طرفداری - هادی ساعی دارنده دو مدال طلا و یک برنز المپیک و چندین مدال رقابتهای جهانی تکواندو ضعف مدیریت را دلیل ناکامی ملیپوشان در المپیک ریو میداند.
به نقل از خبرگزاری تسنیم، هادی ساعی در ابتدا درباره نتایج المپیک میگوید:
امکانات ما از لحاظ سخت افزاری و نیروهای انسانی خیلی خوب بود. چه از لحاظ ورزشکاران و مربی اما اینکه این امکانات چطور استفاده شود خیلی مهم است. دو نفر از بچههای ما در بخش پسران رنکینگ اول دنیا بودند و سجاد مردانی هم رنکینگ سوم را در اختیار داشت. این نفرات در میدانهای مختلف نتایج خوبی بدست آورند و حتی در چند مسابقه مثل جام جهانی مکزیک خود من از نزدیک به دعوت فدراسیون جهانی حضور داشتم و عملکرد بچه ها را دیدم. با این وجود داستان المپیک با تمام مسابقات فرق میکند. حساسیت بالا است و هم در داخل کشور و هم در بیرون از کشور این موضوع به چشم میخورد. شاید خیلیها که ورزشی هم نیستند از تکواندو به خاطر نتایج میادین قبلی انتظار داشتند.
توقع شما از تیم اعزامی به المپیک 2016 چه بود؟
من هم به عنوان یک تکواندوکار توقع داشتم بچهها حداقل دو مدال طلا را بگیرند. با همین شرایط و با همین نفرات فکر میکردم دو طلا و یک برنز بدست بیاوریم.
دلایل این ناکامی را چه میدانید؟
در کنار مسائل فنی و آمادگی جسمانی باید بحث روحی و روانی بچهها را نیز رشد بدهیم. همزمان باید بر روی همه فاکتورها کار شود نه اینکه یک ماه مانده به اعزام نفرات روانشناس بیاوریم. اگر قرار است روانشناس در کنار تیم باشد باید از روز اول این اقدام را انجام دهیم. به طور مثال در زمانی که خود من مدیر فنی بودم روانشناس آوردیم و به طور مثال به ملیپوشان میگفت که فلان ساعت باید استراحت کنید یا مسائل دیگری را مطرح میکرد ولی ورزشکار در مقابل میگفت که چرا باید این کارها را انجام دهیم. آنها میگفتند که مثلا ساعی 3 روز نمیخوابد و یا یک وعده غذا میخورد، چطور است که او با این وضعیت میرود و قهرمان المپیک میشود؟! در چنین وضعیتی باید ورزشکاران را توجیه کرد. بیخوابی، من را اذیت نمیکند یا کم غذا خوردن به من لطمه نمیزند اما قطعا در مورد دیگران این موضوع متفاوت است. روانشناس باید ورزشکار را بشناسد. این شناخت باید همه جانبه باشد یعنی حتی شرایط خانوادگیاش را نیز بداند که متاسفانه این اتفاقات رخ نداد. بحثهای آمادگی جسمانی را میشود با تست اندازه گرفت اما بحثهای روحیوروانی را با چشم نمیتوان دید یا با خطکش اندازه گرفت.
یعنی به این مسائل توجهی نشده است؟
خیر. اینکه یک هفته مانده به اعزام نفرات را به مشهد ببریم کفایت نمیکند. اینها بحثهای اعتقادی ما است که بدون تردید همه به آن علاقه داریم. اعتقاد بچهها همیشگی است. مدیریت فدراسیون نتوانست در این مورد خوب عمل کند. میتوانستند با تشویق، روحیه بچهها را تقویت کنند.
نقش کادر فنی در این مورد چه میشود؟
بخشی از کار هم به مربیان برمیگردد. مقانلو و بیباک از جمله مربیان خوب ما هستند. با همین نفرات بهترین نتایج را میگرفتند اما آن زمان اینقدر فشار روحی و روانی روی بچهها نبود. در المپیک فشار کاروان و مردم نیز روی بچهها بود چون همه توقع مدال داشتند. به طور مثال یوسف کرمی به من گفت وقتی با بچهها در مورد المپیک صحبت کردم آنها طوری برخورد کردند که جو را میدانند و اینکه المپیک چه تفاوتی با دیگر مسابقات دارد؟! این بچهها چون تجربه نداشتند این برخورد را کردند. یوسف خودش المپیک را تجربه کرده و اتفاقا به خاطر همین بیتجربگی ضربه خورده است. باید بهتر از این از تجربیات استفاده میکردند.
