دریای درون ( 2004 The Sea Inside) فیلم برگزیده بخش فیلمهای خارجی اسکار 2005 اثری در خور تامل از کارگردان جوان و صاحب نام اسپانیا آلخاندرو آمنابار است. فیلمی که در عین سادگی سبک و داستان، از لحاظ حسی اثری بسیار پیچیده و تکان دهنده است. فیلم اقتباسی از زندگی واقعی “رامون سم پدرو” است. در ادامه نگاهی می اندازیم به فیلمی که تا کنون بیش از 500 جایزه بین المللی را از آن خود کرده است.
28 سال پیش رامون بر اثر یک شیرجهی اشتباه در ساحل دریا گردنش میشکند و به کل فلج میشود. از آن پس مادرش و پس از مرگ مادرش، خانوادهی برادر بزرگش از او نگهداری میکنند. زندگی او پیش از این اتفاق مملو از تجربیات فراوان و ماجراجویانه بوده است. وقتی 19 سالش بود به عنوان مکانیک کشتی به دور دنیا سفر کرد. او معتقد بود این تنها راهیست که انسانها میتوانند مجانی سفر کنند! و حالا 28 سال است که بر روی این تخت، بیجان و بیحرکت به تماشای فرا رسیدن موسم مرگ نشسته است. علاقهای به اندیشیدن راجع به گذشته ندارد و تنها دغدغهاش به آینده است. آیندهای که برای او جز مرگ چیزی نیست. سالهاست که برای رهایی از این وضعیت تصمیم به خودکشی گرفته است. اما به دلیل معلولیت جسمانی و مخالفت برادر بزرگترش قادر به این کار نیست و به کمک نیاز دارد. برای اینکه بتواند قانوناً این کار را انجام دهد نیاز به یک وکیل دارد. او به توسط یکی از دوستانش باجولیا آشنا میشود. جولیا نیز درگیر یک بیماری فزایندهی رو به رشد است. به همین سبب رامون او را برمیگزیند چرا که میداند شاید جولیا خواستهاش را درک کند. هر بار دادگاه، خواستهی رامون را مبنی بر خودکشی رد میکند. بارها و بارها صدا و تصویر او از رسانهها پخش میشود و او در یکی از این مصاحبهها از حق خودکشی سخن میگوید و اینکه زندگی یک حق است نه یک التزام...
موضوع کلیدی فیلم دریای درون حول موضوع "حق زندگی" در مقابل "التزام زندگی" و نیافتن معنایی برای تداوم زندگی میگردد. صحنههای بسیار بکر و به یاد ماندنی در فیلم وجود دارند که تقابل بین مرگ و زندگی، تولد و مردن را به زیبایی به تصویر کشیدهاند. به عنوان مثال، صحنهای که در آن رامون درون آمبولانس نشسته و در حالیکه به سوی جلسه دادگاه رهسپار است به تماشای مناظر بیرون ماشین نشسته است. مناظری چون تعامل یک مادر و فرزند، دختر و پسری که دست در دست هم در میان بوتهها میدوند، دو حیوانی که با یکدیگر نزدیکی میکنند، چرخش توربین بادی بزرگی که نماد حرکت و تداوم زندگیست و در مقابل همهی اینها، نگاه مشتاقانهی رامون به مرگ. این نگاه آرامبخش رامون، بیننده را با بزرگترین تناقض حیات رو در رو میکند. و او میمانَد و معنای پنهانی این نگاه و لبخندهایش به زندگی و از طرف دیگر اشتیاق او برای مرگ. رامون 28 سال با تمام وجود با مرگ زندگی کرده و حتی پا را از خطِ مرگآگاهی و مرگاندیشی فراتر نهاده است. جملات بینهایت زیبا و تأمل برانگیزی در جریان فیلم ادا میشود. دریای درون، فیلمی نیست که بیننده آن را خیلی زود از یاد ببرد. بلکه شاید روزها و هفتهها و چه بسا سالها با او باقی بماند و ذهنش را به خود درگیر کند. بیننده این سؤال در ذهنش ایجاد می شود که: آیا زندگی من یک حق است یا یک وظیفه و التزام؟ و آیا در گرفتن این حق مختارم؟ آیا هر آنچه که به زندگی من معنا میدهد الزاماً به زندگی دیگران نیز معنا خواهد داد؟ آیا زندگی ذاتاً بیمعناست یا نه، سرشار از معناست و نگاهی تیزبین میخواهد؟
آدلر روانشناس و بنیانگذار رویکرد فردی معتقد بود زندگی ذاتاً بیمعناست و این ماییم که بدان معنا میبخشیم. یالوم در کتاب رواندرمانی وجودیاش چنین میگوید: "یکی از تعارضات وجودی که آدمی همواره با آن دست و پنجه نرم میکند ناشی از جستجو و تقلای او جهت یافتن معنایی برای زندگیست؛ آن هم در دنیایی که خود ذاتاً بیمعناست و آدمی به درونش پرتاب شده است".
موسیقی زیبای فیلم اثر خود کارگردان یعنی آمنابار است و نمی شود از بازی به یادماندنی خاویر باردم گذشت.
دانلود با حجم:
دانلود با کیفیت های مختلف
دانلود دوبله
زیرنویس فارسی
موسیقی
پیش تر: