اختصاصی طرفداری- مناقشه میان دو طیف طرفداران رئال مادرید در خصوص مساله رونالدو را هم می توان از چالش برانگیز ترین اختلاف نظر های ممکن میان طرفداران یک تیم دانست مناقشه ای که یکبار دیگر با طرح یک مسئله دیگر از جانب رونالدو دوباره به اوج خود رسیده است و موضع گیری های متفاوت در خصوص او را به همراه داشته است.
اینکه بسیاری از طرفداران متعصب رونالدو کمترین نقدی را به رونالدو بر نمی تابند و هر انتقادی را با برچسب های تمسخر آمیز پاسخ می دهند در طرف مقابل عمدتا با در نظر نگرفتن ارزش های فنی کریستیانو همراه شده و موجب هر چه دورتر شدن این دو شقه از یکدیگر شده است. آنچه به زعم نگارنده موجب دورتر شدن این دو گروه از هم می شود عدم درک مشترک و نداشتن ادبیاتی مشترک است. متاسفانه ندیدن ارزش های فنی رونالدو که در تاریخ رئال مادرید تنها با دی استفانو قابل مقایسه است نشان ازکم لطفی برخی از هواداران مادریدی دارد، حال آنکه خلاصه کردن همه ارزش های یک فوتبالیست به مسائل فنی نیز نشان از کوته بینی ما نسبت به مقوله چند وجهی بنام فوتبال است.
با این همه بحران به وجود آمده در خصوص پرونده مالیاتی رونالدو و اخبار مبتنی بر تصمیم او به ترک رئال مادرید به واسطه این مساله دارای ابعادی است که بررسی دقیق تر آن می تواند ما را به قضاوت درست تری نزدیک کند.
نخستین مسئله ای که هنوز تقریبا برای بسیاری از علاقه مندان به این موضوع پاسخ قانعی کننده پیدا نکرده آن است که این تخلف یا شاید اشتباه مالیاتی رونالدو دقیقا چه ارتباطی با رئال مادرید پیدا می کند. پر واضح است که در مواجهه با رخدادهای این چنینی نهادهای بین المللی دارای عرف مشخصی هستند که ساده شده اش همان بیانیه ای است که رئال مادرید خیلی "به موقع" صادر کرد و موضع خودرا در مقابل فوق ستاره اش روشن کرد.
با این وجود بکار بردن لفظ گنگ و نامعین "عدم حمایت از جانب باشگاه" مشخص نیست دقیقا به چه کیفیتی اشاره دارد و مقصود از آن چیست. به جز این ها تناقضات دیگری نیز متوجه این داستان است، کما اینکه نگرانی رونالدو پیرامون تخریب وجهه بین المللی اش هم نه تنها ربطی به باشگاه او ندارد که ادعای واردی هم نیست، زیرا مسی هم با پرونده ای تقریبا مشابه مواجه شد و خدشه ای به پریستیژ او وارد نشد و صد البته هیچ کس انتظار ندارد یک فوتبالیست ولو دراین سطح حرفه ای سمبل اخلاق و درست کاری باشد و هزار البته دیوار حاشا هم خوشبختانه بسیار بلندتر از این حرف هاست و "نمی دانستم" را اساسا برای همین مواقع گذاشته اند.
به جز این ها با در نظر گرفتن میل شدید رونالدو به تصاحب هر چه بیشتری جوایز فردی و مشخصا توپ طلا تصمیم به جدایی قدری عجیب تر می نماید، کما اینکه هدف نهایی فوتبالی رونالدو بردن رقابت توپ طلا از مسی است و مشخص نیست در صورت انطباق این شایعات با منویات قلبی کریس، در کدام تیم قرار است رونالدو با مسی رقابت کند؟ یونایتدی که با بردن روستوف و سلتا خود را به چمپیونزلیگ رسانده یا پاری سن ژرمنی که توانایی آن گونه حذف شدن در برابر بارسلونا را داراست.
حکایت رئال و رونالدو حکایت خانواده ای است که پسر بزرگش مظهر موفقیت های علمی و مالی مجموعه است، اما علی رغم همه موفقیت های تحصیلی و کاری در بزنگاه شادی و فخر فروشی آنها درست لحظه ای که همه خانواده باید نسبت به داشته هایشان شاد باشند و از آنچه بدست آورده اند بر خود ببالند، خانواده را مجبور می کند تا در سطح همسایگانی خود را پایین بیاورد که با حسرت و رشک به آنها نگاه می کنند. درست در حالی که بسیاری از تیم ها در حال ترمیم خود برای فصل آینده هستند، کمدیِ شیرین رئال نه خریدن که فروش فوق ستاره هایی است که رفتن آنها می تواند به شکوفا تر شدن هر چه بیشتر جوانانی نظیر آسنسیو کمک کند.
