طرفداری- یک روز بعد در مادرید، پس از آنکه باران خیابانها را شست، مردم کنار میخانهها با لهجه غلیظ اسپانیایی فریاد میزدند "کاردیف".
پس به سمت کاردیف میرویم. یک فصل سطح بالای، پر زرق و برق و هیجانی لیگ قهرمانان هم به فینال خود میرسد. هیچ شگفتی این بار در کار نبود. تیمی که همیشه به فینال میرود با تیمی بازی میکند که گاهی اوقات به فینال میرسد با اینکه، اگر به خوبی به دو تیم نگاه کنیم، هر دو به خوبی از نظر مهره پر شده اند و رقابت آنها با شکوه تر، هیجانی تر و سر راست تر از بازیهای فیزیکی لیگ برتر است.
سوال بزرگ این است که رونالدوی ۳۲ ساله میتواند با گذشتن از بونوچی ۳۰ ساله، کیلینی ۳۲ ساله و آندره آ بارزالی ۳۶ ساله، دروازه بوفون ۳۹ ساله را باز کند. بوفونی که زمانی شروع به بازی کرد که گازا و تونی آدامز سعی میکردند در جام جهانی به میدان بروند. بوفونی که مانند یک مسیحی متعصب است که میخواهد از دروازه کلیسا محافظت کند. آن هم با لباسی با رنگ سبز نایلونی.
تماشای دفاع یوونتوس در تورین فوق العاده بود. مردانی که دفاع کردن را یک هنر فیزیکی میبینند. مدافعانی که مانند جنگجوهای عصر رنسانس هستند. مخصوصاً کیلینی، کسی که انگاری یکی از مهرههای عظیم غمگین شطرنج قرون وسطی پا به حیات گذاشته است و لباس سفید و مشکی به تن کرده است. اگر آنها آن جام را بالای سر ببرند، بهشان میآید.
به همین دلیل، خیلیها در کاردیف فکر میکنند که همین اتفاق خواهد افتاد. تئوری که حالا شبیه آرزو باشد یا نباشد، این است که یوونتوس محکم مادرید را در چنگ خود خواهد گرفت و آن بچه مثبتهای سفید پوش خط حمله را ادب خواهد کرد.
البته یک نکته را در نظر نمیگیرند. اتلتیکو مادرید این تاکتیک را امتحان کرد و در ۲۰ دقیقه اول چهارشنبه شب موفق بود. دلیل اینکه آنها نتوانستند رئال مادرید را به زانو در بیاورند، حاصل تلاشهای یک مرد بالای ۳۰ سال دیگر بود که بدون هیچ تعارف و طرفداری، بهترین هافبک جهان در این روزها است. یک بار دیگر، جاوید باد لوکا مودریچ فوق العاده.
در ویسنته کالدرون، مودریچ عجب نمایشی داشت. در شبی که کمتر برای مادرید رخ میدهد، مودریچ باید از اول میدزدید، شلیک میکرد و کشتی میگرفت و اتلتیکو همه جانبه به دفاع رئال مادرید میزد. یک ساعت بعد، مودریچ به شیوهای زیبا تر بازی را میچرخاند زمانی که استعدادش را تمام و کامل نشان میداد. استعدادی که از کنترل سریع گرفته تا جا کردن توپ در هر فضایی تا تعیین کردن سرعت بازی را در ٔبر میگیرد. در ۹۰ دقیقه، او ۱۰۳ بار توپ را لمس کرد آن هم بیش از هر کس دیگری در زمین. بیشترین دریبل و بیشترین قطع توپ را هم داشت. هیت مپ آخر بازی وی، شبیه املت بزرگی است بر پهنای یک ماهیتابه.
وقتی او را زنده و از نزدیک میبینیم، سخت است این صحبتهای معروف اخیر را باور کنیم که انگولو کانته بهترین هافبک دنیا است. رونالدو و گرت بیل سوپر استارها هستند اما مودریچ به دلایل زیاد، آن بازیکنی است که لیگ برتر حسرت از دست دادنش را میخورد. البته که مودریچ، کمتر از هر کس دیگری بابت این قضیه ناراحت است.
او فوتبالیست نابغهای است که از نزدیک انگار هنوز کودکیست در لباس یک جادوگر کوچک. گرچه، صدای وی در مصاحبه بعد از بازی، به ما تصویری عجیب و قریب از این جادوگر میدهد.
با این حال، مودریچ همیشه باید انتظارت را به چالش میکشیده است. باشگاه هایدوک اسپلیت او را به خاطر جثه کوچک تحویل نگرفت و او از دینامو زاگرب شروع به فعالیت کرد. هری ردنپ حداقل یک فصل صبر کرد تا به وی در مرکز زمین اعتماد کند. حتی آرسن ونگر هم به خاطر لاغری وی را نادیده گرفته بود. در مادرید، به شکل معروفی مارکا او را بدترین خرید گران فصل نامیده بود و گفته بود این پسر کوچک که سرش به پایش چسپیده است نمیتواند در مرکز زمین بازی کند و باید نهایتا شماره ۱۰ تیم باشد.
ولی باز هم این مودریچ بود که رئال را در نیمه نهایی اروپا کمک کرد و حالا میتواند تصور کرد که یک کشتی دیگر برای مودریچ مانده است وقتی که مقابل مدافعان بسیار بالغ یوونتوس قرار میگیرد. مودریچی که حالا بیش از هر زمان دیگری، خودش هم یک بازیکن بالغ است.
سخت است که این تیم رئال پر تب و تاب را دوست داشت. تیمی که از سوپراستارهای نا پخته نشده سرشار است. سوپر استارهایی که اشتباهات آنها معمولا از نظرها دور میماند و این ضعف در ارتباطات آنها را یک استعداد کامل باید به دوش بکشد.
حتی با ۳ فینال در ۴ سال سخت است که این تیم را قضاوت کنیم و بگوییم دقیقا چقدر خوب هستند و ما قرار است دقیقا چقدر این سفید پوشان را دوست داشته باشیم. با این حال، آنها مودریچ را دارند، کسی که به شکل زیبایی بالغ است و اینقدر با استعداد است که سوپراستارهای درون تیم را بهتر میکند. مودریچی که از همه بهتر است و غیر ممکن است که وی را دوست نداشت.