طرفداری- از نظر تاریخی فوتبال ایتالیا همیشه با ظرافت مشکل داشته و اساساً سازندگان کالچو هم اذیت شدند، هم تحمل و هم مورد ستایش. هیچگاه جایگاه آن سازندگان در تاریخ امن نبوده است؛ آنها همیشه بین خطی راه میرفتند که یا کیسه بوکس انتقادات بودند و یا یک قهرمان. با این حال، با وجود این حس شکاکیت نسبت به این چهره ها، فوتبال ایتالیا هیچگاه خالی از Fantasisti نبوده است.( Fantasisti در فوتبال ایتالیا به بازیکنانی گفته میشد که معمولا در خط میانی بازی میکردند و ظرافت و خلاقیت زیادی در بازی با توپ داشتند. در این میان بازیکنانی نظیر رونالدو لوئیز نازاریو دلیما هم بودند که با وجود بازی در خط حمله لقب Fantasisti گرفتند. از دیگر Fantasisti معروف میتوان به دیگو مارادونا، روبرتو باجو و میشل پلاتینی اشاره کرد -مترجم)
در دهه ۹۰، سری آ به اشکال مختلفی فوق العاده بود. در این دهه، این لیگ تبدیل به خانه بهترین استعدادهای دنیا شد. باشگاههای ایتالیایی در این پروسه شدیدا سرمایه گذاری کردند.؛ از ۹ انتقال گران تاریخ در آن دهه، ۶ تای آن مخصوص سری آ بود. در ۱۰ فینال چمپیونزلیگ و جام یوفا، ۸ تیم ایتالیایی حضور داشتند. در این بین آث میلان فابیو کاپلو و یوونتوس مارچلو لیپی از همه بیشتر به چشم آمدند.
این دهه تنها به تیمهای بزرگ و بازیکنان با استعداد و مربیان خوش فکر معروف نیست بلکه ما شاهد متولد شدن دو Fantasisti دیگر بودیم. با آمدن فرانچسکو توتی و آلساندرو دل پیرو، فوتبال ایتالیا به یکباره از هنر، نبوغ و دید پر شد. پیشرفت سریع آنها دلیلی شد بر وقوع حوادثی شدیدا عجیب و پر از هیجان.
شروع
فرانچسکو توتی به عنوان یک پسر بچه، عاشق رم بود. عاشق جوزپه جیانینی بود. کسی که در جیالوروسی به "شاهزاده" معروف بود. توتی عکس او را در اتاقش داشت و آرزو میکرد پا جای او بگذرد. او در کوچهها با شکمی پر از ساندویچهای نوتلا، دنیا را بالا و پایین میکرد تا به این رویا برسد. امکان بازی فقط در یک باشگاه برای او وجود داشت.
پس از کمک به لاتزیو در برد ۲-۰ در یک بازی، به توتی پیشنهاد پیوستش به لاتزیو شد اما دشمن شماره یک رم جایی نبود که او بتواند برود. او صبر کرد تا تیم محبوبش از راه برسد. در سال ۱۹۸۹، او بازیکن رم شد و ۴ سال بعد، در کنار جیانینی بازی میکرد.
در ۲۸ مارس ۱۹۹۳، بوسکوف، سرمربی رم زمانی که ۲-۰ از برشا جلو بودند، از توتی خواست که گرم کند. بازیکنی که در آن زمان تنها ۱۶ سال سنّ داشت. اول شدیدا متعجب شده بود اما بعدا راه خودش به سمت زمین را پیدا کرد. چند ماه بعد آلساندرو دل پیرو هم اولین بازی خود را برای یوونتوس انجام داد که البته این یکی کمی پیچیده تر است.
دل پیرو در سن وندمیانو بزرگ شده بود و در ابتدا دروازه بان بود تا آرزو مادرش را بر آورده کند. خودش میگوید مادرش از مصدومیت او میترسیده است چون جثه او کوچک بوده است. در ۱۹۹۲، دل پیرو اولین بازی خود را برای یوونتوس در باخت برابر مسینا انجام داد.
بر عکس توتی، دل پیرو اول در سری ب بازی میکرد اما نه برای زمان طولانی. بعد از یک فصل بازی در سری ب، او به یوونتوس رفت و در سپتامبر ۱۹۹۳، او لباس مشکی و سفید را پوشید.
شماره ۱۰
سرنوشت دل پیرو به دو باجو وابسته بود. یکی روبرتو باجو، fantasista ابدی ایتالیا که در اوایل دهه ۹۰ اوج بازیگری خود را داشت. شاهکار او در زمین، دریبلهای غوغاگرش و تمام کنندگی بی نقضش به هزاران هواداران انرژی میداد. او را فردی بالاتر از یک فوتبالیست ساده میدانستند؛ یک هنرمند، یک الگو. برای یوونتوس، او آقای گل باشگاه در ۴ فصل متوالی بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴ بود.
باجو دیگر، دینو بود که یک هافبک سختکوش در ترکیب یووه بود.
در تابستان ۱۹۹۴، دل پیرو به پارما پیشنهاد داده شد. کسی که دینو را هم میخواست و دینو با وجود اینکه آنچنان علاقهای به ترک تورین نداشت، بعد از فکر کردن در مورد آن تیمش را عوض کرد و در نتیجه دل پیرو در بیانکونری ماند. با این حال آینده دل پیرو همچنان مشخص نبود.
با حضور روبرتو باجو، جیانلوکا ویالی و فابریتزیو راوانلی در جلو، جا برای حضور در ترکیب ثابت سخت بود. با این حال، مصدومیتها باعث شد که به دل پیرو در فصل ۱۹۹۴-۱۹۹۵ فرصت داده شود. او ۱۱ گل در آن فصل زد که یکی از آنها والی زیبای او بود که به فیورنتینا زده شد و باعث برد در برابر رقیب یووه در جدول شد. اینجا بود که مارچلو لیپی، تصمیم جنجالی را گرفت. روبرتو باجو هم مثل دینو باجو باید میرفت.
روبرتو بتگا، مهاجم سابق یووه که در آن زمین مدیر اجرائی باشگاه بود در مورد این فروش حرف میزند:
"ما در دوران تغییرات بزرگ بودیم. گاهی اوقات بهتر است تغییرات را پیش از مجبور شدن انجام دهیم. لیپی تصمیم گرفت تیمی بسازد که آینده بزرگتری دارد تا اینکه در گذشته زندگی کند."
دل پیرو شماره ۱۰ باجو را به ارث بود و با ویالی و راوانلی، خط حمله سیال، سریع و پر انرژی ساخت که یووه را قهرمان چمپیونزلیگ ۱۹۹۶ کرد. عملکرد این ستاره با دقت بود و معمولا او را در محوطه جریمه حریف میدیدیم. او در تصمیم گیری لحظهای بسیار با هوش عمل میکرد.
بر عکس این سر و صداهای دل پیرو، توتی خیلی آرام بود. در حالیکه ستاره یوونتوس تصمیمی منطقی برای حضور در یوونتوس گرفت، توتی کاملا بر اساس احساسات عمل کرد. او از بچگی زندگی خود را وقف رم کرده بود و سادگی عشق او به فوتبال، شخصیت آرامش را شکل داده بود.
هم بیرون زمین و هم داخل زمین، رفتارهای بازی دل پیرو از مغزش سر رشته میگرفت و رفتار توتی از احساسش. به همین خاطر برای توتی کمی بیشتر زمان برد تا خود را پیدا کند، توتی زیر نظر زمان به اوج رسید، مربی ایده آل گرایی که هنوز معتقد بود زیباترین جنبه فوتبال گلزنی است. برای این مربی اهل چک، دقت از همه چیز خواستنی تر بود. او تا بخواهید برای رسیدن توتی به اوج زمان داشت.
در کنار مربی که سبک او را میفهمید، توتی شروع به درخشش کرد. پیراهن شماره ۱۰ جیانینی به توتی رسید و او در دو فصل ۱۹۹۷-۱۹۹۸ و ۱۹۹۸-۱۹۹۹ کاپیتان باشگاه شد. توتی در مورد زمان میگوید که سبک تیمهای او بهترین شیوه برای مهاجمان است و وقتی از زمان در مورد ۵ بازیکن برتر ایتالیا سوال شد گفت:
"توتی، توتی، توتی، توتی و توتی."
Staffeta
از نظر باشگاهی آنها رقیب بودند و هر دو برای سری آ تلاش میکردند. برای دل پیرو آن دوران همراه با ۳ دوره حضور در فینال به شکل پشت سر هم بود و برای توتی حضور در خط حملهای که شامل وینچنزو مونتلا و گابریل باتیستوتا میشد. آنها به ۱۸ سال قهرمان نشدن رم پایان دادند و در سال ۲۰۰۱ قهرمان ایتالیا شدند.
با این حال، در تیم ملی آنها دوباره اسیر بحثها در مورد سنّ و سال شدند.