فدراسیون نخواست که قهرمانان المپیکی در کنار تیم حاضر شوند تا ملیپوشان از تجربیات آنها بهره بگیرند؟
در کل سه قهرمان المپیک در تکواندوی ایران حضور دارند. من، کرمی و باقریمعتمد که هیچ کدام از ما در کنار تیم نبودیم. کاری کردند که هیچ کدام در کنار تیم نباشیم. اینها از عکس من هم میترسند و عکس ما را از فدراسیون جمع میکنند. من که اصلا خودم به فدراسیون نمیروم ولی چرا از معتمد یا کرمی استفاده نشد؟ اواخر اردو بود که بچهها خیلی اصرار کردند و رفتم سری به آنها زدم. من بد؛ چرا از کرمی و معتمد استفاده نمیکنید؟ یعنی شما سه قهرمان المپیک دارید که همه آنها بد هستند، اگر اینگونه هست چرا تا دیروز با آنها کار میکردید؟! همه مغرض هستند؟
آقای پولادگر! چرا همه نسبت به شما غرض دارند؟ چرا یک بار نمیگویید شاید خودم ایراد دارم؟! خداداد ایراد دارد، افلاکی ایراد دارد، کریمی ایراد دارد، ساعی ایراد دارد، مهماندوست ایراد دارد، کرمی و معتمد ایراد دارند، برادران دانش ایراد دارند، همه آنهایی که انتقاد میکنند ایراد دارند. در میان منتقدان، هم داور حضور دارد هم مربی، بازیکن و هم پیشکسوت. نمیتوانید بگویید فقط ورزشکاران چون مثلا به آنها رسیدگی نشده انتقاد میکنند. داوری داریم که تاکنون دو المپیک رفته و جزو بهترین داورهای دنیا است که پولادگر او را حذف کرده است. چرا تلاش نکردیم دو داور در المپیک و مسابقات جهانی داشته باشیم؟ چرا باید از کشورهای دیگر مانند کره 5 داور حضور داشته باشد و ما نباید 2 داور داشته باشیم؟! آیا داشتن دوستان بیشتر در این بخش برای ما بد است؟ واقعا فدراسیون بسته اداره میشود. اگر دوستان پولادگر را بشماریم، 5 نفر میشوند که واقعا دوست او باشند؟ منظور از دوست کسانی است که دلسوزانه برای تکواندو کار کنند نه اینکه به خاطر دلایل خاصی در کنار او باشند.
نتیجهای که در المپیک رقم خورد را پیش بینی میکردید؟
بله، از دوسال قبل این نتایج را پیشبینی میکردم. دقیقا از زمانی که بچهها نتایج خوبی میگرفتند این پیشبینی را داشتم. دعا میکردم روزی که تیم نتیجه نمیگیرد در المپیک نباشد که متاسفانه این اتفاق افتاد. وقتی برنامهریزی روی 2 مربی یا 10 بازیکن یا روی یک داور است همین اتفاق میافتد. در المپیک باید با دشمنت هم رابطهات را مدیریت کنی. اگر پولادگر فکر میکند میلاد بیگی، دشمنش هم است باید درست عمل میکرد. اگر رفتارش درست بود و این بچه خوب عمل میکرد مهدی خدابخشی هم شانس مدال پیدا میکرد. کاری کرد که این بچه نتوانست در بازی بعدی هم خوب باشد. نتیجه این کار از دست رفتن یک مدال برای ایران بود. وقتی منافع تیم دست فردی است که فکر میکنی دشمنت است؛ نمیگویم با او دوستی کن ولی اختلافات را بگذار برای بعد از مسابقات.
