(تفکر، آمادگی برای تماشای فیلم و آغاز نوشتن درباره آن)
یکی از مهم ترین مشکلاتی که در مورد نوشتن فیلم وجود دارد، تشخیص دادن این است که چه چیزی را برای تحلیل باید انتخاب کنید و در موردش بنویسید: داستان؟ بازیگری؟ تدوین؟ و … . به قول ژان کوکتو «گستره خلاقیت هنری سینما بسیار وسیع است.» تماشاگران به عنوان اولین قدم برای یک تماشای دقیق و هوشمندانه، نیاز به تغییر عادت فیلم دیدن خود دارند تا به قول کوکتو «دامنه فرآیند تماشا را فراتر از زوایای چشم هایشان گسترش دهند، این همان جایی است که تحلیل فیلم آغاز می شود.»
قطعا برخورد اولیه ما با یک فیلم و نخستین مرتبه تماشای آن تجربه ای منحصر به فرد و شاید خاص است؛ تجربه ای که در آن درگیر تصاویر و اتفاقات فیلم می شویم و از آن ها لذت می بریم. در عین اینکه یکی از اهداف ما از دیدن فیلم، لذت بردن از آن است، اما باید بدانیم که تماشای فیلم با تمام توجه و دقت تنها راه آغاز برای نوشتن درباره فیلم است، حتی اگر فیلم مورد علاقه شما نباشد. اما شما به عنوان نویسنده حین آمادگی پیش از نمایش فیلم یا در مدت کوتاهی بعد از آن نیاز دارید تا تجارب اولیه و شخصی خود را در چند سطر تفکیک و طبقه بندی کنید، به گونه ای که آن طبقه بندی زمینه کاری تحلیل شما از فیلم را تشکیل دهد. باید برای خودتان مشخص کنید که می خواهید در مورد شخصیت ها صحبت کنید یا جلوه های ویژه؟ در مورد تصویر و فیلمبرداری می خواهید صحبت کنید یا تدوین؟ در مورد محتوای فیلم و تاثیری که بر مخاطب می گذارد می خواهید بنویسید یا در مورد فرم فیلم و تاثیر آن بر پذیرش محتوا؟ ضروری به نظر می رسد که حین پرداختن به فیلم ها نسبت به برخی از این پرسش های اساسی، تاثیرات و مسائل مرتبط با آن ها حساس و تیزبین باشید. لذا اگر زمانی را به طرح پرسش های مقدماتی و کلی در مورد فیلم اختصاص دهید، تحلیل شما قوت بیش تری خواهد گرفت. حتی قبل از تماشای فیلم تا آنجا که می توانید خودتان را آماده کنید، پرسش هایی درباره فیلم و درباره علاقه بالقوه خود نسبت به آن مطرح کنید:
1-از خود بپرسید که کدام شکل هنر، بیش از همه علاقه شما را به خود جلب می کند و شناخت شما از کدام شکل هنری بیشتر از بقیه است؟ معماری فیلم یا موسیقی آن؟ تصویر و نورپردازی فیلم یا بازی بازیگران آن؟ از خود بپرسید، که آیا دانش و آگاهی تان درباره تدوین، شما را به فیلم جذب کرده است یا تصویربرداری فیلم؟ نویسندگی فیلم یا کارگردانی آن؟
2-صنعت سینما به تغییرات فناوری بسیار وابسته است و به سرعت نسبت به آن واکنش نشان می دهد. همان طور که بسیاری از نظریه پردازان اشاره کرده اند، فناوری رایانه ای به کار رفته در فیلم ماتریکس ممکن است جذاب ترین موضوع بحث درباره آن فیلم باشد. اگر به فناوری علاقه مندید، خود را برای توجه به آن دسته از ویژگی های فیلم و داستان که ممکن است به فناوری وابسته باشند، آماده کنید. مثلا آیا جا به جایی یا عدم حرکت دوربین ارتباطی به شیوه استفاده از دوربین دارد (مثل تکنیک دوربین روی دست در آثار سینمای موج نو فرانسه که بیانگر حسی از واقع گرایی در لحظه بودند). علاقه اولیه یک دانشجو به جنبه فناوری و صنعتی سینما غالبا دستمایه خوبی برای نگارش مقاله ای قابل توجه فراهم می آورد.
3-فعالیت تولید و توزیع فیلم، فعالیتی تجاری و بازرگانی است. ضروری است که این نکته را حین پرداختن به هر فیلمی به خاطر داشته باشید. البته ما در ایران تقریبا نسبت به این فرآیند بی توجهیم. اگر فیلمی با هزینه نه چندان زیاد ساخته شده، آیا این هزینه پایین به فیلم امکان داده تا بتواند حرف هایی را بزند که فیلمی با بودجه کلان قادر به گفتنش نیست؟ و در مقابل برخی از آثار هالیوودی چگونه از بودجه ای کلان به عنوان یک امتیاز بهره می برند و یا چگونه از بودجه ای اندک استفاده خلاقانه دارند؟ چه بخشی یا افرادی بیشتر هزینه ها را به خود اختصاص می دهند؟ ستاره های فیلم؟ جلوه های ویژه؟ تبلیغات؟ به چه دلیل؟ آیا فیلم صرفا تجاری است یا صرفا هنری؟ مخاطب فیلم نوجوانان هستند یا بزرگسالان؟ عموم مردم یا جامعه روشنفکری و هنری؟ و …
(موضوع و معنا)
پرسش های مقدماتی ای که پیشتر به آن ها اشاره شد، به شما یادآوری می کنند تصاویری که می بینید، تنها در محدوده دنیای قاب خلاصه نمی شود و محصول شرایط و تاثیرات خاص و معینی است. فیلم ها فقط درباره یک موضوع نیستند، بلکه بنابر دلایلی خاص، اجرا یا ترجمانی از آن موضوع هستند و معانی خاصی را هم به وجود می آورند. ممکن است موضوع دو فیلم یکسان باشند، اما معنایی که از آن ها به ذهن مخاطب متبادر می شود، متفاوت باشد.
برای نگارش یک تحلیل هوشمندانه در مورد داستان ها و شخصیت های فیلم، باید خود را آماده کنید تا آن ها را در قالب عناصری ببینید که تحت تاثیر اشکال و سبک های خاص نشئت گرفته از بسیاری تاثیرات تاریخی متفاوت ایجاد شده اند. این چیزی است که بنیان فرآیند تحلیل فیلم بر آن استوار است: ارزیابی چگونگی شکل یافتن موضوع برای تداعی معنایی خاص از طریق قدرت هنر، فناوری و تجارت. از آغاز این فرآیند، با ذهنی پرسشگر خود را برای واکنش نشان دادن به تاثیراتی که بیش از بقیه علاقه شما را به خود جلب می کنند، آماده کنید.
(گفت و گوی خاموش : پاسخ دادن به فیلم ها)
هنگامی که فیلم آغاز می شود، باید پرسش های مقدماتی شما هر چه بیشتر خاص و محدودتر شود. یکی از سودمندترین تکنیک ها در مرحله آمادگی برای تحلیل یک اثر ادبی، یادداشت کردن نظرات حاشیه ای در کنار متن، خط کشیدن زیر مطالب مهم یا صرفا علامت های سوالی است که بعد از جملات دشوار یا مبهم می گذاریم. این گونه مورد پرسش قراردادن و تشریح کردن یکی از مطمئن ترین روش ها برای آغاز تحلیل فیلم است. اما برخلاف ادبیات، چالش ویژه در مورد فیلم این است که تصاویر بی وقفه در حال حرکتند و در نتیجه، یک تماشاگر تحلیل گر باید عادت جست و جو به دنبال لحظات، الگوها یا تصاویر کلیدی در محدوده ی فیلم را در خود تقویت کند. حتی در مرتبه دوم و یا سوم تماشای یک فیلم. در ابتدا دو توصیه را که به آغاز گفت و گو با فیلم کمک می کند، به خاطر بسپارید:
-توجه کنید که کدام یک از اجزای فیلم به عنوان عناصری غریب، پیچیده و دشوار توجه شما را جلب می نماید.
