اختصاصی طرفداری
یک: آخرین خاطره تلخ بود
مانچو رفت. در حقیقت دوباره رفت. رفتنش آمیزه ای بود از توافق جدایی دو طرفه به علاوه استعفا و همین طور اخراج. آخرین باری که مانچو روی نیمکت اینتر نشست نه در شان او بود و نه در خور اعتبار راه راه پوش های آبی و سیاه. شکست 1-6 برابر تاتنهام در اسلو تحقیر آمیز بود و نشانی از دوران خوش یک دهه پیش نداشت. بنابراین حالا که مانچو رفته بسیاری از طرفداران اینتر از رفتنش استقبال کرده اند. آنها اعتقاد دارند این بار با مانچو به جایی نمی رسیدند. شاید حق با آنها باشد، ولی ورود فرانک دی بوئر در فاصله دو هفته به آغاز رقابت های فصل جدید یعنی چه؟ یعنی نراتزوری دوباره وارد مرحله انتقالی شده است. یعنی باز هم انتظار. باز هم صبر.
دو: اینتر مثل میلان و میلان مثل اینتر
اینتر پس از قهرمانی در اروپا در سال 2010 و رفتن ژوزه مورینیو طی شش سال سپری شده در زمینه های مختلف با ضربه های مهلکی روبرو شده: انتخاب های نامناسب، ناشکیبایی مدیران و طرفداران، شرایط اقتصادی ایتالیا و سرانجام رفتن ماسیموموراتی و ورود مالکان جدید. از این باب دو باشگاه میلانی شباهت فراوانی به هم دارند. از سال 2010 تاکنون هفت نفر روی نیمکت اینتر نشسته اند که در این زمینه هم میان باشگاه های بزرگ فقط میلان با اینتر رقابت می کند!
رافا بنیتز جای مورینیو را گرفت و در همان نیم فصل اول پس از کسب نتایج بد به علاوه مصاحبه ای در نقد ماسیمو موراتی اخراج شد. لئوناردو جای بنیتز نشست که به دلیل میلانی بودنش انتخاب عجیبی به شمار می رفت و هر چند جام حذفی را به چنگ آورد ولی کنار گذاشته شد. گاسپارینی جای لئوناردو وارد شد و پس از 5 دیدار بدون پیروزی و با 4 شکست اخراج شد. رانیری جای گاسپارینی را گرفت و پس آن که اینتر اواخر فصل طی 13 بازی فقط دو بار طعم پیروزی را چشید اخراج شد. استراماچونی کم تجربه جایگزین رانیری شد و قرار گرفتن اینتر در رده نهم بدین معنی بود نراتزوری پس از پانزده سال جایی در رقابت های اروپایی نیافته است.
سپس والتر ماتزاری باتجربه آمد و اینتر حین اخراجش در رده نهم جدول سری آ قرار داشت. سپس مانچو یادآورعصر طلایی آمد و اکنون دی بوئر بر تخت نشسته است. همه این ها یعنی دوران انتقالی اینتر پس از قهرمانی اروپا به درازا کشیده و تمام نشدنی شده است.
سه: تابستان تلخ
اینتر فصل سپری شده در سری آ را با پنج پیروزی متوالی آغاز کرد که میان شان به زانو درآوردن میلان هم جلب نظر می کرد، ولی همه چیز آرام آرام در مسیر کج قرار گرفتند. نیم فصل دوم، دوران نزول بود. دورانی که مردان مانچو از میلان 0-3 شکست خوردند، از یووه 0-2 و برابر رم هم به تساوی 1-1 دست یافتند. دورانی که طی 21 دیدار فقط 9 بار برنده شدند و فقط در 4 بازی گل نخوردند.