مشکل خدابخشی مقابل بیگی چه بود؟
وقتی مردم متوجه میشوند که مشکلات چیست من چه بگویم؟ مهماندوست و میلادبیگی با برنامه آمدند. بیگی حتی برای زمانی که احیانا مقابل خدابخشی عقب میافتاد، هم برنامه داشت در مقابل ما تنها به مهدی گفته بودیم فقط این بازی را نباز. برو و بازی را ببر و برگرد. من از رفتار بازیکن میفهمم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. از 8 سالگی در زمین و 17 سال عضو تیم ملی بودم. بازیکن اگر دستش را پایین بیاورد و روی ساق بندش بکشد میفهمم که خسته شده یا حواسش به کوچ است. وقتی رقص پا کند متوجه میشوم چه کاره است. خدابخشی آنقدر سردرگم بود که فکر میکنم فقط خدا خدا میکرد که بازی تمام شود و بیاید بیرون. باور کنید الان اگر از او بپرسیم چه اتفاقی افتاد میگوید نمیدانم.
فکر نمیکنید تعریفها یا القابی که به بازیکنان داده بودند کمی آنها را مغرور کرده بود؟
ظرفیت هر کسی مشخص است، در یک لیوان نمیتوانید یک پارچ آب بریزید. این مدیریت است، مدیر فنی تیمهای ملی باید در این شرایط نقشآفرینی کند. واقعا او چه کاری برای بچهها کرده است؟! من هم مدیر فنی بودم اینها هم مدیر فنی هستند. بگذارید از خودم هم کمی تعریف کنم. من تیم نوجوانان را به مکزیک بردم. در آن سفر ملیپوشان را تا کنار زمین همراهی کردم. خودم برای آنها میت گرفتم. واقعا دلیل این کار چه بود؟ برای اینکه از لحاظ روحی و روانی نفرات آماده باشند چنین کاری کردم. نتیجهاش را هم دیدیم، تیم برای اولین مرتبه قهرمان جهان شد. آنقدر تا کنار زمین بچهها را همراهی کردم و به آنها روحیه دادم که گفتند شما حق ندارید دیگر به کنار زمین بیایید. تیمهای دیگر اعتراض کردند و گفتند وقتی هادی کنار زمین میآید بازیکن ما بازنده وارد میدان میشود. به این موضوع اشاره کردند که بازیکنشان در هنگام ورود به زمین دست و پایش میلرزد. مدیر فنی ما در المپیک 2016 کجا بود؟! او هیچ وقت کنار بازیکن نیست. بازیکن به همان اندازه که توانمند است به همان اندازه نیز میتواند شکننده باشد. میشود بازیکن را با یک تلنگر به قهرمان المپیک تبدیل کرد و میتوان با یک تلنگر مدال را از او گرفت. این ادعا را دارم که میتوانم این کار را انجام دهم. می توانم کاری کنم که دست چپ و راستش را گم کند.
چه پیشنهادی برای بهتر شدن اوضاع دارید؟
زمین خورده را دیگر نمیزنند. تکواندو امروز زمین خورده و باید دستش را بگیریم و بلندش کنیم. نباید همه چیز را روی سر بازیکن و مربی خراب کرد. امروز فدراسیون زیر بار نمیرود و میگوید تمام مسئولیت به پای مربی و بازیکنان است. واقعا نقش فدراسیون چه بوده که امروز میگوید تمام مسئولیت با این نفرات است؟! آیا به عنوان فدراسیون تمام وظایفش را به خوبی انجام داده که امروز این موضوع را مطرح میکند؟ به بحث اردو و این مسائل کاری ندارم چون این کارها و برنامهها عادی است و حتی اگر تیمی ضعیف هم داشته باشیم باید اردوها و تمرینات یا برنامهها را داشته باشیم. امروز تکواندو نیاز به کالبد شکافی دارد. کدام کارشناس منتقد را دعوت کردید برای اینکه عملکرد تیم را در المپیک بررسی کنید؟ یک نفر از «غرضورزها» را دعوت کردید تا واقعا حرفها یا نظراتش را بگوید؟ مربی تیم ملی که خودش بلافاصله بعد از پایان المپیک اعلام که تمام مسئولیت تیم را بر عهده میگیرد. به فرض مثال مربی را مقصر تمام این ناکامیها بدانیم، به این ترتیب باید تغییرات ایجاد کنیم. میخواهید از چه کسی استفاده کنید؟ مثلا کریمی را میآورید؟ هیچ وقت از او استفاده نمیکنید. واقعا یک نفر را برای خودتان نگه داشتهاید؟ همین بلا را در دوره قبل بر سر فریبرز عسگری آوردند. او اگر امروز مربیگری تیم ملی را قبول کند ایثار کرده است.