-دقت کنید که کدام عناصر برای تاکید بر یک نکته یا یک احساس و برداشت خاص تکرار می شوند.
هر فیلمی از الگوهای تکرارشونده ای استفاده می کند که در تضاد با لحظات جالب توجه و منحصر به فرد قرار دارند. تشخیص دادن این الگوها و رمزگشاییِ دلیل اهمیت آن ها اولین گام به سمت تحلیل معنای فیلم است. حتی اگر در حین تماشای فیلم نتوانید بفهمید دلیل تکرار این الگوها چیست، پرسیدن آن ها بن مایه نیل به سوی یک تحلیل قابل توجه است. این پرسش ها می توانند همانند پرسش هایی که در ادامه می آید مقدماتی و اولیه باشند:
-از برقراری ارتباط میان عنوان و داستان فیلم چه معنایی حاصل می شود؟
-چرا آغاز فیلم به این صورت است؟
-فیلم در چه زمانی ساخته شده است؟
-چرا عنوان بندی ابتدایی فیلم به گونه ای طراحی شده که در تضاد با پس زمینه قرار گیرد؟
-چرا صحنه انتهایی فیلم با چنین تصویری خاتمه می یابد؟
-فیلم چه تفاوت ها یا شباهت هایی با آثار هالیوودی ای که به تازگی یا در گذشته دیده ام دارد؟
-آیا فیلم شبیه هیچ کدام از فیلم های خارجی ای که دیده ام نیست؟
-آیا در حرکات چشمگیر و قابل توجه دوربین الگویی وجود دارد، مثلا در نماهای لانگ شات، دیزالوها (برهم نمایی ها) یا جابه جایی های سریع؟
-کدام سه یا چهار سکانس بیشترین اهمیت را به خود اختصاص می دهند؟
هم چنین ممکن است در طول فیلم صحنه های غیرمنتظره و یا بی ربط به داستان دیده شود و یا صحنه ای در فیلم باشد که به کلی دیدگاه تماشاگر و آنچه او از آن انتظار دارد را به هم بریزد. اگر تماشاگران می خواهند درکی از فیلم داشته باشند، دیر یا زود باید این پرسش های ضمنی و در حین تماشای فیلم را حل و فصل کنند.
هر جنبه ای از فیلم به طور بالقوه می تواند مهم باشد؛ برای مثال در فیلم جدایی نادر از سیمین در دومین سکانس از فیلم با صحنه ای به ظاهر جزئی و کم اهمیت رو به رو می شویم که پس از پایان یافتن فیلم، نیز اکثر تماشاگران آن را به یاد ندارند و یا در نظرشان مهم به نظر نمی رسد. در صورتی که همه داستان فیلم بر آن بنا شده است. یک تحلیل گر هوشمند در حین فیلم و یا پس از پایان یافتن آن باید این سوال را از خود بپرسد، که کارگردان چرا این سکانس را در فیلم گنجانده است؟ این صحنه چه گرهی از فیلم را باز می کند؟ و یا موجب چه اتفاقات بعدی در فیلم می شود؟ در همین سکانس از فیلم “جدایی” است که کل ماجراهای بعدی فیلم رقم می خورد. در واقع این سکانس نشان می داد سیمین بخشی از پول روی میز را بر می دارد و جهت کرایه حمل بار اضافه به کارگران می دهد. این همان پولی است که نادر گمان می کرد، راضیه برداشته است و در اثر آن با راضیه درگیر می شود و او را در راه پله ها هل می دهد.
باید یاد بگیریم، حتی در اولین مرتبه تماشای فیلم، اطلاعاتی درباره وسایل صحنه، لباس ها، محل قرارگرفتن دوربین و مواردی از این دست یادداشت کنیم، سپس آشکارترین دلیل و شاهد را برگزینیم. این قبیل کارها جزو اولین قدم ها به سمت گسترش و بسط یک بحث هوشمندانه و قوی است.
———————————————————————
با الهام و تلخیص از کتاب راهنمای نگارش تحلیل فیلم نوشته تیموتی کوریگان
لینک درس صفر : https://goo.gl/Tz2fy0
لینک درس اول : https://goo.gl/6ixY1a