در جام جهانی ۱۹۷۰، سرمربی تیم ملی ایتالیا یعنی فروچیو والکارگی تصمیم گرفت که بین جیانی ریورا از میلان و ساندرو مازولا از اینتر، یکی را بازی بدهد. هر دو آنها جز هافبکهای Fantasisti بودند و هر دو رهبر تیم خودشان که در زمین عالی بودند. با این حال، در زمانی که کاتناچیو در فوتبال ایتالیا حکم فرما بود، ایده اینکه هر دو همزمان بازی کنند، کمی دشوار بود. مربی باشگاه به Staffeta دست زد. (کلمهای در تاریخ فوتبال ایتالیا که به معنی بازی دادن به دو بازیکن هر کدام برای ۴۵ دقیقه در هر بازی بود که جای همدیگر را در زمین میگرفتند - مترجم)
ساندرو مازولا و جیانی ریورا
این ایده که چقدر خلاقیت در مرکز میدان نیاز است سالها بعد از ریورا و مازولا هم وجود داشت. در اواخر دهه ۹۰ و اوایل هزاره جدید، بحثها در مورد توتی و دل پیرو شکل گرفت.
دل پیرو سال ۱۹۹۵ اولین بازی خود را برای آتزوری انجام داده بود و در سال ۱۹۹۶ قهرمان اروپا شده بود و توتی تازه در حال پیدا کردن خودش بود. با این حال مرد یوونتوسی در زمینه ملی هنوز با دشواری همراه بود. در طرفی دیگر، توتی که سال ۱۹۹۸ اولین بازی را انجام داده بود در یورو ۲۰۰۰ درخشیده بود و یک پنالتی بی نظیر برابر هلند زده بود که او را قهرمان کشور کرده بود در جامی که آنها فینالیست شدند. در فینال همان تورنمنت، دل پیرو مقابل فرانسه موقعیتهای زیادی از دست داده بود و خیلیها او را برای باخت سرزنش میکردند.
میراث
هر دو این دو بازیکن در جام جهانی ۲۰۰۶ موفق بودند. مشخص است که گل دل پیرو برابر میزبان یکی از به یاد ماندنیترین لحظات فوتبال ایتالیا است. بحثها در مورد اینکه کدام بهتر هستند بالا گرفته بود. دل پیرو سری آ بیشتری برده بود اما او در تیم به شکل سنتی قوی تر بازی میکرد. توتی در زمینه ملی اثر بیشتری داشت اما در باشگاهی به موفقیتهای دل پیرو نرسیده بود. پشت همه این باعثهای مسخره، هر دو آنها وفاداری به باشگاه را به میراث گذاشتند.
دل پیرو که در ونتو ساخته و در پادووا پرداخته شده بود، اسطوره یوونتوس شد. او بر مصدومیت ها، شکها و مقایسههای غیر منصفانه غلبه کرد و شماره ۱۰ یوونتوس را با شخصیتی بالا پوشید و هنوز نماد وفاداری به باشگاه بعد از رفتن به دسته پایین تر است. او در آخر به سیدنی رفت اما بعد از رسیدن یوونتوس به دوران اوج خود.
توتی که تا اعماق قلبش رمانیستیی بود، هنوز هم در رم است. در حالیکه رفیق ملی، رقیب باشگاهی و Fantasista دیگر بازنشست شده است، توتی هنوز در ۴۰ سالگی بازی میکند. شاید این تداوم بالای او به عشق ابدیش به رم وابسته باشد. کمتر بازیکن خوش فکری را سراغ داریم که اینگونه با قلبش تا ۴۰ سالگی بازی کند. فصل گذشته، او وقتی از روی نیمکت بلند شد و دو گل برابر تورینو زد تا تیمش در المپیکو پیروز شود، صحنههای را ساخت که هر مرد بالغی را به گریه میانداخت.
فرانچسکو توتی برابر تورینو در المپیکو
توتی و دل پیرو دو بازیکن متفاوت بودند. از نظر استیل بازی، دل پیرو یک شکارچی بود. مهاجمی که به سختی کار میکرد و در فضاهایی بسته تر در محوطه جریمه حریف عالی بود. توتی اما به شکل طبیعئ علاقه داشت در شرایط آزاد تری بازی کند و منتظر باشد که توپ را به آنجا که باید بفرستد.
شاید مهتر از همه اینها این باشد که این دو Fantasisti, هر کدام با سبک خاص خود، مهر خود را در زمانهای که همه چیز سیستمی شده بود زدند. با موفقیت آریگو ساکی در اواخر دهه ۸۰، این ایده به وجود آمده بود که همه بازیکنان باید حتما هم به توانند حمله کنند و هم بتوانند دفاع کنند.
اما در این سالهای فوتبال ایتالیا، با وجود اینکه این ایده برای هواداران و خود لیگ همراه با موفقیت بود، برای Fantasista ایدهای خطرناک بود. توتی و دل پیرو دو بازیکنی بودند که این تئوری را با بزرگی خود رد کردند.
پرونده فوتبال ایتالیا (۱)؛ رونالدو؛ آهویی که شکست
پرونده فوتبال ایتالیا (۲)؛ داستان فابیو کاپلو در میلان: باهوشی در بین احمق ها