اختصاصی طرفداری- برایان تریسی می گه:" هیچکس تحت فشار بهتر کار نمی کند، فقط سریع تر کار می کند." گاها آن کار آنقدر سریع انجام می گیردکه دهانتان از تعجب برای چند دقیقه باز می ماند. گرت بیل زیر فشار آنقدر سریع شد که نه خط طولی زمین جلویش را گرت، نه دستان کم توان مارک بارترا و نه 84 دقیقه دویدین با تمام قوا. فشار از او یک جواهر ساخته بود. جواهری صیغل خورده. جواهری که با سرعت، در چند ثانیه رقیب دیرینه را نابود کرد.
گرت بیل سال 2013 با شکست رکورد نقل و انتقالات روانه رئال مادرید شد. آن قدر این انتقال سر و صدا به پا کرد که شاید خود بیل هم گاهی در پس ذهنش به خاطر انتقالش ناراحت شده باشد. همه، آمار های عجیب می دادند. از طرف دیگر بیل با انتقالش رکورد گران ترین انتقال تاریخ را از دست رونالدو در آورده بود. بازیکنی که قرار بود کنارش توپ بزند. بازیکنی که ارزش هایش بیش از یک تیم است. گرت بیل به مادرید آمد. همه منتظر رو در رویی کریس و گرت بودند. تقریبا همیشه بیل زیر سایه رونالدو حتی با وجود آمار بسیار خوب. اما زمان سریع طی شد، به فینال کوپا دل ری 2014 رسید، گرت با سرعت و به سرعت از زیر سایه رونالدوی مصدوم در آن بازی بیرون آمد. او دیگر قطعه طلایی زیر الماس رونالدو نبود. او بدل به الماس شده بود. الماسی که برای جلا دیدن تنها احتیاج به دو چیز داشت، فشار کم جان دست های بارترا روی سینه اش و البته جایی بین دو پای ژوزه پینتو.
خود بیل گفته است:" من همیشه به قابلیت های ورزشی ام ایمان داشته اما فکر می کنم در هر ورزشی شما احتیاج به کمی شانس دارید." نه. لااقل آن شب نه. آن شب خود شانس، شانس داشت که آن گل را ببیند.
بارسلونا در حالی پای به این مسابقه گذاشته بود که کابوس ها دست از سرش بر نمی داشتند. چند روز پیش از این بارسلونا در یک چهارم لیگ قهرمانان به اتلتیکو مادرید باخته بود و برای اولین بار در 7 سال گذشته به نیمه نهایی نرسیده بود. بازیکنانش مصدوم بودند. انتقادات از مسی به اوج رسیده بود. می گفتند او نمی خواهد برای جام جهانی 2014 مصدوم شود. بارسا قبل از آغاز فینال شانس داشت لیگ و جام حذفی را ببرد. اسپورت تیتر زده بود "ما رسیدن به دو جام می میریم." موندو تیتر زد "پیش به سوی دو گانه." اما تنها چیزی که در آخر به دستان تاتا مارتینو رسید یک رکورد بود. رکورد از دست دادن همه چیز ظرف 1 هفته. به 9 آوریل بازی می گردیم. درست 1 هفته قبل. بارسلونا در کالدرون در بازی برگشت یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان به اتلتیکو مادرید باخت و حذف شد. 3 روز بعد در زمین گرانادا 1 بر 0 باخت و کورس قهرمانی را از دست داد. بارسا به 4 امتیازی صدر رسید. و 5 بازی در لیگا پیش رو داشت. اما تاریخ نشان داد این عدد کافی نبوده است.
