پیروزی ۲ بر صفر مقابل ازبکستان بهترین پایان برای صعودی کمنوسان بود. ایران با این برد رکورد قابل توجهی در مراحل مقدماتی ثبت کرد: ۱۶ بازی، بدون شکست، ۳۴ گل زده و تنها ۳ گل خورده. تیم ملی بعد از برزیل دومین تیمی است که به روسیه میرسد.
چینیها که میخواهد به ابرقدرتی در فوتبال جهان تبدیل شوند، فقط میتوانند با نگاهی حسادتبار به ایران چشم بدوزند. ژی ژینپینگ، رئیسجمهوری چین باشگاهها را به هزینه کردن در فوتبال تشویق کرده، ولی تیم ملی این کشور همچنان ضعیف است و بعد از تساوی مقابل سوریه جنگزده در مقدماتی جام جهانی در قعر گروهش قرار گرفت.
ایران در ردهبندی فیفا بهترین تیم قاره آسیاست و در رتبه سیام جهان قرار دارد. در ردهبندی «الو» (ELO) که ظاهرا مقیاسی دقیقتر برای مقایسه تیمها در دنیاست، ایران در رده بیستم قرار دارد. ایران تنها تیم بدون شکست آسیا در مقدماتی جام جهانی است و برای سومین بار در چهار دوره گذشته به این مسابقات صعود کرده است.
آیا ایران میتواند برای چین الگویی برای موفقیت در فوتبال آسیا باشد؟ ظاهرا نه. در کتابی که سایمون کوپر و استفان ژیمانسکی به نام «اقتصاد فوتبال» نوشتند و فوتبال کشورها را بر اساس جمعیت، ثروت و تجربه بازیکنان بررسی کردند، موفقیت تیم ملی ایران بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۱ فراتر از انتظار بوده است.
سرانه تولید ناخالص ملی کمتر از نصف استرالیا، کره جنوبی و ژاپن است. ایران از نظر جمعیت بعد از ژاپن (۱۲۷ میلیون) قرار دارد، خیلی جلوتر از کره (۵۲ میلیون) نیست و فاصله خیلی زیادی با چین (۱,۳۸ میلیارد) دارد. از نظر جذب استعداد میتوان گفت که فوتبال برای ایرانیها در اولویت است. بهترین ورزشکاران استرالیا جذب کریکت، رگبی، فوتبال استرالیایی میشوند و در کره جنوبی و ژاپن، بیسبال و بسکتبال خیلی پرطرفدار هستند. ایران به خاطر وزنهبرداری و کشتی شهرت دارد، ولی فوتبال معمولا تنها ورزش گروهی در شهرهای کوچک و بزرگ است.
با این حال این برتری هم نمیتواند خیلی موثر باشد. لیگ ایران ضعیف است و در قاره آسیا در رده هفتم قرار دارد. رقمی که هر ساله برای انتقالات هزینه میشود پایین است. اگر ایران در گذشته بازیکنان زیادی به بهترین لیگهای اروپا صادر میکرد، این روزها به زحمت میتواند بازیکنی را به این لیگها بفرستد. یک دهه پیش اکثریت بازیکنان تیم ملی در یکی از پنج لیگ بزرگ اروپا (انگلیس، ایتالیا، اسپانیا، آلمان و فرانسه) بازی میکردند. این فصل فقط اشکان دژاگه ۳۰ ساله توانست در یکی از این لیگها حاضر باشد. تعدادی از بازیکنان تیم ملی در لیگهای ضعیفتر اروپایی بازی میکنند و حتی متعصبترین هواداران ایرانی هم موافقند که بازیکنی در کلاس جهانی در این تیم وجود ندارد.
این شرایط میتواند بازتابی از ضعف فوتبال در آسیا باشد. یکی دیگر از رتبههای برتر گروههای دوگانه مقدماتی در اختیار عربستان است؛ کشوری که هرگز بازیکنی در پنج لیگ برتر اروپایی نداشته اشت. سابقه نشان میدهد که ایران بدون بازیکنانی با تجربه حضور در این لیگها تحلیل خواهد رفت. تیمهایی که بازیکنانی در اروپا ندارند برای ماندن در فهرست ۳۰ تیم برتر ردهبندی «الو» به زحمت افتادهاند.
افت صادرات بازیکن به ۵ لیگ برتر اروپا جریانی است که به تمام قاره آسیا سرایت کرده است. استرالیا هنگام جام جهانی ۲۰۰۶، ۱۸ بازیکن در این لیگها داشت که حالا به ۷ بازیکن رسیده و چین از دو به صفر. کره پیشرفت ضعیفی داشته و از ۶ به ۸ رسیده. وضع ژاپن با ۱۶ بازیکن در ۵ لیگ برتر اروپا از همه آسیاییها بهتر است. نزول فوتبال آسیا در آخرین جام جهانی هم به چشم آمد. در حالی که پنج تیم از آمریکای شمالی و آفریقا به مرحله حذفی رسیدند، هر چهار نماینده آسیا در گروهشان آخر شدند و در ۱۲ بازی حتی یک برد هم نداشتند.
چنین نتایج ضعیفی در سال ۲۰۰۲ غیرممکن به نظر میرسید، وقتی کره و ژاپن میزبان بودند و عطش آسیا برای پیشرفت در فوتبال را به رخ میکشیدند. کره هرچند به کمک چند اشتباه بزرگ داوری توانست به نیمهنهایی برسد و بعد از آمریکا در سال ۱۹۳۰ به دومین تیم خارج از اروپا و آمریکای جنوبی تبدیل شد که به این مرحله از جام جهانی میرسد. آن زمان به نظر میرسید آسیاییها میتوانند این موفقیت را تکرار کنند، ولی هیچکدام از تیمهای آسیایی بعد از آن نتوانستند در مرحله حذفی به پیروزی برسند. اشکال کار کجا بود؟
یکی از دلایل مهم کمبود رقابت در مسابقات قاره است. تام بایر، مدیری که با فوتبال چین و ژاپن همکاری کرده، معتقد است فاصله بین تیمهای مدعی و سایر تیمهای آسیا در مقدماتیها خیلی زیاد است و صعود خیلی آسان شده. این مشکل تا زمانی که بقیه تیمهای قاره پیشرفت نکنند، پابرجا خواهد بود.
در همه قارهها تیمهای ضعیفی در مقدماتی حضور دارند، ولی تیمهای خارج از اروپا و آمریکای جنوبی به ندرت فرصت دارند خودشان را مقابل بهترینها محک بزنند. در دو سال گذشته ایران تنها دو بازی با تیمهای غیرآسیایی داشته (مقدونیه و مونتهنگرو). ژاپن، کره و چین هم همینطور. تیمهای آفریقایی هم همین مشکل را دارند، ولی آنها استعدادهای زیادی رو میکنند. نیجریه، ساحل عاج، غنا و سنگال بین ۱۴ تا ۲۱ بازیکن در ۵ لیگ برتر دارند. تیمهای آمریکای شمالی از نزدیکی با پسرعموهای جنوبیشان بهره میبرند. کوپا آمریکا سال گذشته به مناسبت صد سالگی با حضور آمریکا و مکزیک برگزار شد و برای سال ۲۰۱۹ هم قرار است این تیمها جزو میهمانان باشند. چین و ژاپن هم ممکن است بین این میهمانان حاضر باشند. چنین فرصتهایی برای پیشرفت فوتبال آسیا حیاتی است.