پست اینستاگرامی از بازیکنان رئال نمانده که فوق ستاره دو سال بعد جهان ام باپه آن را لایک نکرده باشد و با توجه به تمایل روشن او به رئالی شدن گزاف نیست که بگوییم، تلاش برای بدست آوردن درخشان ترین ستاره امروز تبدیل به بی هیجان ترین عرصه برای رقابت تابستانی است. همچنین کیست که نداند بوفون آینده نیز با نیم نگاهی به پوشیدن پیراهن رئال از پیشنهادِ میلان صرف نظر کرد و با این حال پس از دو قهرمانی پیاپی در اروپا مسئله اصلی رئال در تابستان بجای اندیشه برای استحکام پایه های امپراطوریش، باید حل بحرانی باشد که کمترین نقش را هم در آن نداشته و مخاطب همه بایدها و شایدهایش شخص رونالدو و دستگاه دیوان سالار بزرگ مدیر برنامه های اوست.
طرح چند باره نام رائول، گوتی و خیلی های دیگر از جانب برخی طرفداران رئال که از جهت گیری های غیر فنی رونالدو دلخور هستند، ابدا نشان از عدم آگاهی از توانایی های فنی کریس نیست بلکه اشاره به یک انتظار بسیار ساده است؛ کما اینکه هر انسان نرمالی از کسی که بیشتر دوستش دارد انتظار بیشتری دارد و این انتظار که رونالدو به پاس همه چیزهایی که رئال به او داده قدری بیشتر متوجه ارزش پیراهنش باشد انتظار دوری نیست. فاصله رئال در چمپیونزلیگ با میلان بزرگ به اندازه یک بارسلوناست و کاش در کنار بی شمار متخصصی که رونالدو حتی برای خوابیدن استخدام کرده مشاوری داشت تا این واقعیت ها را نیز به عرض او می رساند.
در نظر نگرفتن نقش رونالدو درهمه موفقیت های رئال کم لطفی است کما اینکه هیچ بازیکنی نمی تواند به خوبی رونالدو در بهترین زمان در بهترین مکان ممکن باشد و آن گونه بوفون را تسخیر کند، اما این تصور غلط که رونالدو رئال را به سه چمپیونزلیگ رسانده هم بیشتر محصول و مولود افکاری است که گویا فقط در دنیای مجازی می توانند با رئال تسویه حساب کنند. بد نیست یکبار دیگر به طیف عظیم طراحان و بازی سازانی که در این سال ها تمام قد در اختیار رونالدو بوده اند نگاهی دوباره کنیم و ببینیم چگونه رئال مادرید یک تیم بزرگ از متخصصین و طراحانش را در اختیار او گذاشته است. رونالدو در حالی این فصل نیز آقای گل لیگ قهرمانان شد که پشت سرش دو تن از بهترین هافبک های دنیا را داشت و در دو ستمش بهترین مدافعین کناری دنیا و همچنین کریم و بیل با همه نقص ها و نداشته هایشان عندالمطالبه دراختیار کریس بوده اند.
مبرهن ترین واقعیت وسط این داستان این است که پایان مساله مالیاتی رونالدو و تصمیمی که رونالدو در قبال آن خواهد گرفت هر چه باشد، کمترین خدشه ای به مسیر رئال وارد نخواهد ساخت. برای اثبات این ادعا کافی است فقط یکبار دیگر بازی اسپانیا مقدونیه را در جام ملت های جوانان ببینید تا متوجه شوید همین حالا چه جواهری روی نیمکت رئال نشسته است.
رئال با برنامه ریزی درست و خرید آینده مثل گلوله برفی در حال حرکت به سمت موفقیت است و بخشی از این مجموعه بودن که به زعم گابریل مارکوتی شروع یک سلسله جدید در فوتبال اروپاست علی القاعده برای هر کس افتخاری است. در سی و دو سالگی به عنوان یکی از کاپیتان های تیم انتظار دوری نیست که کریس جمع کننده بحران ها باشد نه مولد آنها! برای او که بیش ازهر کسی در دنیای فوتبال آرزوی دیده شدن دارد کار سختی نیست انتشار یک پست اینستاگرامی و تمام کردن قضیه.
هر چند سیکل تکراری رابطه رونالدو و رئال هم انگار تمامی ندارد، درست مثل فصل سوم ژوزه که در تقابل رخ به رخ بارسلونا هیچ حرفی برای گفتن نداشت، اما رونالدو "ناراحت بود و باشگاه علتش را می دانست" و نتیجه پایانی آن سال را هم همه می دانیم یا مثل چند سال بعدش که دوباره صحبت تمدید شد و رونالدو هیچ وقت به صورت صد در صد خود را متعلق به رئال ندانست و عمدتا با اظهارنظرات محافظه کارانه ای نظیر "اینجا خوشحالم آنجا هم خوشحال بودم" قضیه را رتق و فتق کرد.
نتیجه داستان به نظر خیلی واضح می آید اما شاید برای خود رونالدو نیز بد نباشد تا حداقل چند سال هم که شده در جایی به جز رئال فوتبال خود را دنبال کند تا به همه نشان دهد در هر جای دنیا و با هر تیمی می تواند دوبار پیاپی برنده چمیپونزلیگ باشد و در حضور مسی و مثلثِ تکان دهنده اش چهار توپ طلا ببرد.