طرفداری- این یادداشت خواندنی به نقل از FourFourTwo، در نظر دارد با مرور خاطرات برخی بزرگان دنیای فوتبال، برخی راه های رسیدن به این جام را آشکار کند و پس از بخش های اول و دوم، بخش سوم و پایانی آن امروز تقدیم می شود:
اگر اوضاع بحرانی شد، دروازه بان را جلو بفرستید پیتر اشمایکل؛ منچستر یونایتد 1999 |
همیشه وقتی یک گل عقب بودیم، این کار را انجام می دادم، چون واقعا تفاوتی بین باخت صفر به یک یا صفر به 2 نمی بینم. وقتی کسی با قدوقواره من وارد محوطه جریمه می شود، همه سردرگم می شوند، چون هر کدام کسی را یارگیری کرده است. وقتی در 1999 در نیوکمپ به محوطه جریمه بایرن رفتم، قصدم همین بود. می خواستم شانس مان را کمی بالاتر ببرم.
برای خودتان فلسفه تعریف کنید خوان لاپورتا؛ رئیس بارسلونا در سال 2009 |
وقتی تصمیم گرفتیم گواردیولا را به عنوان سرمربی انتخاب کنیم، مطمئن بودیم نتیجه مناسبی خواهد داشت، ولی هیچ کس فکر نمی کرد تنها با وفاداری به فلسفه باشگاه قرار است بهترین فصل تاریخ باشگاه را رقم بزنیم. با بازیکنانی از آکادمی باشگاه، که برای حفظ هویت باشگاه و جایگاه اجتماعی اش مهم است، آن نتایج را بدست آوردیم. پاداش پشتکارمان را به خوبی گرفتیم.
"فراتر از یک باشگاه"، به مناسبت تولد 116 سالگی بارسلونا
از بردتان مطمئن باشید یوهان کرایوف؛ آیاکس 1971 |
نمی دانستیم جزو تیمی از هلند هستیم که قرار است در 5 فینال پیاپی جام باشگاه های اروپا حاضر باشد یا اینکه بتواند 3 بار پشت سرهم قهرمان اروپا شود. فقط مطمئن بودیم قرار نیست دوباره همانند فینال سال 1969 (برابر میلان) بازنده باشیم. ادعا نمی کنم تیم فوق العاده ای داشتیم، ولی بعد از سال ها حضور تیم های اسپانیایی، ایتالیایی و انگلیسی در فینال، آیاکس می خواست ثابت کند نتیجه گیری می تواند با ارائه فوتبال زیبا هم بدست بیاید.
بخش هایی از فینال سال 1971 آیاکس مقابل پاناتینایکوس را اینجا ببینید.
داستان آقای کرایوف؛ نجات دهنده در گور خفته است
کرایوف و داستان دو انقلابش در کاتالونیا
هیچ نگرانی و استرسی به خود راه ندهید فیل نیل؛ لیورپول 1977، 1978، 1981 و 1984 |
در بین سال های 1977 تا 1985، در پنج فینال اروپایی بازی کردم و فکر می کنم ویژگی برتر آن گروه بازیکنان، خونسردی و آرامش همه شان بود. در آن دوران، هیچ پیش زمینه ای در مورد سفر به نقاط مختلف اروپا نداشتیم و می توانست واقعا غیرقابل پیش بینی باشد. مثل الان نبود که تمام نیازهایتان از قبل برایتان تامین شده باشد. یادم است در تفلیس گرجستان، هزاران طرفدار دینامو بیرون هتل مان تجمع کرده بودند و با سروصدای کرکننده شان، تا 4 صبح بیدارمان نگه داشتند. با این حال، هیچ کس فردا صبح اشاره ای به این مساله نکرد و غر نزد. از خواب بیدار شدیم و به کارهایمان رسیدیم.
در زمین هم همین طور بودیم. بدون توجه به اینکه چه اتفاقی بیفتد یا چه چیزی به طرف مان پرتاب شود، با خونسردی بازی مان را می کردیم. این نوع طرز رفتار از درجات بالاتر باشگاه ساطع شده بود. باب پیزلی و جو فیگان هر دو کسانی بودند که هیچ وقت آرامش شان را از دست نمی دادند و همین را به ما هم منتقل کرده بودند. حواس مان همیشه معطوف به کارمان بود.