نظرتان در مورد کادر فنی که به المپیک رفت چیست؟
اعتقاد دارم مقانلو مربی خوبی است. برای او هزینه سنگینی دادیم. اگر مقصر صددرصد هم مقانلو باشد که نیست امروز هزینهای میلیاردی برای شده است. مثلا اگر 15 میلیارد برای تیم ملی در این اردوها و سفرها هزینه شده او برای ما به همین میزان ارزش دارد. نباید از کنار مقانلویی که آنقدر هزینه برایش شده به راحتی بگذریم. در المپیک لندن از عسگری به راحتی گذشتیم. اگر مقانلو را کنار بگذرایم یعنی اینکه از تجربهای که برای آن میلیاردها تومان هزینه شده به راحتی گذشتهایم. قطعا مقانلو دیگر این اشتباهات را نمیکند چون او آدم باهوشی است. تجربه المپیک را نداشت ولی آنهایی که ادعای حضور در 5 دوره المپیک را دارند چرا کمک نکردند؟ اتفاقا از این جا به بعد ماجرا را باید به پای آنها نوشت. الان در امنیت کامل کارشان را میکنند و تنها سرِ سرمربی را میبرند.
حاضرید در این موقعیت به تکواندو کمک کنید؟
واقعا نمیخواهم بیایم. واقعیت این است من تلاشم را کردم. درست زمانی که خیلی کمک از دستم برمیآمد به میدان آمدم. هم شور و شوقش را داشتم هم توان و هم اعتبارش را. میدانستم اگر رئیس فدراسیون شوم دشمنانم بیشتر میشوند. حقیقتش این است که در آن زمان هم دلم برای بچهها سوخت چون خودم سختیهایی که آنها کشیده بودند را تجربه کرده بودم. واقعا به خودم میگفتم که واقعیت چیست و آن چیزی که بچهها میدیدند چیست؟ دلم برای آنها میسوخت و اشکم برایشان درمیآمد زیرا خودم این سختیها را از نزدیک لمس کردهبودم. یاد بلاهایی که سر خودم افتاده بود میافتادم.
الان، هم توانش را دارم و هم اعتبارش اما رفتاری که با من کردند کمی تاسفآور است. وقتی با هادی ساعی این رفتار شد با بقیه میخواهند چه کار کنند؟! پرافتخارترین ورزشکار ایران هستم و در کنار این موضوع پرافتخارترین ترین تکواندوکار تاریخ معرفی شدم. آدم بیتفاوتی نیستم ولی دوست دارم آرامش خودم و خانوادهام را داشته باشم. دوست دارم کمک کنم اما حاضر نیستم اعتبار و آبرویم دست این آقایان بیفتد و به آن چوب حراج بزنند.
کسب اولین مدال تاریخ بانوان ایران در المپیک توسط یک تکواندوکار چه حسی به شما داد؟
این موضوع افتخاری است برای تکواندو ایران و من هم خوشحال شدم و اتفاقا پیام تبریک هم دادم اما بعد از این اتفاق علیزاده کار بدی کرد. رفتار و حرفهایی که در مورد مربیاش زد کار بدی بود. این حرکت نیز ناشی از مدیریت نادرست است. باید ورزشکار را پهلوان بار بیاوریم. یک ورزشکار را نباید تنها در زمین مدیریت کرد بلکه این کار باید در بیرون از میدان نیز ادامه داشته باشد.
چه پیشنهادی به ملیپوشانی دارید که در المپیک ناکام ماندند؟
میدان المپیک تمام شد و تجربه سنگین و سختی به دست آمد. برای نفرات ناراحت شدم زیرا درکشان میکنم اما از این جمله که میگویند عیب ندارد و در نوبت بعد جبران میکنیم خیلی بدم میآید. این مدال و فرصتی که از دست رفت، دیگر برنمیگردد و از دست رفته است. باید بدانیم تنها در همان 5 دقیقهای که روی سکو هستیم قهرمانیم و زمانی که پایین آمدیم باید 4 سال تلاش کنیم تا 5 دقیقه دیگر بتوانیم بر روی سکو بایستیم.
