طرفداری- یکشنسه شب رئال مادرید در جدالی تعیین کننده در سرنوشت لالیگا در سانتیاگو برنابئو میزبان بارسلونا خواهد بود. کهکشانی ها با سه امتیاز بیشتر و یک بازی کمتر صدرنشین لیگ هستند؛ آیا بارسایی ها می توانند قهرمانی را از چنگشان در آورند؟
- مدافعین کناری؛ قدرت و ضعف
بارسلونا باید از فروش دنی آلوز به یوونتوس حسابی پشیمان باشد چون او به راحتی می توانست در ترکیب کنونی بارسلونا قرار بگیرد. تماشای بازی مرد برزیلی پس از اجازه خروج رایگان دادن به او باید برایشان دردناک باشد، مخصوصاً آنکه این همان پستی است که بارسا بیش از همه در طول فصل در آن احساس نیاز کرده است. پس از شروعی متزلزل به نظر می رسید الیکس ویدال پاسخ مشکل باشد اما پایش شکست و دست بارسلونا در حنا ماند.
سرخی روبرتو از خط میانی به دفاع راست آورده شد و با اینکه در دیدار برگشت برابر پاری سن ژرمن در لیگ قهرمانان اروپا پانزده دقیقه شهرت خود را تجربه کرد اما پر واضح است که در اندازه های جانشینی طولانی مدت دنی آلوز نیست. جوردی آلبا هم در دو بازی اخیر بارسا در دیدار برگشت لالیگا برابر رئال سوسیداد و همینطور دیدار برگشت برابر یوونتوس در اروپا به میدان رفت اما تنها سایه ای است از بازیکنی که بود؛ شاید به خاطر این باشد که احساس می کند اعتماد کامل سرمربی خود را ندارد.
رئال مادرید از طرفی مارسلو را دارد که بدون شک یکی از ورق های آس آنهاست، مخصوصاً در کار های تهاجمی. اگر باور ندارید از بایرن مونیخ بپرسید. او فصل خوبی را پشت سر می گذارد. دنی کارواخال هم در سمت راست عالی کار کرده و هم در دفاع و هم در حمله همه چیز سازمان یافته است. بارسلونا به نظر نمی رسد بداند در عقب زمین چه باید بکند و در نتیجه آنها نه در دفاع خوب هستند و در نفوذ از کناره ها. برای بارسلونا وقت خرید است و به نظر هکتور بیرین آرسنال و ژوائو کانسلوی والنسیا در رادار آنها هستند.
بارسلونا هنگام دفاع نزدیک به محوطه جریمه ضعیف تر عمل می کند. آنها همیشه زمانی که در زمین جلوتر هستند دفاع بهتری داشته اند اما در بسیاری از مواقع در طول این فصل نتوانسته اند آن فشار لازم که به آنها اجازه چنین بازی ای می دهد را اعمال کنند. پاسخ لوئیز انریکه تغییر سیستم از 3-3-4 به 3-4-3 در تلاش برای راه اندازی دوباره، دفاع بهتر و بالاتر در زمین بازی و همچنین افزایش نیرو در تیمی بود که زیادی اشتباه می کرد. اما به نظر می رسد بارسا در هر بازی بالاخره یک گل را می خورد.
در دیدار برابر والنسیا که بارسلونا 4-2 به پیروزی رسید انریکه مجبور شد سیستم سه دفاع را رها کند و سرخی روبرتو را وارد بازی کند چون در سمت راست زمین به شدت تحت فشار بودند. بدون سرخیو بوسکتس بارسا نه فقط در موقعیت سازی که در دفاع نیز آشفته به نظر می آمد. با اینکه ساموئل اومتیتی و جرارد پیکه عملکرد خوبی داشته اند اما این کناره های زمین است که آنها در آن مشکل دارند.
مطلع شده ام که پس از سقوط در تورین بازیکنان کلیدی تیم مثل لیونل مسی، آندرس اینیستا و خاویر ماسکرانو با سرمربی درباره سیستم صحبت کرده و به او گفته اند که از این سیستم راضی نیستند. نظر آنها این بود که بازی خیلی زیاد در میانه میدان جریان دارد و توپ به کناره ها نمی رود و این بر میزان فضایی که در اختیار مسی قرار می گیرد و تاثیرگذاری وی اثر می گذارد. تصور نمی کنم که 3-4-3 در این فصل بار دیگر سر و کله اش پیدا شود اما با انریکه هیچوقت نمی توان مطمئن بود.
