خودمان را گول نزنیم، ایتالیا همیشه ایتالیا است. چه ایتالیای سال 94 که در عین شگفتی دوم شد و چه ایتالیای 2006 که در عین شگفتی قهرمان شد. ایتالیا اگر در بدترین شرایط خود مقابل تیمهای بزرگ قرار بگیرد اگر بازی را نبرد، آبرومندانه میبازد. در نزدیک ترین مثال به یورو 2012 برگردید، در آغاز مسابقات همه از هلند، اسپانیا و آلمان به عنوان شانسهای اول قهرمانی یاد میکردند. کسی برای ایتالیا شانسی قائل نبود. این ایتالیا سال 2010 در مرحله گروهی جام جهانی چهارم شده بود و ستارهای قابل اشاره در آن نبود، اما باز هم ستاره شد و در کمال ناباوری آلمان را در نیمه نهایی شکست داد. اگرچه در فینال مقابل اسپانیا (با شرایطی که آگاه هستید) با چهار گل شکست خورد ولی همه به ستایش این تیم پرداختند.
سری آ نیز همین حالت را دارد. سال 2006 بعد از ماجراهای کالچوپولی و افت شدید یوونتوس و میلان، به لیگ ایتالیا یک شوک اساسی وارد شد و بسیاری از تیم های این لیگ افت محسوسی کردند. آخرین نفس های سری آ ایتالیا، بعد از قهرمانی میلان در 2007 به پایان رسید. میلان ضعیف شد، یووه از میلان هم ضعیف تر شد و تنها تیم ایتالیایی که هنوز جان داشت اینتر بود اما اینتر نیز در اروپا حرفی برای گفتن نداشت به نظر میرسید ایتالیایی ها کم کم صحنه را به اسپانیاییها و انگلیسیها واگذار میکنند اما، یک آقای خاص همه چیز را عوض کرد. اینتر عجیب و غریب، سال 2010 با مورینیو قهرمان لیگ قهرمانان شد تا به اروپا نشان دهد، فوتبال ایتالیا هنوز حرفی برای گفتن دارد.
بعد از قهرمانی اینتر، سری آ از هم پاشیده شد، بحران مالی در تمام تیم های این لیگ باعث رفتن ستاره ها از باشگاه ها شده بود، اینتر بعد از دو سال با افتی شدید روبرو شد به طوری که فصل گذشته راهی لیگ اروپا نیز نشد. ستاره های اینتر یکی یکی از این تیم جدا شدند و چهره قهرمان در طی سه سال دگرگون شد. میلان ستاره داشت اما آنها یکی پس از دیگری به تیم های متمول اروپایی میرفتند، جدایی سیلوا و ایبراهیمووچ ضربه سختی بر پیکره روسونری بود.
مشکلات مالی گریبان گیر ایتالیایی ها شده بود و به آنها اجازه تنفس را نمیداد. قوانین فیرپلی مالی یوفا هم مزید بر علت بود تا نتوانند آنطور که باید و شاید تیم خود را تقویت کنند. به ترکیب اینترمیلان و آث میلان نگاهی بیاندازید، بدون اغراق میتوان گفت بیش از نیمی از بازیکنان دو تیم در حد اسم های تیم های شهر میلان نیستند. اینتر شاید کم ستاره ترین اینتر کل تاریخ باشد و میلان بجز کاکا، مونتولیوو، الشعراوی و بالوتلی بازیکنی قابل توجه ندارد.
یکی دیگر از دلایل افت فوتبال ایتالیا، حضور مربیانی است که دانش کافی برای ارائه یک فوتبال مدرن را ندارند. لیگ ایتالیا کم گل و سرد نبوده و نیست، در واقع بیش از حد تاکتیکی است. دفاع جز اصلی هر تیمی است و کمتر تیمی از ایتالیا پیدا میشود که خط دفاعی و خط میانی ضعیفی داشته باشد. مربیانی که در ایتالیا کار میکنند باید بدانند که اگر کمربند میانه زمین خود را محکم نبندند تیم از هم میپاشد. آنها بازی را باز میکنند، پاس میدهند و در لحظه مناسب به خط دفاعی میزنند، سانتر از جناحین آخرین راه برای به گل رسیدن است. قدرت تیمهای ایتالیایی در میانه زمین است نه در دفاع چون اکثر حملات از عمق است. آنها بلدند خوب دفاع کنند و بازی را کنترل کنند و در یک لحظه مناسب به حریف حمله کنند.
بسیاری از مربیان موفق و خوشفکر دنیا ایتالیایی بودهاند، و اکنون نیز ایتالیایی ها دارای چندین مربی خوب هستند اما تعداد این مربیان در حال نزول است مسئولین این کشور باید به فکر این باشند تا نیروهای جوانی مثل کنته، پراندلی، ماتزاری و مونتلا پرورش دهند.
ایتالیایی ها یک صفت خوب دارند و آن هم این است برای چیزهایی که میخواهند تا سر حد مرگ میجنگند و تلاش میکنند. یوونتوس دو سالی است که خود را از دیگر تیمهای ایتالیایی جدا کرده است. ستارههایی نظیر ویدال، پوگبا، توز، یورنته، بارزاگلی و بسیاری دیگر میتوانند موفقیت های زیادی کسب کنند البته اگر مدیران یووه اجازه رفتن بازیکنانشان را ندهند. ویدال و پوگبا دو رکن اصلی این روزهای بانوی پیر، توسط تیم هایی مثل رئال مادرید، پاریسنژرمن و منچسترسیتی هدف قرار گرفته اند. جدایی هرکدام از این دو بازیکن هر چقدر هم که مبلغ انتقالشان بالا باشد، به یووه آسیب میرساند. تورینی ها میدانند اگر اسکلت تیم خود را حفظ کنند و تجربه بیشتری بدست آورند سالهای خوبی برایشان در اروپا رقم خواهد خورد.
وجه تمایزِ دیگر لیگ ایتالیا این است که تیمهای حاضر در این رقابت ها کمتر با پول ستاره میخرند، آنها عادت دارند ستاره بسازند. به جرات میتوان گفت که قویترین تیم کنونی ایتالیا که یوونتوس است شاید در طی دو یا سه سال اخیر کمتر از 100 میلیون یورو برای خرید بازیکن صرف کرده است و اکنون دو ستاره این باشگاه یعنی ویدال و پوگبا در مجموع چیزی حدود 80 میلیون یورو قیمت دارند. کاکا، رونالدو، زیدان، کاناوارو و بسیاری دیگر در همین لیگ پرورش یافتند، ستاره شدند و سپس با مبلغی نجومی به خارج از کشور چکمه رفتند. پس ایتالیا تجربه و پتاسنیل بازیکن سازی بالایی دارد.
در یک طرف تیم های میلانی ضعیف شدهاند اما، از طرفی دیگر ناپولی و رم بازگشتهاند، فیورنتینا نیز تیم خوبی دارد. اگر بازی های لیگ ایتالیا را دنبال کنید خواهید دید که دشمنی های قدیم هنوز پابرجاست، درست است فاصله یووه، اینتر و میلان با یکدیگر زیاد است اما مسابقههای رو در روی این تیمها هیجانی بسیار بالا دارد. نمی توان از دربیهای مهم جهان حرف زد و دربیهای ایتالیایی را از یاد برد. مگر نبرد رم و لاتزیو تمام شدنی است؟ مگر میشوند الکلاسیکو را دربی دانست اما از دربی ایتالیا حرف نزد؟ مگر دربی شهر میلان چند بار در سال اتفاق میافتد؟
در انگلیس منچسترسیتی و چلسی در طی چند سال خود را تقویت کردهاند و اکنون به سطحی جهانی رسیدهاند، در اسپانیا رئال مادرید و بارسلونا فرمانروایی میکنند و هر از گاهی نقل و انتقالاتی جنجالی انجام میدهند، در آلمان بایرن مونیخ قدرت مطلق مالی و تبلیغاتی است و هرکس را بخواهد به مونیخ میکشاند، در فرانسه نیز به تازگی پاریسن ژرمن و موناکو ظهور کردهاند. درست است بدون کوشش، این تیم ها موفق نمیشدند اما اگر اینگونه پول خرج نمیکردند هنوز تا رسیدن به این جایگاه راه زیادی داشتند.
