اختصاصی طرفداری - برای طرفداران تنیس که عادت دارن همیشه او را در قاب جادویی نظاره گر باشند
تاج گذاری؛ برای غنیمت گرفتن تاریخ
هر کس به شکلی زمانه را می گذراند، یکی با مشت های مرگ بار تایسون؛ دیگری هنوز هم پنالتی از دست رفته روبرتو باجو در جهنم رز بول، را در ذهن می پروراند، آن دیگری برایش راننده آلمانی دنیایی ست؛ و همینطور یکی ارباب حلقه ها ؛ لبرون جیمز را تا توان دارد فریاد می کشد. یکی هم لبخند های بولت در بالاترین سطح دنیا هنگام گذر یکی پس از دیگری از حریفان، برایش ته دنیاست. در این بین یکی هم تو را می خواند، فقط تو را، تا نقاش زبردست را هنگام ترسیم نقاشی در قاب تنیس به تماشا بنگرد؛ تا شاهد ضربات مدهوش کننده اش که با بی رحمی تمام بر دانه درشت ها روانه می کند، باشد. برای عاشقان ورزش پر تحرک تنیس، راجر فدرر یک اسطوره به معنای واقعی کلمه است. او در کنار استایل مثال زدنی اش، توانایی حیرت انگیز و بعلاوه قدرت ذهنی فوق العاده اش، زیباترین نمایش ها را در میدان رقم می زند؛ همین چند ماه در نبودش؛ عصری که آنرا عصر طلایی تنیس می خوانند، هم نشان داد که بدون او چقدر می توان متذلل باشد. شاید مانند ساعت لوکس و گرانقیمت کشورش رولکس؛ قادر نباشد نبض ثانیه ها و دقایق را در دست بگیرد اما در عوض آن، نشان داده خوب تبحر دارد با جاه طلبی زبان زدش، تاریخ را با بی رحمی تمام نشانه بگیرد.
رنسانس آقای ثبات با سبک جدید
شانگهای 2013 زمانی که قطار سریع السیر سوئیسی آخرین تقلای خود را برای برگشتن و دفاع از حیثیت خود به خرج می داد. در آن سو ماتادور اسپانیایی در جایگاه ویژه، ناظر بازی و گهگداری برای پیرمرد سویسی دست می زد. نادال شماره یک آن مقطع که طبق عادت همیشگی خود فرنچ اوپن را در کنار یو اس اوپن فتح کرده بود. شاید تصور نمی کرد مرد تمام نشدنی دو سال بعد در زادگاهش جام بازل را در 34 سالگی از دستانش بقاپد. بنظر می رسید راکت بدست سوئیسی دیگر از نفس افتاده باشد، اما او برگشت، جانانه هم برگشت. آقای ثبات در کنار مصدومیت کهنه اش، در شروع فصل 2013 ناگزیر برای شرکت در تبلیغات اسپانسر شخصی اش رهسپار قاره آمریکا جنوبی شد؛ تا در مسابقات نمایشی در کشورهای آرژانتین، برزیل و کلمبیا حاضر شود. فدرر که 10 سال تمام همواره بین سه نفر برتر دنیا قرار داشت، به علت عدم تمرینات پیش فصل برای شرکت در تور تبلیغات مورد اشاره، در مقطع از سال حتی رنک 7 را هم به خود دید.اما او در انتهای فصل با تغییر سبک بازی خود از هجوم بیشتر بر روی تور برای کاهش فشار در رالی های طولانی بهره برد. او همچنین راکت خود را از 90 اینچ که بیش از یک دهه از آن استفاده می برد به 97 اینچ تغییر داد و در ادامه با اضافه کردن تنیسور قهرمان دوران کودکی خود، استفان ادبرگ بهعنوان مربی، که خود سبک "سرو و والی" را به زیبایی تمام نمایش می گذاشت . دوباره توانست خود را احیا کند. بعد از این تغییرات دارنده بیشترین عنوان گرنداسلم که تاریخ به خود دیده توانست در سال های اخیر به 3 فینال گرنداسلم راه پیدا کرده و 13 جام دیگر از جمله مسترز، دیویس کاپ و.. را فاتح باشد.
معیادگاه؛ خاکی که بوی افتخار به خود گرفته ...
ویمبلدون همیشه معیادگاهت بوده .خاطرتان هست استاد سوئیسی چگونه در اینجا از سمفونی های چشم نواز خود در اوج جوانی، به زیبایی ترین شکل ممکن به نمایش می گذاشت. شاید خود بتهوون هم بود، قادر نبود اینگونه بنوازد و ما را مدهوش استعدادش کند. اصلا همه چیز از همین اینجا شروع می شود. زمانی که پسرک 19 ساله لاغر اندام، پیت سمپراس بزرگ را در اوج قدرت، در اینجا زمین گیر کرد. همیشه تو بهترینی اینجا ، می شود بهترین بازیکن تاریخ بنامند تو را و یا تمام عناوین ریز و درشت را فتح کرده باشی، چند صد هفته شماره یک دنیا را در ویترین بر دوش خود بکشی ،اما بازهم با سی و خورده ای سال تلاش به خرج دهی که یکی دیگه رو هم به عناوینت اضافه کنی. شاید این یکی را بخاطر دخترانت ؛ که وقتی روی میگردانی به سویشان در جایگاه، صورتت خیس می شود که نشد... هرچه کردم نشد. آنجایی که نوله بعد از بوسیدن جام این پیروزی را یک رویا میبیند و اشک امانش نمی دهد. می توان دریافت که شکست دادن اسطوره، با این سن و سال هم چه مشقت هایی می طلبد.
اسطوره ای شبیه هیچکس؛ تو فقط بمان
برای طرفداران تنیس که عادت دارن همیشه او را در قاب جادویی نظاره گر باشند؛ محروم بودن از دیدن خلاقیت و نبوغش ؛ انتظار دردناک و تاوان سنگینی ست. عصری که پسر مایورکایی هم بنظر راغب نیست مثل گذشته سودای قهرمانی در سر داشته باشد. عصر سردی است. هرچند درخشش و در ادامه نامبر وان شدن پسر عبوس اسکاتلندی کمی چربید به برد های یکنواخت نواک؛ در گرم تر کردن تور، اما بازهم نبود تنیسور شهیر سوئیسی یک خلاء بزرگ محسوب می شود. آقای ثبات نه مثل نیکو رزبرگ راننده آلمانی فرمول یک هست که از ترس شکست های آینده دست بکشد، نه مانند شاعر فوتبال است که در باد قهرمانی و افتخارات گذشته اش بخوابد. او فقط خودش هست ، خود راجر فدرر ؛ پسرکی که در بازل پا گرفت قله ها را یکی پس از دیگری طی کرد تا بتواند رویاها را تبدیل به واقعیت کند . استاد سوئیسی وعده بازگشت رسمی اش را به سال 2017 موکول کرده. تا بازهم شاهد رقم خوردن فصل جدیدی از خاطرات باشیم. وعده گاه نزدیک است؛ هاپمن کاپ اولین تورنمنت رسمی است که آقای سرد و گرم دیده دنیای تنیس در آن پا می گذارد. و در پایان فراموش نکنیم قهرمانان می آیند و می روند اما اسطوره ها همیشه باقی اند.