- اعتماد به نفس بالای رئال مادرید و اعتماد به نفس پائین بارسلونا
در برابر یوونتوس بارسلونا زور زد و تلاش کرد اما هرگز نتوانست به تیم منظم ایتالیایی آسیب بزند و اگر پرتوی گاه به گاه نوری هم دیده می شد نتیجه حرکات فردی بود و نه کار تیمی. همه می دانستند که این یوونتوس مثل پاری سن ژرمن زمین نخواهد خورد. با پیش رفتن فصل کار گروهی در این تیم بارسلونا هر چه بیشتر رنگ باخت و بازی برابر پی اس جی تنها یک فریب بود؛ از همان ابتدا واضح بود که یوونتوس داستان دیگری است.
در کار تهاجمی اگر بوسکتس را بلاک کنید بارسلونا را در ابتدای حمله متوقف کرده اید. فضای مسی همیشه توسط چند مدافع محدود می شود و او نمی تواند راه درست برای آسیب رساندن را پیدا کند؛ مثل دیدار با یوونتوس. دو بازیکن را هم مامور نیمار می کنید و روبرتو هم که یار شماست: کار تمام است. در بارسلونا حس و حال پایان یک عصر وجود دارد و رفتن انریکه با عقل جور در می آید.
ایوان راکیتیچ و آندرس اینیستا بازیکنانی هستند که وقتی به خود اطمینان دارند اوج می گیرند و تا کنون فصلی داشته اند که به نظر می آید ایمان چندانی به رهبری تیم ندارند؛ یا این یا اینکه آن انرژی لازم برای اثرگذاری را از دست داده اند. بازیکنان زیادی در تیم هستند که 30 یا بالای 30 سال دارند. دنیس سوارز هم در این فصل خیلی ناامید کننده بوده است. همینطور آردا تورانی که هیچوقت نتوانست حرفه اش را در پی آن مرخصی اجباری پس از جدایی از اتلتیکو مادرید احیا کند.
نقطه قوت بارسلونا و ورق آس آنها همیشه سه بازیکن خط حمله شان بوده است اما تماشای مسی ای که در هر بازی عقب و عقب تر رانده می شود یادآور این است که یک جای کار این تیم می لنگد. آندره گومز هم ناامیدی بزرگی بوده است و واقعاً در اندازه کاری که برایش استخدام شده نیست. بد تر اینکه بازیکنان هم این را می دانند و این مشکل ایجاد می کند؛ مخصوصاً آنکه انریکه لجباز به آن اعتراف نمی کند. اما او تنها مشکل نیست.
اعتماد به نفس رئال مادرید به این معناست که آنها احساس می کنند در این بازی شکست نخواهند خورد. در دیدار برابر ناپولی، بایرن مونیخ، ویارئال و لاس پالماس و پس از موقعیت های بسیاری که تقدیم رقیبانشان کردند نشان دادند تیمی هستند که شکست نمی خورند. رئال مادرید در این فصل 10 امتیاز در بازگشت در شکست گرفته است؛ بیش از هر تیم دیگری در لالیگا. به جز تک بازی تخیلی بارسا-پی اس جی هیچوقت در این فصل چنین چیزی از بارسلونا ندیده ایم.
به نظر این حس وجود دارد که رئال مادرید در این فصل شکست نخواهد خورد. گویا خدایان دوباره بر آنها می تابند. اینکه تنها بگوئیم رئال مادرید در دو بازی رفت و برگشت برابر بایرن مونیخ خوش اقبال بود کم گفته ایم اما در عین حال نشان دهنده ذهنیتی است که شکست را نمی پذیرد. درست است که در بازی برگشت دو گل کریستیانو رونالدو آفساید و کارت زرد دوم آرتورو ویدال اشتباه بود اما چیزی که اکثریت فراموش می کنند این است که ویدال باید زودتر اخراج می شد، پنالتی آرین روبن مشکوک بود و گل دوم بایرن مونیخ هم در موقعیت آفساید به ثمر رسید.
نقش اصلی زیدان به نظر می رسد تنها خوشحال نگه داشتن همه و رساندن آنها به حداکثر پتانسیل خود باشد و بازیکنان باقی کار ها را انجام می دهند. عملگرا لفظی نیست که در زمان صحبت از رویکرد مرد فرانسوی به ذهن بیاید اما او استعداد خاصی در خوشحال نگه داشتن بازیکنانش دارد.
به نظر نمی آید که دیگر آن حال و هوای فتنه گرانه ای که در زمان رافا بنیتز و ژوزه مورینیو بر تیم حاکم بود در سانتیاگو برنابئو وجود داشته باشد و با اینکه به نظر زیزو می داند بهترین ترکیبش چیست موفق شده یکی از قوی ترین تیم های این سال های مادرید را دور هم جمع کند. انریکه دوست دارد انگشتش را روی هر بخش از بازی بگذارد و متاسفانه این همیشه بهترین نتیجه را در پی ندارد. از بازیکنانی که خریده یا به ارث برده همیشه بیشترین بهره را نبرده و برخی از بازیکنان هم مایوس کننده بوده اند.