در ایتالیا اگر یوونتوس قوی شده با تلاش زیاد خود بوده، اگر رم اکنون قدرتمند است طی چند سال خود را ساخته و اگر ناپولی میتواند حرفهای زیادی در آینده داشته باشد دلیل آن برنامهریزی مدیرانش بوده است. ایتالیایی ها برای رسیدن به هدف هزینه زیاد نکردند تلاش زیادی کردند و این شایسته تقدیر است. تلاش آنها طی این چند سال گذشته نتیجه نداده اما اگر بخواهند، طی چند سال آینده نتیجه خواهد داد.
سری آ در حال ساختن خود است، حتی اگر تیمهای ایتالیایی همین روند را ادامه دهند و بازیکنان بزرگی را بسازند و با مبلغ گزاف به تیمهای متمول بفروشند نه تنها ضرر نمیکنند بلکه خطرناک تر میشوند. مثال بارز آن ناپولی است. کاوانی را با 67 میلیون به پاریسن ژرمن فرستاد و به جای آن ستاره هایی نظیر هیگواین، رینا، رائول آلبیول و کایخون را وارد کرد، با حضور همین بازیکنان هم در مرحله گروهی لیگ قهرمانان بسیار خوب ظاهر شد اما با بدشانسی با 12 امتیاز حذف شد.
با تمام این تفاسیر، روند رشد سری آ خوب است اما کافی نیست چون تیم های آن بسیار پر فراز و نشیب هستند و سیستم فوتبال این کشور ضعیف شده است. بگذارید مثالی بزنیم، نگاهی به لیگ آلمان بیاندازید، سال 2000 بعد از بحران یورو، مجلس آلمان تصویب کرد 750 میلیون دلار به صورت غیر مستقیم به فوتبال این کشور تزریق شود. این پول به هیچ وجه وارد بوندس لیگا نشد و صرف تعمیر و ساخت زیرساخت های فوتبال آلمان شد. ورزشگاه های بسیاری ساخته شد و تمام تیم های دسته های پایینتر بوندس لیگا ملزم به ساخت اکادمی شدند. بایرن مونیخ همیشه قوی ترین تیم بوندس لیگا بوده و خواهد بود اما رشد و پیشرفت تیمهایی مثل دورتموند، شالکه، مونشن گلادباخ، ماینتس، هافنهایم، لورکوزن، وولفسبورگ، وردربرمن و بسیاری دیگر به همین دلیل بوده است. بازیکنانی که در همین آکادمیها رشد کردند اکنون ارکان اصلی یکی از پرستاره ترین آلمانهای تاریخ هستند.
درست است اشاره کردیم که بایرن مونیخ در آلمان نسب به سایر تیم ها با توجه به قدرت مالی و تبلیغاتی بالایی که دارد، زیاد هزینه میکند اما آنها منطقی هزینه کردن را هم بلدند و از ریخت و پاشهای بی مورد پرهیز میکنند. مونیخیها در یک پروسه 10 ساله با برنامه ریزی و تلاش ، موفق شدند قدرت کنونی خود را بدست آورند. همه ما دوران افول این تیم (حداقل در اروپا) را طی سال های 2003 تا 2008 به یاد داریم. بایرن در این مدت با خرید روبن، ریبری، نویر و بسیاری دیگر طی چند سال موفق شد خود را به قدرت اول فوتبال جهان تبدیل کند به طوری که هر بازیکنی اکنون آرزوی بازی در این تیم رویایی را دارد. همین بایرن نیز چند بازیکن بزرگ دارد که در مونیخ رشد کردهاند و به موفقیت رسیدهاند.
یک برنامه ریزی دقیق همراه با هزینه های معقول، به علاوه رشد و پروش چند بازیکن مورد نیاز باعث شده طرفداران بایرن اکنون به تیم خوبشان افتخار کنند. کوسه ها از سال 2010 تا کنون سه بار به فینال اروپا رسیده اند، دوبار قهرمان آلمان شده اند و سال گذشته نیز در همه جامها موفق ظاهر شدند. علاوه بر این اکنون نیز به عنوان قوی ترین تیم جهان شانس این را دارند تا موفقیتهای خود را تکرار کنند. جالب است بدانید مونخی ها از سال 2000 تاکنون کمتر از 400 میلیون یورو (با احتساب نقل و انتقالات تابستان 2013) خرج خرید بازیکن کردهاند.