اگر رئیس فدراسیون الان روبهروی شما بود چه جملهای به او میگفتید؟
آقای پولادگر خیلی از اخلاق برای ما صحبت میکرد اما در این المپیک نشان داد که هم اخلاق را باخت و هم ورزش را .
وقتی رئیس فدراسیون به مهماندوست لقب مزدور را دارد به عنوان یک ایرانی چه احساسی پیدا کردید؟
زمانی که بازی میکردم پیشنهاد شد تا به کشورهای دیگر بروم اما خودم علاقهای به این کار نداشتم. وقتی این صحبت از سوی پولادگر شد یک لحظه به خودم گفتم اگر چنین کاری را من انجام داده بودم نیز لقب مزدور میگرفتم. واقعا حس بدی بود. بیگی اگر 10 سال دیگر در ایران بود به مسابقه قهرمانی آسیا هم اعزام نمیشد. حالا آمده به پولادگر گفته میخواهم در آذربایجان زندگی کنم و شاید مسابقه هم بدهم. پولادگر هم در جواب به او گفته اسم تو چیست و من اصلا تو را نمیشناسم، برو. بعد از اینکه او پیش مهاندوست رفته از او شکایت کردند.
سوال من از رئیس فدراسیون تکواندو این است که شما به یکی نامه میدهید و از یکی شکایت میکنید، واقعا داستان چیست؟! به احمد محمدی نامه دادند در شرایطی که دقیقا همین شرایط را داشت. برای فدراسیون کرواسی نوشتند که حضور او بلامانع است. حالا چون فقط مهماندوست در آذربایجان حضور داشت شما این کار را کردید؟ در یک مصاحبه میگویید برای ما افتخار است که ورزشکاران در کشورهای دیگر هم مبارزه میکنند و در یک جای دیگر شکایت میکنید. بسیاری از خبرنگاران به من زنگ زدند که حضور نفرات را در المپیک کارشناسی کنم و من هم در پاسخ گفتم چه کارشناسی انجام بدهم مردم همه چیز را دیدند. بعد از این موضوع پولادگر مصاحبه کرد و گفت مردم حرفهای ساعی را قضاوت کنند! واقعا من چه حرفی زدم که مردم آن را قضاوت کنند؟
آینده تکواندو را چطور میبینید؟
اگر همین امروز فدراسیون اردو نداشته باشد و 7 یا 8 ورزشکارمان تفریحی بروند و در مسابقات جهانی شرکت کنند دوم میشوند. البته این موضوع برای یک دوره است. اینکه برویم بخوابیم در خانههایمان و بگوییم پتانسیل داریم هم قطعا باعث میشود دیگر کشورها از ما جلو بزنند. داستان المپیک با همه جا فرق میکند. از همین الان اگر برای 2020 تلاش کنیم شاید مدال بگیریم اما اگر همین فردا رقابتهای جهانی برگزار شود بازهم مدال میگیریم. المپیک جای بزرگی است و آدم بزرگ میخواهد با تفکر بزرگ. نمیتوانیم موتور یک بنز را با چرخ عقب رنو هماهنگ کنیم. رئیس فدراسیون، مربی، سرپرست، بازیکن و همه و همه باید سرجایشان باشند. 4 سال تلاش میکنیم برای یک صبح تا شب، برای در مجموع 30 دقیقه مبارزه. حالا بازیکن میگوید حواسم پرت شد، همه این چهار سال برای همین چند دقیقه تلاش شده و نباید اینگونه باشد.
