اختصاصی طرفداری- یکی از جملاتی که در شاهکار کریستوفر نولان به نام "مومنتو" می توان شنید این است:" خاطره می تواند همه چیز را عوض کند، می تواند شکل یک اتاق را تغییر می تواند، می تواند رنگ ماشین را عوض کند، اگر حقایق در اختیار شما باشند این خاطرات بی اهمیت می شوند." طرز فکر دیگری هم وجود دارد. بی شک نولان می خواسته است فضایی بر فیلمش حاکم کند که خاطرات خودتان را هم فراموش کنید و تمام مدت چشمانتان را به شخصیت گنگ فیلم بدوزید. بعضا این خاطرات همه چیز اند، یک تصویر نیمه مات بعضا گنگ و نامفهوم از کسی که دیگر نخواهید دید، از مکانی که تخریب شده است یا حتی طعم شیرینی از حسی خوب که شاید در کاخ ذهنتان نتوانید جایگزینی برای آن پیدا کنید و یا اگر پیدا کنید دوست دارید آن را نادیده بگیرید. خاطرات درس می دهند، تنبیه می کنند، پاداش می دهند. خاطرات فقط در جایی در یکی از لوب های مغز نیستند، آن ها کنار ما راه می روند، آن ها با ما نفس می کشند و صحبت می کنند و گاها جای ما حرف می زنند. خاطرات فراموش می شوند اما پاک نه..
در این سری مطلب ها بر آن شده ایم که 10 بازی خاطره انگیز ال کلاسیکو را مرور کنیم. بی شک هر ال کلاسیکو ای که برگزار شده است داستان های فراوانی داشته است. در اینجا قرار نیست که خاطرات را طبقه بندی و رتبه بندی کنیم. این فوتبال است و هر کس با توجه به شرایطش خاطره ای با آن داشته است. در این 10 خاطره بازی 11 بر 1 ال کلاسیکو نیست و البته پیروزی 5 بر 0 بارسلونا در اولین ال کلاسیکو مورینیو در رئال مادرید نیست. بی شک آن پیروزی 11 بر 1 رئال مادرید پر است از ماجرا، واقعیت و افسانه و البته تحقیر شدن مورینیو در نیوکمپ با آن غرور خاصش مقابل بارسلونای آن دوران نیز گنجینه ای از تصاویر ذهنی است و البته احساسات مختلف. اولین خاطره بازی را پیروزی 6 بر 2 بارسلونا در شب تلخ برنابئو آغاز می کنیم.
5 بازی تا آخر فصل مانده بود و بارسا با 4 امتیاز اختلاف بیشتر از رئال، مدعی اول قهرمانی بود. از طرف دیگر رئال مادرید در 18 بازی قبلی اش در لیگا نباخته بود و یادمان نرود 17 بازی اش را برده بود. رئال مادرید برای ماندن در کورس قهرمانی چاره ای جز به زانو در آوردن کاتالان ها نداشت. شاید برای چنین سلاخی شدن در مقابل حریف دیرین در برنابئو احتیاج به یک خوان ده راموس بود. کسی که خاطره این شکست را نمی تواند فراموش کند. در گوشه ذهنمان هم باشد روبن در آن بازی تازه از مصدومیت بازگشته بود و اسنایدر و گوتی هم به علت مصدومیت از بیرون از زمین بازی را نگاه کردند.
لوس بلانکو دقیقه 14 توسط هیگواین به گل اول رسید. راموس آن زمان ها جوان پاس گل را به هیگواینی داد که چند سال بعد به بنزما ترجیح داده نشد و مادرید را ترک کرد. اما این آغاز راه بود. 4 دقیقه بعد پاس چپ در عمق مسی در گوشه محوطه به آنری رسید. حرکت آکروباتیک راموس بر دفع توپ جواب نداد، کاسیاس ماند و آنری که چند سال قبلش در همین ورزشگاه با پیراهن آرسنال با یک سولو ران دیدنی دروازه سن ایکر را گشوده بود و رئال را از معتبر ترین تورنمنت جهان حذف کرده بود. آنری یک بغل پا به سبک خودش زد و اسکوربورد نتیجه 1 بر 1 را نشان داد.
2 دقیقه طول کشید تا برنابئو ساکت شود. ژاوی از روی یک ضربه ایستگاهی از لب خط عرضی توپ را ارسال کرد و پویول با یک جهش دیدنی توپ را در حالی که کاسیاس نظاره گر بود به تور رساند و بعد یکی از خاطره انگیز ترین حرکات ال کلاسیکو را رقم زد. بازوبندش که پرچم کاتالونیا بود را در آورد و بوسه ای بر آن زد و رفت در قلب خط دفاع.
در ادامه روی خونسردی بیش از حد دیارا که شاید هنوز درک نکرده بود بازیکن مقابلش ژاوی است و چرخش بی موردش، ژاوی توپش را زد، توپ جلوی مسی افتاد و شد آنچه باید می شد. 3 بر 1.
در نیمه دوم راموس که نشانه های تعصبش را به رخ می کشید، دقیقه 54 روی سانتر آرین روبن با یک ضربه سر حساب کار را 3 بر 2 کرد. حالا برنابئو جان گرفته است. مادرید دیگر خاموش نیست. اما.
بازهم 2 دقیقه لازم بود. خط دفاع رئال مادرید بیش از اندازه به جلو می آمد. دقیقه 58 بازهم ژاوی، بازهم پاسی پشت مدافعان و کاسیاسی که برای جبران ضعف خط دفاعیش به جلو آمده، چشم به آنری دوختند. یک بغل پا از مرد فرانسوی معدود هواداران بارسا را بازهم به خوشحالی واداشت.
دقیقه 75 تیکی تاکای نوپای گواردیولا نمایان شد. 10 پاس. در نهایت پاسی از ژاوی به مانند اثر مونولیزا به مسی رسید. پسرک جوان آرژانتینی خونسرد توپ را کنترل کرد و با یک فریب توپ را از شش قدم به تور دروازه کاسیاس رساند. سن ایکر بعد از گل گویی توان بلند شدن نداشت. یکی از همان نگاه های معروفش کرد و رویش را برگرداند.
از آن دقیقه به بعد بی تابی پیکه برای گلزنی آغاز شد. دقیقه 82 او گل زد. او هنوز هم در لحظات که بارسلونا کمک لازم دارد جلو می آید و کمک می کند. بازی بارسا و سلتا در بالایدوس را در این فصل به یاد آورید. روی پاس در عرض اتوئو او ابتدا ضربه ای به توپ زد ولی توپ سیو شد و در برگشت خودش با حرکتی فریبنده گل زد. این صدمین گل بارسا در لالیگای آن فصل بود.
40 روز بعد از آن شب. خوان ده راموس چمدانش را بست و برنابئو را با خاطره ای که هر روز برایش مثل امروز تازه ترک کرد. آخر فصل بارسا با همان 7 امتیاز اختلاف بر بام اسپانیا ایستاد.
در ادامه می توانید بازی های خاطره انگیر را اینجا مرور کنید
خلاصه این بازی را اینجا مشاهده فرمایید