشت و او توانست در یک فصل از سریآ طولانی ترین رکورد گل نخوردن را به ثبت برساند. او 934 دقیقه در فصل 1925-1926 دروازه اش را بسته نگه داشت و همچنان هم طولانی ترین رکورد بسته نگه داشتن دروازه در سری آ به شمار می آید. (تا زمان نوشتن متن.)
پس از قهرمانی در فصل 1926 یوونتوس یک دوره بی نتیجه را پشت سرگذاشت و دو مقام دومی و دو مقام سومی را در چهار فصل تجربه کرد. آن فصول همزمان شد با زمانی که لیگ سرانجام متحد شد و صاحب یک جدول واحد شد. یک سال گذشت، غولهای تورین یک دوره از سلطه بر فوتبال ایتالیا را آغاز کردند که هنوز تیمی نتوانسته آن را در فوتبال ایتالیا تکرار کند.
در طول پنج سال، دوره ای ایجاد شد که بعدها Quinquennio d’Oro یا "پنج ساله طلایی" لقب گرفت، نخستین باری بود که یوونتوس از موفقیت های تکراری اش لذت می برد. با در نظر گرفتن، جنوا و پرو ورچلی که با نوشتن بخش هایی از تاریخ فوتبال ایتالیا نام خود را مطرح کرده بودند، اکنون زمان آن رسیده بود که La Vecchia Signora (بانوی پیر) خودی نشان دهد. بانوی پیر داستانِ ما، 5 اسکودتو پیاپی را فتح کرده بود، رکوردی که هنوز هم شکسته نشده است. (تا زمان نوشتن متن - یوونتوس در فصل 2016-2017 با فتح سریآ موفق شد به رکورد فتح شش اسکودتو پیاپی دست یابد.)
برای تکامل این شاهکار تاریخی، آنیلی باید ترکیب را قوی و قوی تر میساخت، او از ثروت شخصی اش استفاده کرد تا بتواند تیم را بدون کمک از همکارانش بسازد. کارلو کارکانو به عنوان مربی به تیم اضافه شد، کسی که او را به عنوان "یک استراتژیست بزرگ و معلم فوق العاده تکنیک های فوتبال" می شناختند و او را مورد تمجید قرار میدادند. او دانش آموز خاص مدرسه متودو که زیر نظر پوتزو ابداع شده بود، به شمار می رفت، که این باعث میشد بازیکنان یوونتوس زیر نظر اندیشه های این دو نفر رشد پیدا کنند.
کارکانو در فاصله سال های 1930 تا 1934 سرمربی یوونتوس بود و دوره ای را در تاریخ باشگاه رقم زد که پر از موفقیت بود، موفقیتی که او را همچنان تنها مربی تاریخ می داند که توانسته با یک تیم چهار بار قهرمان سری آ شود. او در کل دوران 4 ساله حضورش در یوونتوس، تنها دوازده شکست را در لیگ تجربه کرد، او به خاطر توانایی تاکتیکی اش، توجهات را به خود جلب کرد، به طوری که پوتزو میگفت: "نظم، آموزش دادن و سازمان دهی بازیها، توسط قهرمانی چون کارکانو فقط نشان داده میشود."
سیستم 2-3-2-3 او، برای همیشه با قرارگرفتن بر روی فوتبال دستیها در سراسر دنیا جاودانه باقی مانده است، شاید حضور لوئیس مونتی کار او را برای استفاده از این سیستم راحت کرده بود، یک بازیکن آرژانتینی که به دلیل بازی در دو فینال جام جهانی با دو تیم مختلف همچنان متمایز باقی میماند.
او به عنوان هافبک میانی بازی میکرد و شاید جز اولین هافبک های دفاعی دنیای فوتبال هم لقب بگیرد، چراکه کارکانو از او خواسته بود که سعی کند سبک بازی هجومی طرف را تخریب کند و اغلب هم مهاجمین حریف را یارگیری کند.