باب پیزلی؛ الماسی که از هزاران تکه زغال سنگ ساخته شد
به بهانه تولد باب پیزلی؛ مرد متواضعی که هرگز تنها گام بر نخواهد داشت
به ندای قلب تان گوش دهید بیسنته لیزارازو؛ بایرن مونیخ 2001 |
پنالتی ام در سال 2001 برابر والنسیا، ترس هایم را از بین برد. بعد از گل نشدن ضربه ام مقابل ایتالیا (در یک چهارم نهایی جام جهانی 1998 فرانسه)، تصمیم گرفتیم دیگر هیچ وقت پنالتی نزنم. حتی در تمرینات هم پنالتی نمی زدم. بعد نمی دانم برای چه تصمیم گرفتم در فینال لیگ قهرمانان 2001، پنالتی بزنم! فقط حس کردم آن روز گل خواهد شد. وقتی توپ به تور چسبید، حس بی نظیری داشتم و پنالتی از دست رفته ام مقابل ایتالیا را تماما فراموش کردم.
در میدان وسط شهر تمرین کنید پیتر شیلتون؛ ناتینگهام فارست 1980 |
قبل از فینال سال 1980، یک هفته برای تعطیلات به مایورکا رفتیم. فکرش را بکنید! چند ساعتی را در دریا به شنا گذرانده بودم، ولی بعد به چمن بیرون هتل رفتم و مشغول تمرین شدم. آن قدر ادامه دادم که باربر هتل دنبالم کرد! وقتی به مادرید رسیدیم، پیتر تیلور، دستیار سرمربی، اعلام کرد زمین تمرین خوبی داریم، ولی بیش از حد سفت است. کلاف، سرمربی تیم، جواب داد 'چشمانت را خوب باز نکرده ای. زمین چمنی را می شناسیم که عالی است.' باورم نمی شد کلاف واقعا دارد از آنجا صحبت می کند. چند دقیقه بعد در میدانی در وسط شهر ایستاده بودیم که چمن شده بود. تقریبا خلوت بود، ولی چند ماشین رد شدند و برایمان بوق زدند!
متحد باشید فیل نویل؛ منچستر یونایتد 1999 |
روحیه تیمی مان بی نظیر بود. حتما شادی تیم مان در پایان مسابقه و دویدن دیوانه وار نیمکت مان در کنار زمین را دیده اید. اگر می خواهید در مورد تیمی قضاوت کنید، ذخیره هایشان را ببینید. اگر همه بعد از گل، خوشحالی کنند، واقعا باشگاه قابل اتکایی دارید.
منچستر یونایتد، کارخانه کامل فوتبال
از نام و آوازه حریف نترسید پیتر وایت؛ استون ویلا 1982 |
اگر آن سال لیست بایرن مونیخ را جلویمان می گذاشتیم و نفر به نفر مقایسه می کردیم، شاید هیچ وقت نمی توانستیم وارد زمین شویم. برای همین این گونه نکردیم. ران سندرز هیچ وقت کسی نبود که بخواهد پرونده ای حجیم از حریف بسازد و با اینکه او در مرحله یک چهارم نهایی، باشگاه را ترک کرد، دستیارش، تونی بارتون، هم چنین اخلاقی نداشت.
مساله این است که بایرن در 1982، سیزده بازیکن ملی پوش شامل فرانتس بکن باوئر، کارل هاینتس رومنیگه و پل برایتنر داشت و ما فقط دو نفر. فکر می کنم اگر از این زاویه به مساله نگاه کنید، برد ما به هیچ وجه میسر نبود، ولی هیچ وقت چنین نگاهی نداشتیم. قبل از بازی، وارد استادیوم شهر روتردام شدیم و به دوربین ها و خانواده ها و طرفدارانمان که از انگلیس تا هلند آمده بودند، دست تکان دادیم و بازی خودمان را انجام دادیم.
از زبان بزرگان دنیای فوتبال بخوانید: چطور باید لیگ قهرمانان را فتح کرد (بخش اول)
از زبان بزرگان دنیای فوتبال بخوانید: چطور باید لیگ قهرمانان را فتح کرد (بخش دوم)