تکیه اش به MSN بسیاری از مواقع او و تیمش را از موقعیت های دشوار بیرون کشیده است اما حالا همین می تواند باعث شکست تیمش در لالیگا باشد چون بسیاری از بازیکنان به قیمت شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت های خود به آنها وابسته اند. در حالیکه تنها یک کوپای دل ری که قهرمانی در آن بسیار ممکن است و کورسوی امیدی در لیگ باقی مانده، تنها نمایشی مرگ و زندگی وار برای کسب پیروزی در مادرید و فراری به سوی خط پایان برای قهرمانی می تواند وقار انریکه را حفظ کند. این برای من قابل تصور نیست و مهمتر از آن اینکه فکر نمی کنم بازیکنان بارسلونا هم به چنین چیزی باور داشته باشند. همینطور فکر می کنم به انریکه هم باور ندارند و اینکه در حال ترک تیم است باعث شده سر و صدایی ایجاد نشود.
اگر تصمیم به ماندن داشت، اوضاع می توانست متفاوت باشد و فکر نمی کنم کاری او می کند سودی برای خوان کارلوس اونزوئه - یکی از جانشینان احتمالی - داشته باشد. اونزوئه همواره انتخاب اول جانشینی انریکه بوده است اما بسیاری در نیو کمپ احساس می کنند اگر انتخاب اونزوئه به معنای ادامه همین روند باشد پس احتمال اینکه بازیکنان [با او] همراهی نکنند وجود دارد. باشگاه شاید تصمیم بگیرد که به دنبال رهبری از جنس دیگری باشد... یکی مثل ارنستو والورده.
اینطور احساس می شود که انریکه همیشه به یک ترکیب ثابت که مورد علاقه اش بوده بازی داده و چون در فصل پایانی حضورش است آخرین چیزی که می خواهد به مشکل خوردن با ترکیب اصلی اش است. کمبود رقابت به این معناست که همه می دانند چه کسانی قرار است در ترکیب اولیه قرار بگیرند و عملکرد بازیکنان در نتیجه آن با افت رو به رو شده است.
در رئال مادرید به نظر زیدان یک تیم برای لیگ استفاده می کند، یک تیم برای لیگ قهرمانان و چه از سر شانس یا هوشمندی یا ترکیبی از هر دو، این سیستم کاملاً برایش کارساز بوده است. همه خوشحال اند و حس می کنند که اهمیت دارند. نتیجه اینکه مقایسه ای بین نیمکت های دو تیم وجود ندارد و نیمکت رئال مادرید با فاصله بهتر است. این یکی از قوی ترین نیمکت هایی است که در رئال مادرید به یاد دارم؛ آنقدر قوی که زیدان پیش از بازی های اروپایی می تواند با خیال راحت از سیستم چرخشی استفاده کند و اطمینان داشته باشد که ذخیره هایش کار را برای او انجام می دهند.
در عمل این تیم دوم رئال مادرید بود که در ال مولینون به برتری دست یافت و شجاعت زیدان در اعتماد به نیمکتش تفاوت را رقم زده است. ایسکو بالاخره به سطح مورد نظر رسیده است و آلوارو موراتا اگر بخواهد یک یار فیکس باشد می تواند انتقالی گران قیمت داشته باشد. کریم بنزما، رونالدو و گرت بیل - که دوباره تمریناتش را آغاز کرده است - در دیدار برابر اسپورتینگ خیخون حتی روی نیمکت هم نبودند و زیدان به این شیوه به ذخیره هایش گفت که به آنها اعتماد دارد تا جای بهترین های فوتبال را پر کنند و نیازی به آنها نیست.
همانطور که پیش تر گفته شد اما ارزش اشاره دوباره را دارد انریکه امثال آلبا را برای بیشتر فصل روی نیمکت رها کرده و زبان بدن ملی پوش اسپانیایی خود گویای همه چیز هست. پاکو آلکاسر بازیکن خوبی است اما هیچوقت به سه مهاجم اصلی تیم ترجیح داده نخواهد شد و آردا توران هم شمایل و نگرش مردی را دارد که به دنبال درب خروج می گردد. کمبود کیفیت روی نیمکت بارسلونا نمایانگر وضعیت لا ماسیایی است بسیاری دیوانه اش بودند. در واقع این آکادمی اخیراً خروجی چشمگیری نداشته است؛ اما این مسئله داستان دیگری است.