یک سال قبل و در قالب یادداشتی با عنوان "دنیای مسی-رونالدویی و فوتبالی که دیگر جذاب نیست"، که با استقبال کاربران عزیز هم مواجه شد، به مساله قحطی در دنیای فوتبال دوره معاصر پرداختیم و این بار می خواهیم از زاویه ای دیگر، به فوتبال این دوره زمانه بنگریم.
توپ طلا جایزه ای است که بعد از ادغام با جایزه سال فیفا در سال 2009، هر ساله به بهترین بازیکن دنیای فوتبال اهدا می شود و سابقه آن، قبل از ادغام، به حدود 60 سال قبل برمی گردد. در لیست برندگان این توپ طلایی هم افرادی چون آلفردو دی استفانو، اوزه بیو، بابی چارلتون، گرد مولر، یوهان کرایوف، روبرتو باجو، زین الدین زیدان، رونالدینیو، کریستیانو رونالدو و لیونل مسی دیده می شوند.
این جایزه به خودی خود پاداشی بسیار ارزشمند و به یادماندنی برای بازیکنان، باشگاه ها و کشورهای آنهاست و سال های قبل هم که در مراسم مربوط به آن، برنده خود را می شناخته، تا به این حد پر سر و صدا نبوده است. اما، در سال های اخیر و با رشد رسانه های دیجیتالی و اینترنتی که در اخبار را به صورت لحظه ای مخابره می کنند، هیچ خبری، از دید پنهان نمی ماند و هر اظهار نظری، پاسخ طرف مقابل را به همراه دارد. از سوی دیگر و به دلیل دو طرفه بودن وبسایت ها و نشریه های اینترنتی، کاربران هم وارد بخش نظرات شده و شروع به کل کل در مورد فرد مورد نظر خود می کنند. وبسایت ها هم، که طرفداری هم از آنها مستثنی نیست، به دنبال کامنت بیشتر و بازدید افزون تر، به این اخبار و اظهار نظرها دامن می زنند و نتیجه همان می شود که ستون ها پر می شود از واژه توپ طلا یا نوشتار نامانوس فرانسوی آن: Ballon d’Or!
امسال هم رقابت برای کسب توپ طلا بین لیونل مسی، فرانک ریبری و کریستیانو رونالدو است. حال اگر بخش نظرات مربوط به خبرهای این جایزه را در طرفداری یا سایر وبسایت های مربوطه مرور کنید، با دسته ای از کاربران مواجه خواهید شد که در دفاع از بازیکن محبوب خود، وارد گود شده اند. هر کدام با ارائه منطق یا دلایل خود، توپ طلا را به یکی از آن ستاره ها می دهد و بعد از چند کامنت، بی منطقی بیشتر دیده می شود تا منطق و بی طرفی تا اینکه همه خسته می شوند و به سراغ سایر خبرها می روند. این داستان البته تا خبر بعدی مربوط به Ballon d’Or مسکوت می ماند تا باز هم همان آش باشد و همان کاسه و این چرخه ماه هاست که برای ما و شما تکرار می شود.
علاوه بر اتلاف وقت و انرژی، کمترین آسیبی که این نوع کل کل های طولانی به همراه دارد، نفرت است. طرفداران لئو از هواداران کریس متنفرند، چون به نظرشان، آنها از فوتبال چیزی نمی فهمند. طرفداران فرانک از هر دو گروه ذکر شده بدشان می آید، چون آنها ممکن است برنده دوئل سه گانه امسال توپ طلا شوند و این خطی است که دایره وار، دو سرش همواره به هم می رسد و تکرار می شود. اکنون دیگر به جایی رسیده که بارسایی ها از رونالدو تنفر دارند، رئالی ها از ریبری و بایرنی ها از مسی. این تنفر باعث می شود از باشگاه محل بازی این بازیکنان هم کینه و نفرت بیش از حد معمول ایجاد شود. اکنون دیگر بی شک می توان گفت طرفداران این 3 تیم بازی طرف مقابل را ضعیف و کسل کننده می نامند، حال آنکه این 3 باشگاه اکنون بهترین فوتبال های دنیا را ارائه می دهند و توپ طلا یکی از بانیان این نفرت است.
فیفا می توانست با تغییر نوع رای گیری و سپردن آن به کارشناسان امر، حداقل از تنش های مربوط به قبل و بعد مراسم توپ طلا بکاهد یا اینکه ارزیابی هر ساله اش را به بازیکن های پست های مختلف اخصاص دهد تا انتقاد کمتری متوجه اش شود. مثلا همین امسال، کسی نمی تواند با اطمینان ادعا کند مسی کمتر از ریبری یا ریبری بیشتر از رونالدو شایسته توپ طلا است!
در صدر این تصمیم گیری ها فیفا و ریاست آن، سپ بلاتر قرار دارد که به مثابه ملکه الیزلبت دوم (که حکومت اش در بریتانیا، افزون به 60 سال است)، قصد پایین آمدن از اریکه قدرت را ندارد. این مرد سوییسی که اکنون 15 سال ریاست فیفا را به عهده دارد، در آخرین انتخابات این نهاد، بدون رقیب انتخاباتی بود و در حالی که از 207 عضو فیفا، تنها 66 عضو به ریاست او رای دادند، برای بار سوم، به صندلی مهم ترین نهاد فوتبالی دنیا تکیه زد تا بعدها کریستیانو رونالدو را به سخره بگیرد، سیدبندی جام جهانی را به شکل مضحکانه ای تغییر دهد، تیم منتخب سال پر حرف و حدیث بسازد و بر اساس شنیده ها، در نتیجه رای گیری توپ طلا دست ببرد.
با دیدن این همه خبر و مصاحبه و اظهار نظر و پیش بینی و کینه و نفرت در مورد توپ طلای این روزهایمان که زمانی دیدن آن در دست ریوالدو، شوچنکو، اوون، ندود و فیگو، به یادماندنی و دوست داشتنی بود، آرزو می کنیم کاش اصلا توپ طلایی نبود تا راحت تر بتوان از جادوی لیونل مسی، هنرمندی کریستیانو رونالدو و تاثیرگذاری فرانک ریبری، لذت برد. از فوتبال بدون توپ طلایش لذت برد.