goo.gl/Y6W6LY لینک این مطلب در سایت طرفداری
در زمان پپ گواردیولا 14 جام از 19 جام ممکن به ویترین بارسلونا اضافه شد. در اولین فصل حضورش در بایرن مونیخ 4 جام از 6 جامی که می توانست کسب کند را به خانه باواریایی ها منتقل کرد .در این یادداشت، فلسفه فوتبال پپ گواردیولا در بایرن مونیخ که " بازی پوزیسیونی" نامیده می شود، آنالیز خواهد شد.
ایتالیایی ها آن را با نام "Giochi de Posizione" می شناسند و هلندی ها به آن "Positiespel" می گویند . در انگلیس نیز این فلسفه به "Positional Play" معروف است. دیدن فوتبال از طریق منشور بازی پوزیسیونی ، شاید دلیل اصلی موفقیت یکی از بزرگترین مربیان تاریخ فوتبال است .
اصول بازی پوزیسیونی
پوزیشنال پلی یک فلسفه است، فلسفه ای با ایده های متنوع، اما ایده اصلی آن جست و جو برای برتری است. روش های زیادی برای بدست آوردن این برتری ها وجود دارد. یکی از این روش ها، استفاده از موقعیت های زمین و کسب برتری در آن مواضع برای تسلط کامل بر بازی است. تمام اصول این فلسفه ریشه در همین ایده دارد. برای درک بهتر این اصل، بخشی از مصاحبه اختصاصی سایت Spielverlagerung با مارتی پرارناو را می خوانیم:
" بازی پوزیسیونی به این معنا نیست که توپ را به صورت افقی (و بی هدف) پاس بدهیم، بلکه هدف چیزی بیشتر از این ها یعنی تولید برتری ها در پشت هر خط دفاعی است. این برتری ممکن است گروهی یا فردی به دست بیاید اما ایده اصلی فقط و فقط یک چیز است: آزاد سازی بازیکنان در بین خطوط. بازی پوزیسیونی مانند مراحل ساخت یک بنا است. مشخص کردن هدف و راه های رسیدن به آن، بررسی نقاط قوت و ضعف منطقه و آموزش کارگران و کارکردن سخت برای رسیدن به آن هدف. کسانی که از این فلسفه استفاده می کنند می دانند در بازی چه اتفاق هایی قرار است بیفتد یا به اصطلاح بازی خوان های خوبی هستند. همچنین آنها به خوبی می دانند که چه قانون هایی را باید رعایت کنند و چه کارهایی را نباید انجام دهند. این را هم بدانید همیشه بازیکنانی هستند که در یک سبک بازی مشخص به کار نیایند و صد البته بازی پوزیسیونی نیز از این قاعده مستثنا نیست.
عموما مترجمان این سبک از بازی باید فهرست کارهایی که یک بازیکن در طول 90 دقیقه انجام دهد را تهیه کنند و به طور عمیق به آنان آموزش دهند. این فهرست دقیق و با جزییات بسیار زیاد لیست می شود . دو پیاده در شطرنج ممکن است ظاهرا یک وظیفه داشته باشند، اما در عمل هر کدام باید وظایف بی شماری را به دوش بکشند: منحرف سازی، ارتقای پیاده، محافظت از شاه، کنترل مرکز و ...
بازی پوزیسیونی نیز مانند بازی شطرنج است که تمام بازیکنان (مهره ه ) باید به صورت هماهنگ و برای رسیدن به یک هدف (مات شاه) تلاش کنند. پیاده ها مرکز را در اختیار می گیرند، سواره ها به مرکز حمله می کنند و راه را برای رسیدن به شاه حریف باز می کنند و سوار های سنگین با کمک سوار های سبک کار را تمام می کنند. همانطور که در شطرنج نبود یک پیاده در آخر بازی معمولا منجر به شکست می شود در بازی پوزیسیونی نیز نبود (موثر نبودن) یک بازیکن باعث شکست تیمش می شود."
پپ گواردیولا به بهترین روش ممکن Positional Play را در بارسلونا پیاده سازی کرد. زمانی که او از بارسا رفت تیم همان روند سابق را در پیش گرفت و به همان صورت بازی کرد اما به تدریج تمرکز بازیکنان به کلی نابود شد. آنها ایده اصلی خود را فراموش کرده و به شدت قابل پیش بینی شده بودند. پاس های افقی بی هدف و بی ارزش بسیار زیاد شده بود، الگوی ثابتی را دنبال می کردند و خلاقیتی در کار نبود. در نتیجه آمار نفوذ بازیکنان پایین آمد و به دنبال آن برتری های اصولی این فلسفه از بین رفت. قطعا دلیل اصلی عدم موفقیت بارسا بعد از دوسال نیز همین است.
