اما ای کاش می توانستیم طور دیگری باشیم، دنیا مثل ما الکن و کودن نیست و در مرحله شناخت باقی نمی ماند هر چه که ببنید در یادش می ماند و این تصویر ذهنی تا ابد باقی می ماند. دنیا از فوتبال ما تصور جالبی ندارد.
1. ایرانی وطن پرست هم وطن کش...
سال 2004 برای قهرمانی آسیا به چین رفتیم، برانکو تیم یک دست و خوبی داشت، علی کریمی در اوج فوتبال خود بود، در تمامی خطوط بی نقص بودیم، کره را در یک بازی فوق العاده 4-3 شکست دادیم، همان بازی که فرار مهدوی کیا در همه جا دیده می شد. اما آنچه تا مدتها از ما در رسانه ها پخش می شد بازی زیبا و گل های به یاد ماندنی و ... نبود، چرا که به فینال هم نرسیدیم که حداقل اینگونه در خاطره ها باقی بمانیم. رحمان رضایی و بدوای ما را در خاطره ها حفظ کردند، ساده بود در جریان بازی با عمان، نزدیک محوطه جریمه رحمان رضایی بر روی مهاجم حریف خطا کرد، تقصیر بداوی چه بود مشخص نیست! اما رحمان به سمت او دوید و او را مواخذه کرد، بداوی هم چون نمی دانست تقصیرش چیست، حرکت او را بی جواب نگذاشت، موضوع آنقدر مهم بود که فکر نکنند در یک اتفاق بین المللی هستند، باید از حقشان دفاع می کردند، بداوی برای احقاق حقش کشیده ای به صورت رضایی حواله کرد.
2. ایرانی غیرتمند خود به دست خود آبرو برنده ...
داماش - پرسپولیس، آنچه در این بازی اتفاق افتاد بر هیچ کس پوشیده نیست، خبر آنقدر سریع پیچید که آن مادربزرگ تنهایی که نمی دانست فوتبال چیست هم از موضوع باخبر شد، با بد و خوب ماجرا کاری ندارم اما آن جوی که هول این موضوع ایجاد شد لیگ ناشناخته ی ایران را به دنیا معرفی کرد، نام ایران در صفحه اول یاهو حک شد، آن جوان اروپایی که اصلا نمی داند ایران فوتبال دارد، و بخاطر گفته های رئیس جمهور وقت مطمئن است ایران همجنسباز ندارد، حالا می بیند که ایران فوتبال دارد با فوتبالیست های همجنسباز، گوگل می کند و می فهمد از حجم کثیر نقل قول هایی که همه فارسی می مانند و هیچکس نمی فهمد طنز است، ایران را می شناسد.
3. ایرانی نوع دوست اجنبی کش ...
ما مردمی هستیم که به قول فرنگی ها خیلی نایس هستیم، آرام و متین با آنچه که دنیا در مورد ما می گوید درست نیست ما همه ی مردم دنیا را دوست داریم اما ممکن است با لگد به صورت کاپیتان تیم ملی پرتغال برویم، فیگو نامش را هم از یاد ببرد، لگدی که کعبی به صورتش زد را فراموش نخواهد کرد، همان عکس معروفی که بارها در همه جا به اشتراک گذاشتیم و خندیدیم، همان لگدی که فیگو آن را بعد از عذرخواهی کعبی بعد از بازی بخشید، اما این تصویر در ذهن دنیا باقی ماند که ایرانی ها قابلیت لگد زدن تو صورت را دارند، آن همان لگدی که به گفته خود کعبی اگر به گل محمدی می خورد، می مرد!! همان لگدی که بزرگترین حسرت محمد نصرتی این بود که چرا او به صورت فیگو نزده بود!
4. ایرانی اسطوره پرست، اسطوره های با اخلاق...
محال ممکن است نام علی کریمی بیاید و کسی نگوید او اسطوره است، اسطوره اخلاق، بهترین است، برایش جان می دهیم، علی کریمی شاید از آن شخصیت هایی باشد که بیش از هر کسی فوتبال ما را به دنیا معرفی کرده باشد، چرا که یک فصل در سطح اول فوتبال اروپا بازی کرده است، اما آن لحظه که دنیا روی ما فوکس کرده بود، و ما در قاب جام جهانی بودیم، هنگام تعویض فکر نکرد که وسط یک رخداد بین المللی است، همان فکری که هیچ یک از ایرانی ها نمی کنند، هیچ وقت! پرخاش گری را به حد اعلا رساند و با لگد ساک پزشکی را پرتاب کرد، تصویری که در ذهن دنیا باقی ماند، این بدشانسی ماست که همه جام جهانی را می بینند، لعنتی ها! کمی هم خوش شانس است که آن موقع که لگد به پای ناکامورای ژاپنی که از قضا داور مسابقه هم بود میزد، تکنولوژی در فوتبال اینقدرها پیشرفت نکرده بود ، ما هم عکسی پیدا نکردیم!
5. ایرانی در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما ...
آن وقت ها که پایان دوران گفتگوی تمدن ها بود و دنیا به سمت آن می رفت که حقوق بشر کشورمان را زیر سوال ببرد، همه چیز را سیاسی جلوه دهد، رئیس وقت سازمان تربیت بدنی به علت عملکرد ضعیف در جام جهانی محمد دادکان را برکنار کرد. جناب آقای علی آبادی شناخت خوبی از تیم ملی نداشتند، هر چند بازی های تیم ملی را دیده بودند. یعنی باید می دیدند چرا که جام جهانی بود و همه جام جهانی را می بینند، اما باز هم درک درستی نداشتند توقع داشتند به قول جواد خیابانی به همه تیم ها پنش تا شیش تا گل بزنیم و قهرمان شویم اما نشدیم و آبرویمان رفت، آقای دادکان هم به قول پیمان یوسفی این اقدام را برنتابیدند و به دلیل دخالت سیاست در فوتبال و نقض بند 17 اساسنامه فیفا از فوتبال ایران که از قضا کشور خود او بود شکایت کرد. شکایت ایشان به فیفا و بی توجهی مسئولان که فقط تا قسمت اخراج رئیس فدراسیون به عهده آنها بوده است باعث شد فیفا رای به تعلیق فوتبال ایران بدهد، تعلیقی که بیش از یک سال به طول انجامید و فوتبال ناشناخته ما را بیش از پیش منزوی کرد.
6. ایرانی بامزه خالق حماسه در فیسبوک ...
نوشتن این بند واقعا سخت است، آنهایی که می روند در یک صفحه ای که یکی از بزرگترین ستاره های فوتبال برای ارتباط بهتر با هوادارانش ایجاد کرده است و او را به مسخره ترین دلیل دنیا به رگبار توهین می بندد و برای بامزگی حرفهای رکیک میزنند و بعدتر می روند کمپین عذرخواهی می زنند، می گویند ما آنها نبودیم ببخشید و بعدتر از یک آدم معروفی که خیلی خوب است و فقط مشکل آن است که هیچ ربطی به هیچ کجا ندارد همان که اول اسمش جمشید مشایخی است می خواهند برود عذرخواهی کند، ایرانی ها هستند، ایرانی هایی که بسیار زیبا خود را به دنیا شناسانده اند.
حرف آخر:
حالا که فوتبال ایران را شناخیتم باورش خیلی سخت است که بپذیریم این ها هم بخشی از ورزش ایران هستند، هر چند متاسفانه پررنگ ترین و قابل رویت ترین بخش ورزش ایران آنهایی هستند که تابستان 93 راهی برزیل خواهند شد.