ویکتور والدز مصدوم بود. پویول، پیکه و بارترا هم با تیم به والنسیا سفر کرده بودند اما وضعیتشان مشخص نبود. از طرف دیگر کریستیانو رونالدو هم مصدوم بود. پینتو درون دروازه بارسا قرار گرفت. بدون آنکه خودش بخواهد و بداند جزوی یکی از مهم ترین و بهترین گل های ال کلاسیکو و تاریخ شد. مصدومیت ها تاب مارتینو را گرفته بودند. مارک بارترا جوان مجبور شد به میدان برود. در اولین ال کلاسیکو اش. در حساس ترین مقطع فصل بارسلونا. در جایی که تاتا برای ماندن، برای خاموش کردن انتقادات احتیاج به جام داشت. احتیاج به شکست رئال مادرید.
رونالدو در زمین نبود و روی سکو ها بود و گاها برای کارگردان تلویزیونی کلوز آپ صورت رونالدو جذاب تر از خود ال کلاسیکو بود. لاهوز سوت آغاز را دمید. آخرین بار که بارسا در مستایا با رئال بازی کرده بود، با آن پرواز تماشی رونالدو به پایان رسیده بود. 10 دقیقه لازم بود تا مشخص شود که چقدر دفاع تاتا مشکل دارد. روی یک اشتباه در آفساید گیری و یک مثلث از سوی رئالی ها، آنخل دی ماریا از وسط زمین با پینتو تک به تک شد. هر چند آلبا در ادامه به او رسید اما یک ضربه زمینی کافی بود. پینتو در دفع توپ بد عمل کرد و توپ به دورن دروازه سر خورد. تاتا می دانست با این فرم تیمش باز کردن دروازه حریف خیلی سخت شده است.
نیمه اول به سر شد. نیمه دوم در حالی که بارسلونا نشان از بی برنامگی می داد، بارترا روی جلد آمد. بازیکنی که از 24 ساعت قبل بازی تا 24 ساعت بعد از بازی بار ها بهترین شد و بار ها بدترین. ژاوی دقیقه 68 کرنری را به نظر با میلی سانتر کرد. مارک بارترا یک قدم به عقب برداشت و یک ضربه سر خارق العاده زد. کاسیاس جهش بلندی کرد اما کافی نبود. هواداران ناراحت بارسلونا حداقل برای دقایقی بازهم خود را در هیجان یک جام حس کردند.
دقیقه 85 اما نوبت گرت بود. نوبت سرعت زیر فشار بود. نوبت ساکت کردن بود. بیل در سمت چپ زمین صاحب توپ شد. توپ را به جلو انداخت و استارت زد. جلو ی او بارترا بود. گرت هیچ چیز دیگری نمی دید. او فقط توپ را می دید. بارترا دستی به سینه او انداخت تا او را با خطا متوقف کند، بیل را به بیرون خط طولی هل داد. اما الان زمان متوقف شدن نبود، گرت دستان او را افتخار رد کرد و رفت. تنها رفت. به پینتو رسید. یک ضربه نرم از زاویه بسته به بین پاهای او زد و حالا نوبت شنیدن تمجید ها بود.
بوتراگوئنا می گفت:" او 50 متر را به شکلی با قدرت دوید که در انسان احساس ترس ایجاد می کرد." بیل اولین جامش را با رئال به دست آورده بود. آن هم بدون رونالدو.
آخر فصل رئال مادرید لیگ قهرمانان را هم برد. بارسا نیز در هفته آخر لیگا برای کسب قهرمانی به مصاف اتلتیکو رفت. رو در رو. بازهم یک بازی. بازهم یک حریف مادریدی و بازهم یک بازی نه چندان دلچسب و یک تساوی و بعدش جشن قهرمانی مادریدی ها در کاتالان. تاتا مارتینو پاسپورتش را برداشت و از اسپانیا خارج شد. مسی به جام جهانی رفت و تلخ کامانه برای فصل بعد بازگشت. دو تیم بعد از آن بار ها باهم بازی کردند، می کنند و خواهند کرد. اما هر موقع در آینده و یا آیندگان گل بیل را ببینید و ببینند مو بر تنتان و تنشان سیخ خواهد شد.
برای دیدن خلاصه بازی و 9 خاطره دیگر اینجا را دنبال کنید