در بایرن مونیخ، گواردیولا بازی پوزیسیونی که لوئیس فن خال پنج سال پیش ابداع کرده بود را ارتقا داد اما تفاوت مشخص دو مربی این است که بایرن پپ بیشتر به جهت های عمودی متمایل شده تا به جهت های افقی. این ورژن از بازی پوزیسیونی نیازمند بازیکنان سطح بالا است زیرا باید برتری های ذکر شده در بالا را نه به صورت پاس های افقی، بلکه عمودی بنا سازد. این تغییر نگرش، علاوه بر مهارت فنی بازیکنان به جاه طلبی مربی نیز نیاز دارد. تثبیت موقعیت و برتری در پوزیسیون امری ضروری برای نفوذ به خط دفاع و به گردش در آوردن توپ به طور موثر است.
یک شکل از برتری، برتری کمی یا عددی است. داشتن تعداد نفرات بیشتر به معنی دارا بودن بازیکنی آزاد (Free Man) است . هدف، پیدا کردن فرد آزاد یا مارک نشده در زمین با به حرکت در آوردن توپ یا بازیکن در موقعیت های مختلف است. در زمان حمله بازیکن آزاد بهترین وضعیت را در زمین دارد که بسیار با ارزش است. بازیکن آزاد به عنوان یکی از ارکان اصلی این فلسفه، نقش مهمی را در سبک Positional Play ایفا می کند. خوان مانوئل لیلو می نویسد:
"همیشه حواستان به بازیکن سوم (3rd Man یا Free Man) باشد چون با استفاده از آن می توانید بازی را به کنترل خود در بیاورید و به نفع خودتان تغییر دهید."
برای مثال، بهترین راه برای خارج شدن از فشار این است که به دنبال یک پاس عرضی بلند به سمت بازیکن آزاد باشید. با این کار علاوه بر اینکه از ضد حمله جلوگیری می کنید و از فشار خارج می شوید، تیم را نیز به سمت یک حمله ی موفق راهنمایی می کنید. چون" بازیکن سوم (آزاد) هم دید بهتر و هم فضای بیشتری را در اختیار دارد. اکثر ما در تیم های حرفه ای دیده ایم که بعد از ارسال این پاس های بلند، بازیکن سوم به سرعت یک پاس تک ضرب به یک بازیکن ازاد دیگر می فرستد. به این نوع پاس، "Layoff Pass" می گویند که یکی از قدرتمند ترین راه های نفوذ به خط دفاعی حریف در تیم های پپ، به خصوص در ضد حملات است.
بازیکن آزاد باید پشتیبانی شود تا تیم بتواند از این برتری استفاده کند. معمولا برای آماده سازی این پشتیبانی، تیم های گواردیولا به دور توپ جمع می شوند و از بازیکن صاحب توپ حمایت می کنند تا حریف را تحریک به پرس کنند. مثلا آن ها دورترین نقاط قطری زمین را خلوت و تقریبا یک طرف زمین را پر می کنند تا توجه مدافعان حریف به آنها جلب شود. بعد از این کار و با خالی شدن سمت دیگر زمین، بازیکن مورد نظر آزاد می شود و می تواند به طور موثرتر حرکت کند. هر چند این فضا های خالی برای بازی سریع کمترین اهمیت را دارند اما به هر حال این فضاها نقشی انکار ناپذیر در بازی مالکانه ایفا می کنند. تیم های گواردیولا به دنبال برتری در وسط زمین هستند. شلوغ کردن دائمی وسط زمین به این معنا است که بازیکن صاحب توپ به راحتی می تواند پاس بدهد. نتیجه این پشتیبانی ها و همکاری ها این است که یک بازیکن همیشه 2 گزینه یا ترجیحا 3 گزینه برای پاس دادن در اختیار دارد.
اگر دقت کرده باشید می بینید که این شکل از بازی، بازیکنان را در شکل های مثلث یا لوزی فرم می دهد. کنترل مرکز یکی از مهم ترین اصول این سبک از بازی است که در صورت نادیده گرفته شدن، تیم از هم می پاشد و نظم و هماهنگی آن از بین می رود. به طور مثال در بازی معروف بایرن در مقابل رئال مادرید که در آلیانتس آره نا برگزار شد، تیم پپ با نتیجه 4-0 بازی را واگذار کرد. دلیل مشخص است: توجه نکردن به اصل کنترل مرکز و استفاده از سیستم 4-2-4. عدم رعایت این اصل باعث شد که تیم توپ را در مکان های خطرناک از دست بدهد و نتواند موقعیت های چندانی را خلق کند.