مونتی رویکردی دفاعی داشت، مدافعان میانی تیمش را هم تحت پوشش قرار می داد و همچنان نقش هافبک میانی خود را هم ایفا می کرد، او بدون شک در دسته بازیکنان زمخت قرار می گرفت، از آنهایی که از تکل های وحشتانکی می زد، از آن هایی که علاوه بر زمخت بودن، تکنیک تماشایی هم داشت، جایی که او لقب doble ancho یا دوپهنا را به خاطر پوشش باورنکردنی که به زمین بازی میداد، را یدک می کشید.
مهاجم رأس تیم، یکی دیگر از اسطوره های باشگاه یوونتوس، یکی از بزرگترین مهاجمان تاریخ یوونتوس، فلیس بورل، از تیم جوانان رشد پیدا کرده بود و به رکورد گلزنی باورنکردنی رسید، زدن 29 گل در 28 بازی فصل 1932-1933، آن هم در حالی که تنها 18 سال سن داشت. او این روند مهیج و تماشایی اش را در دوازده سال حضورش در یوونتوس ادامه بخشید و در 308 بازی موفق شد برای این تیم 157 گل به ثمر برساند، گل های او به اندازه ای کافی بود که او را در رده ششم برترین گلزنان تاریخ باشگاه یوونتوس قرار دهد.
امّا اساس اصلی این تیم بر پایه آن سه نفر فوق العاده با استعداد خط دفاعی بنا نهاده شده بود. آن زمانها، قهرمانیهای یوونتوس به مانند عقربه های ساعت منظم از راه می رسید، روستا و کالیگاریس باتجربه تر شده بودند، تا حدی که تقریباً شکست ناپذیر بودند. تیم تنها 149 گل در طول 5 فصل رقابت در لیگ دریافت کرده بود، در مقایسه با 429 گلی که آنها به ثمر رسانده بودند، تمام تقدیرات به آن سه بازیکن خط دفاعی باز میگشت. کالیگاریس به سازمان دهی تیم می پرداخت و به مانند یک کاپیتان، هم تیمی هایش را هدایت میکرد، بازی خوان خیلی خوبی بود و اغلب اشتباه هم تیمی هایش را پوشش می داد و در موارد بسیاری تیم را نجات می داد.
این سه نفر به قلب تیم ملی کشور و یوونتوس تبدیل شده بودند، آنها به یووه کمک کردند که اولین گامهایش را در سطح بین المللی بردارد و چهار بار به همراه یوونتوس به نیمه نهایی میرتوپا کاپ راه پیدا کردند، این جام، فرمت اولیه مسابقات جام باشگاه های اروپا بود. اگرچه ایتالیا آماده میزبانی از جام جهانی 1934 بود و در شرایطی که کومبی هنوز هم در اوج دوران فوتبالش قرار دارد، با اعلام بازنشستگی اش، تیم ملی ایتالیا و یوونتوس را به شوک فرو برد. او پس از 350 بازی در دنیای فوتبال و با داشتن 32 سال سن، خسته شده بود، با وجود تنها 40 بازی ملی، دروازه بان اسطوره ای یوونتوس، اعلام کرد که بهتر است دروازه بان جوان تری جای او در جام جهانی در دروازه ایتالیا قرار گیرد.
کارلو کرسولی از تیم آمبروزیا-اینتر به عنوان کاندید جانشینی او در تیم ملی ایتالیا انتخاب شد و در ترکیب آتزوری به جای کومبی، نقشی کلیدی در مقدماتی جام جهانی ایفا کرد. نقش او در بازی آخر مقابل یونان که با برتری 4-0 به پایان رسید، به شدت مورد تحسین قرار گرفت و به نظر می رسید او مشعل به دست به سمت جام جهانی حرکت میکند. امّا تقدیر نگذاشت این اتفاق بیافتد، در آستانه شروع مسابقات، کرسولی در تمرینات دچار شکستگی از ناحیه دست شد و همین مسئله باعث شد تا کومبی که توسط پوتزو برای حضور در کنار تیم دعوت شده بود، بازهم دستکش به دست، با تجربه بالایش به کمک ایتالیا در جام جهانی بیاید.