روی کاغذ هشتم شدن اینتر در فصل پیشتر , قرار گرفتن در رده چهارم در فصل سپری شده مسیر صعودی را نشان می داد، با این وصف این آن چیزی نبوده که طرفداران و مالکان جدید را راضی کند. اینتر با مانچو طی چهار سال اول حضورش روی نیمکت در 61.95 درصد بازی هایش پیروز شده بود، ولی این بار طی دو فصل فقط در 43.37 درصد دیدارها برنده از میدان بیرون آمده بود. اینتر در آن دوران سه بار عنوان قهرمانی سری آ را گرفته و دو بار هم جام حذفی را برده بود، ولی این بار دست مانچو خالی مانده بود. اولین باری بود که مانچینی به عنوان مربی در باشگاهی به سر می برد و جامی به دست نمی آورد. او در فیورنتینا و لاتزیو قهرمان جام حذفی شده و در منچستر سیتی قهرمان لیگ برتر و فاتح جام حذفی و حتی طی حضور کوتاهش در استانبول با گالاتاسارای جام حذفی را بالا برده بود، اما این بار با باشگاهی که در آن به پرواز درآمده بود با دست های خالی می رفت.
تور تدارکاتی آمریکا تلخ آغاز شد، تلخ ادامه پیدا کرد و تلخ هم تمام شد. رابطه مانچو با مدیران "سانینگ هولدینگ" سرد بود و در تابستان تلخ تر شد، خیلی زیاد. اینتر در دیدارهای دوستانه پیش از فصل فقط سالت لیک سیتی را شکست داد و برابر بایرن مونیخ 4-1 و مقابل پاریسن ژرمن 3-1 زانو زد. مانچو در چنین حال و هوایی سیاست خرید و فروش های باشگاه را زیر سئوال برد و به بی اعتنایی مدیران باشگاه به ورود یحیی توره اشاره کرد تا همه دریابند هوای اینتر ابری شده است. شکست 1-6 برابر تاتنهام تیرخلاصی برای جدایی بود، یک فرصت مناسب برای باز شدن در خروجی. در باز شد و مانچو با صدور بیانیه سردی رفت.
چهار: ورود دی بوئر
فرانک دی بوئر هلندی وارد شده است. او تنها مربی بوده که چهار بار پیاپی با آژاکس طی سال های 2011 تا 2014 قهرمان لیگ هلند شده است. دی بوئر را یکی مربیان خوش آتیه اروپا می خوانند. با این وصف آیا او با بازیکنان کنونی انتظارات را برآورده خواهد کرد؟ او در آژاکس با جوانان پیروز شد، اما این جا چی؟
هندانوویچ درون دروازه سنگربان شایسته ای است. رانوکیا، آندرئولی، میراندا و موریو در قلب دفاع و دودو، ارکین (مدافع ترک تبار تازه آمده از فنرباحچه)، آنسالدی (آرژانتینی تازه وارد شده از جنوا)، داویده سانتون، ناگاتومو به عنوان مدافعان کناری قابل قبول هستند. ولی میان فلیپه ملو، کوندوگبیا، دنیله بسا، گری مدل، بانگا و بروزویچ در میانه میدان بازیساز شایسته ای وجود نداشت و به همین دلیل مانچو تلاش می کرد توره را به دست آورد و به همین دلیل هم بانگا از سویا راهی اینتر شده تا شاید همان بازیساز گمشده اینتر شود، ولی اگر مصدوم شد چه کسی جایگزین می شود؟
پالاسیو،کاپیتان ایکاردی، یووتیچ، ادر، کاندروا (تازه وارد شده از لاتزیو) و پریشیچ در خط حمله قرار گرفته اند که چالش نگه داشتن ایکاردی بدل به سردرد جدیدی برای اینتر شده است.
پنج: آینده مانچو
مانچو، مانچوی چند سال پیش نیست که باشگاهی مثل پاریسن ژرمن – که روزگاری خواهانش بود - دنبالش بیفتد. او مربی هم نیست که باب طبع مثلا روس ها و انگلیسی ها برای رهبری تیم ملی باشد. خصوصا آن که کارنامه فابیو کاپلو در انگلیس و روسیه همه چیز را سیاه کرده است. مانچو در نگاه اول در 51 سالگی مربی پخته ای است که هم در سری آ قهرمان شده و هم در لیگ برتر، ولی کجا برود بزرگ تر و معتبرتر از اینتر؟