برنامه ریزی آلمان اکنون به ثمر رسیده است، سهمیه آنها در اروپا به عدد چهار رسید و تیمهای حاضر در این رقابت ها همگی عملکردی قابل قبول داشته اند. نتایج خوب این تیم ها مهر تایید بر پروژه منطقی و هوشمندانه برنامهریزان ژرمن بوده است. آلمانها 7 سال در لیگ قهرمانان اروپا فینالیست نداشتند اما در سه فینال از چهار فینال اخیر حداقل یک نماینده داشتهاند. فینال سال 2013 نیز که تمام آلمانی بود.
پیشرفت یک لیگ با تلاش و هزینه ممکن است اما این هزینه نباید برای چند تیم خاص باشد. لیگ های انگلیس و اسپانیا با تمام جذابیت هایی که دارند بیش از حد متکی به منابع مالی هستند و بدون درآمد و صرف خالص پول موفقیت در آنها تقریبا غیر ممکن است. چلسی و منچسترسیتی طی 10 سال گذشته بیش از 1.5 میلیارد یورو هزینه کردهاند که این مبلغ بسیار بسیار بیشتر از 750 میلیون دلار است، در اسپانیا رئال مادرید برای خرید ستاره های گران قیمت با توجه به اوضاع خوب مالی اش اصلا نگرانی ندارد و از سال 2000 به بعد بیش 1 میلیارد یورو برای موفقیت هزینه کرده است، قصه بارسلونا نیز از رئال جدا نیست آنها نیز طی 5 سال اخیر با حدود 300 تا 400 میلیون یورو تیم خود را تقویت کردهاند گرچه تاثیر لاماسیا در موفقیت های آبی اناریها ستودنی است و باید به آن افتخار کنند که اگر لاماسیا نبود شاید آنها بایست بیشتر هزینه میکردند. پاریسن ژرمن و موناکو هم در فرانسه از خرج کردن ابایی ندارند و پاریسی ها به لطف دلارهای نفتی اکنون تبدیل به یکی از قدرتمندترین تیم های اروپا شدهاند.
ایتالیا میتواند دوباره سراپا بایستد البته اگر بخواهند، اگر مدیرانشان پول دوست نباشند و اگر ستارهها را در شهرهای زیبای این کشور حفظ کنند. باید مثل آلمان چند سال کم فروغی را تحمل کنند و با برنامه ریزی شروع به ساختن خود کنند، همان کاری که آلمانیها کردند. امنیت و کیفیت استادیوم های کشور چکمه مقداری افت کرده است و زیر ساخت های آنها نیز بسیار کمتر شده است و بازیکنانی که به تیمهای اصلی میآیند به جز تعدادی در سطح این لیگ نیستند. صرف هزینه جهت بازسازی، کاهش قیمت بلیطها، تعمیر استادیوم ها در کنار پرورش بازیکن و مربی جوان میتواند خون تازه ای به رگ های فوتبال ایتالیا تزریق کند. یوونتوس در طی این چند سال اخیر با همین روش قدرت خود را بدست آورده و دیگر تیم های این کشور نیز باید تورینی ها رو الگو قرار دهند.
شاید زمان آن رسیده باشد که ایتالیایی ها خود را دوباره نشان دهند اما هر تغییر و حرکتی مستلزم زمان و هزینه است. با همه این حرف ها، این قانون همیشه پابرجاست، هیچوقت آنها را در بدترین شرایط دست کم نگیرید، ایتالیا همیشه ایتالیا است...
* آمار و ارقام مربوط به هزینه های تیم ها از سایت معتبر ترانسفرمارکت استخراج شده است.
* با تشکر ویژه از دوست و همکار بسیار عزیزم، محمدرضا احمدی که مرا در نوشتن این مقاله یاری رساند.