طرفداری- متاسفانه چند وقتی است که وبسایت به اصطلاح ورزشی طرفداری، اقدام به انتشار به اصطلاح مقالاتی در مورد نحوه تمرین صحیح در باشگاه های به اصطلاح بدن سازی و نکات به اصطلاح مفید این رشته می کند. متاسفانه این به اصطلاح مقالات، با این که حاوی نکات به اصطلاح خوبی هم هست، ولی موارد اصلی و مورد نیاز این رشته ورزشی را توضیح نمی دهد. بنده، بنا به رسالت روشنگری خود، این نکات را با شما در میان می گذارم.
نکته اول و فوق العاده مهم در ورود به باشگاه، خرید لباس مناسب، علی الخصوص کفش مناسب است. کفش هایی که در خانه دارید را فراموش کنید! درست است که جز راه رفتن روی تردمیل، کار خاص دیگری با کفش هایتان ندارید، اما آنها باید از معروف ترین برند های موجود باشند. وقتی کفش ها را تهیه کردید، حتما مد نظرتان باشد که همه متوجه مارک آنها شده اند. می توانید از روش های مستقیم استفاده کنید، مثلا کفش تان را چند بار به صورت طرف مقابل بکوبید. از روش های غیر مستقیم هم می توانید استفاده کنید. به مکالمه زیر توجه کنید.
- دیروز یک کمپوت کامل آدیداس خوردم.
+ آدیداس خوردی؟
- گفتم آناناس! آدیداس چیه؟ حتما تو اشتباه شنیدی... ولی حالا گفتی آدیداس... کفش هامو دیدی؟
خرید شلوارک را هم فراموش نکنید. ورود به باشگاه بدون شلوارک، مثل عالم بی عمل بودن و زنبور بی عسل بودن است.
گاهی اوقات بعضی افراد از شما تقاضا می کنند که در انجام دادن بعضی حرکات، آنها را کمک کنید. اینجاست که نکته دوم بسیار حیاتی می شود. هنگامی که حرکت شخص شروع شد، بلافاصله با جملاتی مانند : آماشالله ، بیا بالا بینم، نفس...نفس... بهت می گم نفس بکش! ، کام آن بیبی وان مور و یا نظایر آن به شخص کمک روحی نمایید. بعد از اتمام حرکت هم می توانید در نقش یک معلم دلسوز ظاهر شده و بعد از گفتن جمله جادویی داداچ داری اشتباه می زنی، به موارد زیر اشاره کنید. دقت کنید که حرکت شخص چندان مهم نیست، فقط چند عدد از جملات زیر را حفظ کنید و به صورت رگباری به شخص بگویید تا او فکر نکند شما از مرحله پرت هستید. جملات بدین شرح است:
- دستات رو صاف نگه دار
- کمر، مچ، آرنج، زانو، گردن و ... نشکنه
- باسن رو بده بیرون
- دم و بازدم رو هماهنگ کن
- میله رو از اونجا باید بگیری
- این حرکت برای هیکل شما زیاد مناسب نیست... کی این برنامه رو برات نوشته؟
نکته سوم، در هنگام شلوغی باشگاه بسیار موثر است. اگر متوجه شدید وسیله ای که می خواهید با آن کار کنید به اشغال شخص دیگری در آمده، با ظاهری مظلوم به سمت دستگاه بروید. سپس خیلی مودبانه بپرسید: ببخشید چند ست دیگه دارید؟ منتظر جواب نباشید! بلافاصله بگویید می شه با هم بزنیم؟
نکته اساسی اینجاست که بعد از انجام ست اول حرکت، از روی دستگاه بلند نشوید! در و دیوار را نگاه کنید، آهنگ زمزمه کنید، گوشی تان را چک کنید و بعد از استراحتی کوتاه، دوباره مشغول شوید. به هیچ وجه دستگاه را ول نکنید که خدای نکرده نگاه دیگری به شما خواهند کرد.
اگر با دوستان تان به باشگاه می روید، نکته ای که می خواهم به شما بگویم بسیار مهم است. از تعریف کردن خاطره غافل نشوید که بنا به دلایلی بسیار مهم است. در همان رختکن باشگاه، شروع به تعریف خاطره با دوستان کنید. هرچه خاطره لاکچری تر و تخیلی تر ، بهتر. مثلا اینکه دیشب تا صبح در مهمانی تولد بوده اید خاطره ای خوب است، اما اگر بگویید که آنجلینا جولی با شما تماس حاصل کرده و شما به زودی یک بلیط یک طرفه به سمت لس آنجلس خریداری خواهید کرد خاطره ای عالی است. ضمن اینکه خاطرات را با صدای بلند تعریف کنید تا همه بشنوند. از کسانی که با هدفون به باشگاه می آیند دوری کنید.
در آخر، طوری رفتار کنید که تمام خانواده متوجه باشگاه رفتن شما باشند. به گفتگوی زیر توجه کنید:
- اعظم جان، بیا این دیس برنج رو ببر سر سفره
+ نه مادر! اون دیس برای اعظم سنگینه. بذار من که باشگاه می رم کارهای سنگین رو انجام بدم!
امیدواریم با رعایت این نکات، به هدف اصلی باشگاه رفتن که همانا پوشیدن لباس آستین کوتاه در تمام فصول سال، حتی دربرف و بوران است برسید.
***
- ممنون
مالدینی، قهوه اش را مزه مزه می کند و می گوید:
- شما دقیقا چه انتظاری از من دارید؟ وظایف من تو باشگاه چیه؟ چیزی شبیه ماتیاس زامر تو بایرن مونیخ؟
آقای رئیس می خندد و می گوید: نه نه ...نه!
ببینید آقای مالدینی، ما شما را برای سرمربی گری درنظر گرفتیم...
مالدینی می گوید:
- ولی الان که تیم مربی دارد.
+ بله، ولی معلوم نیست چند وقت دیگر هم داشته باشد. ما یک سری وظایف ویژه برای شما داریم. مثلا وقتی تیم می بازد، شما باید تمام خبرنگار هارا دور خود جمع کنید، بعد وقتی ازتان پرسیدند نظرتان در مورد نتایج تیم چیست، سرتان را به نشانه تاسف تکان دهید و بگویید: من هیچ حرفی ندارم، بروید از مربی تیم بپرسید.
یا کارهای ساده تر، مصاحبه می کنید که این وضع درست نیست. این همه مربی خوب در میان پیشکسوتان داریم، بعد یک اجنبی باید مربی تیم باشد؟ حالا من خودم را نمی گویم ولی همین آقای حمید درخشان، چرا باید بیکار باشند؟
- آقای درخشان اسطوره ماست؟
+بله؟
- ها؟
+ یک جوی درست می کنید که اگر تیم باخت بگویند تقصیر مربی است، اگر تیم برد بگویند شما تیم را ارنج کرده ای.
مالدینی اتاق را نگاه می کند، سپس می پرسد: دوربین مخفیه؟ دارین مسخره بازی در میارین؟
مدیر می گوید: نه به خدا! این کارها جواب می ده.
مالدینی عصبانی می شود و می گوید: نخیر آقا... بنده پیشنهاد شما را رد می کنم. من بیشترم!
و از اتاق خارج می شود.