بازی نخست 27 مـی 1934 مقابل ایالات متحده آمریکا بود، آتزوری به راحتی و با نتیجه 7-1 حریفش را از پیش روی برداشت، جایی که هفت بازیکن یوونتوس در آن ترکیب به ایفای نقش می پرداختند، پس از این بازی، تیم به فلورنس رفت تا در یک چهارم نهایی با اسپانیا روبرو شود، بعد از مصدومیت روستا، کومبی بار دیگر بار تیم را به دوش گرفت و کاپیتان تیم شد.
هم او و هم همتایش ریکاردو زامورا درون دروازه اسپانیا، نمایش فوق العاده ای در آن بازی از خود نشان دادند، آن بازی هم چنان به عنوان یکی از سخت ترین و خشن ترین بازی های تاریخ جام جهانی در اذهان به یادگار مانده است. بازی بعد از وقت های اضافه 1-1 به پایان رسید، بازی تکراری چند روز بعد برگزار شد و ایتالیا با تک گل جوزپه مه آتزا موفق شد به پیروزی برسد، این در شرایطی بود که هر دو تیم از ترکیب ذخیره های خود در این بازی استفاده کرده بودند، آنهم از ترس آن دیدار اول که بی رحمانه دنبال شد، این اتفاق افتاد.
کومبی بار دیگر در نیمه نهایی ستاره تیمش بود و یکی از عملکردهای خوبش را در دیدار مقابل اتریش آن روزها که دوازده ماه بود شکست نخورده بود به نمایش گذاشت. خط حمله ترسناک اتریش راهی برای عبور توپ به دروازه او پیدا نکرد و ایتالیا باز هم با نتیجه 1-0 موفق به پیروزی شد و در فینال رقابتها حریف چکسلواکی تیم مورد توجه آن روزها، شد. این بازی تضاد آشکار داشت، از طرفی بازیکنان حرفه ای و با مهارت اروپای شرقی در برابر آتزوری که از نظر تهاجمی و تاکتیکی از منضبط ترین تیم های آن روزها به شمار میآمد رو در روی هم قرار می گرفتند. بنیتو موسولینی به بدیمنی دستور داده بود "یا ببرید، یا بمیرید".
آنها نمی توانستند دوچه (لقب موسولینی) را ناامید بگذارند، اگرچه آنها تا گل آنتونین پوچ نمایش ضعیفی از خود نشان دادند، امّا آن گل جرقه ای برای بازگشت آنها به بازی بود. ایتالیا رو به جلو کشید، ریاموندو اورسی از یوونتوس، گل تساوی را به ثمر رساند، آن گل نمایش فوق العاده ای از مهارت های او بود، خیلی سریع چرخید، مدافع پیش رویش را مغلوب کرد و با یک ضربه تماشایی توپ را به دروازه رساند. بازی به وقت های اضافه رفت و راهکارهای پوتزو و بررسی شرایط بازی، نتیجه داد، ایتالیا خیلی بهتر از حریفش نشان داد، مه آتزا از سمت راست حمله ای را آغاز کرد، ارسال او به انریکه گایتا رسید که توپ را به شکلی فوق العاده به آنجلو سکیاویو مهاجم آن روزهای بولونیا رساند و او خیلی راحت دروازه چکسلواکی را باز کرد تا ایتالیا در خانه، مقابل تماشاگران و موسولینی به وجد آمده، قهرمان دنیا شود.