عملکرد وزارت ورزش را چگونه دیدید؟
وقتی وزیر ورزش میگوید حد ورزش ما همین است نباید انتظاری بیشتر از این از ورزشکار داشته باشیم. وقتی دیدگاه بزرگترین مقام ورزش کشور اینطور است فکر نمیکنم این نتیجه، نتیجه بدی باشد! از آن طرف میگویند که نمیتوانیم دست به رئیس فدراسیون بزنیم یا اینکه نمیتوانیم به روسای فدراسیونها بگوییم بالای چشمشان ابرو است و از آن طرف میبینیم که در برخی رشتهها سرپرست میگذارند. البته آنقدر برخی روسا ریشه دواندهاند که اصلا نمیتوان تکانشان داد. نه پاسخگوی وزارت ورزش هستند و نه پاسخگوی مردم. در کل بزرگترین مشکل ما بخش بانوان است. همیشه با نیمی از قدرتمان در المپیک حاضر میشویم. کشورهایی مانند کره، چین یا قزاقستان همیشه نیمی از مدالهایشان را دخترانشان میگیرند. در یکسری از رشتهها پتانسیل آن را داریم که به بانوان بیشتر توجه کنیم. باید در رشتههایی که میتوانیم سهمیه بگیریم سرمایهگذاری کنیم تا لااقل دختران ما در بازیهای آسیایی بتوانند کمک بیشتری کنند.
فعالیت در فضای ورزش سختتر است یا فضای سیاست؟
واقعا فضای ورزش بدتر است. در فضای سیاسی تکلیف روشن است ولی در این فضا که همه دم از مرام پهلوانی، معرفت و آقا تختی میزنند، خنجر از پشت میزنند.
اگر الان قرار بود بین ریاست فدراسیون و شورای شهر یکی را انتخاب کنید چه میکردید؟
من همان موقع هم گفتم بگذارید در انتخابات شرکت کنم و اگر انتخاب شدم استعفا میکنم. قانون نوشته شورای شهر شغل محسوب نمیشود. ما حقالجلسه و تنها 70 ساعت حقوق میگیریم در حالی که قانون کار متفاوت است. البته خود فدراسیون هم شغل محسوب نمیشود. سلیقهای عمل کردند. گفتم یکیاش را انتخاب میکنم ولی این اجازه را ندادند. اگر رای هم میآوردم که حکم دست آنها بود و اگر استعفا نمیکردم حکمم را نمیدانند. درست مثل رانندهای که چراغ قرمز را رد نکرده و جریمه شده به جرم آنکه شاید میخواسته چراغ را رد کند. ما ورزشی هستیم و خانه ما ورزش است.
شورای شهر هم که این روزها به خانه ورزشکاران تبدیل شده.
اتفاقا میخواهم در مورد این موضوع کمی صحبت کنم. هادی ساعی امروز در شورای شهر مدعی است. 9 سال سابقه کار دارم. مهمترین کارهای شورای شهر را بچههای ورزشی انجام میدهند. سابقه بچههای ورزشی الان بیشتر از همه است. من و علیرضا دبیر دو دوره در شورا حاضر هستیم و اینها همه دور اولشان است. 20 سال پیش ورزشکاران نمیتوانستند اسمشان را بنویسند اما امروز شرایط خیلی متفاوت است. همه ورزشکاران بروند معلم ورزش شوند؟! هر کسی در سطح قهرمانی جهان و المپیک است آدم معمولی نیست. حتما باهوش و توانمند است. خود من اگر فوتبال را ادامه میدادم از همه اینها بهتر بودم. چون فوتبالیست هم بودم و در تیمهایی همچون راهآهن هم بازی کردم. این نیست که یک ورزشکار فقط یک کار را بلد باشد. برعکس تمام دنیا هستیم. در همه جای دنیا از دانشگاهها قهرمان بیرون میآیند و در اینجا ما بعد از قهرمانی تازه با مدالهایمان به دانشگاه میرویم.
در دنیای سیاست هدف بزرگتری از شورای شهر هم دارید؟
اگر منظورتان مجلس است باید اشاره کنم که اصلا علاقهای به این موضوع ندارم. اصلا کارهای سیاسی را دوست ندارم. شورای شهر هم سیاسی نیست و نزدیکترین نهاد مردمی است. برخی آدمهای سیاسی وارد شورا شدند اما این موضوع دلیل نمیشود که شورای شهر سیاسی است. در شورا دارند سیاسی کاری انجام میدهند که این اشتباه است. حزب و گروه برای مجلس است و در شورا تنها مردم اولویت دارند. برخی دنبال منافع سیاسی خودشان هستند. خداراشکر در این دوره تنها عضو مستقل شورا هستم.