او پاداش سخاوتمندانه ای به تیم داد، البته از این ترکیب و پیروزی اش برای اهداف تبلیغاتی هم استفاده کرد و هر دو از موفقیتهای بی نظیر آن روزها لذت می بردند. این تیم دو سال بعد مدال طلای المپیک 1936 را هم از آن خود کرد. این یکی از برترین و سلطه گرانه ترین برهه های تاریخ برای یک تیم ملی بود، تیم ملی که هسته آن را بازیکنان یوونتوس تشکیل می دادند. در مجموع، چهارده بازیکن از یوونتوس در آن پیروزیها حضور داشتند، آن تیم به عنوان " Nazio-Juve" معروف شده بود، دو تیم ملی ایتالیا و یوونتوس بازتابی از یکدیگر بودند.
در مسابقات داخلی، یوونتوس آخرین قهرمانی لیگ آن برهه طلایی را بدون کومبی که همانطور قول داده بود خداحافظی می کند، فتح کرد، کومبی پس از آن دوران درخشان برای تیم ملی کشورش از فوتبال خداحافظی کرد. شور و اشتیاق او برای فوتبال همچنان وجود داشت و به لطف روحیه قضاوت گرانه و هوشمندانه اش، او پست های متفاوتی را در میان مدیران باشگاه ازآن خود کرد و در کمیته فنی ایتالیا هم حضور همزمانی داشت.
زندگی او به شکل تراژیک در سال 1956 به پایان رسید، او به دلیل سکته قلبی در هنگام رانندگی در ایمپریا، درگذشت. موسولینی سال 1933 دستور داده بود که استادیومی به نام او تأسیس شود، خانه ای برای او که این روزها با نام استادیوم المپیکو که متعلق به تیم تورینو است، شناخته شده است.
امّا یوونتوس پستیهای بیشتری را تجربه کرد، درگذشت عجیب و غریب ادواردو آنیلی در سال 1935، ضربه تلخی به یوونتوس وارد آورد. هواپیمای آبنشین او به یک کنده درخت برخورد کرد و باعث شد سر او به پروانه در حال گردش هواپیمایش برخورد کند و او در همانجا در سن 43 سالگی از دنیا برود. بانوی پیر در غیاب او دچار لغزش شد و برخی از بازیکنان کلیدی همان فصل و پس از آن حادثه تراژیک از یوونتوس جدا شدند. از دست دادن این بازیکنان باعث شد تا باشگاه سقوط آزاد را تجربه کند و یک خط روشن بر روی آن دوره سلطه گری در فوتبال ایتالیا کشیده شود. 15 سال از آن تاریخ گذشت، تا آن ها دوباره توانستند قهرمان ایتالیا شوند، طولانی ترین برهه ای که خاندان آنیلی در یوونتوس بدون قهرمانی در ایتالیا سپری کرده اند.
مدافعانی که در کنار کومبی آن روزهای طلایی را رقم زده بودند، مربی تیم شدند، روستا به عنوان بازیکن-مربی در تیم مشغول به کار شد و آنها را به اولین قهرمانی کوپا ایتالیا در سال 1938 رساند. او چهارسال بعد جانشین کالیگاریس در تیم شد، امّا هیچکدام از آنها نتوانستند آن روند پیروزی هایی که به عنوان بازیکن داشتند را به عنوان مربی تکرار کنند. دوران او هم دو سال بعد به پایان رسید و فدریکو مونراتی دیگر هم تیمی او، جای او را روی نیمکت گرفت. خیلی های دیگر روی نیمکت تیم آمدند، لویجی برتولینی، جیووانی فراری، لوئیس مونتی، رناتو چزارینی و فلیچه بورل تمام کسانی بودند که روی نیمکت حضور یافتند، امّا فاصله زیاد تا موفقیت همه آنها را از تیم فراری داد.
یوونتوس مجبور بود زمان زیادی را صبر کند تا یک دوره موفق دیگر را مانند آن دوره پنج ساله طلایی (Quinquennio d’Oro) تجربه کند، آن تیم نباید هیچ گاه فراموش شود.