مطلب ارسالی کاربران
مربیان برجسته فوتبال(3):اوتمار هیتسفیلد- آلمانی نه سوئیسی
بهتر است ابتدای کار را با یک سوال شروع کنیم،چند مربی را می شناسید که موفق شده دوباشگاه مختلف را قهرمان لیگ قهرمانان کنند؟حال از میان آن ها چند نفر بوده اند که دو باشگاهی که به قهرمانی رسانده در یک لیگ بوده باشد؟
اوتمار هیتسفیلد در 12 ژانویه 1949 در لوراخ،شهری مرزی در آلمان به دنیا آمد او در سال 1960 در تیم جوانان اشتیتن و پس از آن در تیم فا. اف. لوراخ مشغول بازی شد، در سال 1971 به تیم بازل پیوست و توانست در سال های 1972 و1973 قهرمان لیگ سوئیس شود او در سال 1972 به تیم المپیک آلمان غربی دعوت شد و هم بازی بازیکنانی نظیر اولی هوینس شد وی همچنین موفق شد در سال 1973 آقای گل لیگ سوئیس شود.
در سال 1975 به اشتوتگارت پیوست،سه سال بعد این تیم را ترک کرده و سوئیس بازگشت و در تیم های لوگانو و لوزن مشغول به بازی شد و در سال 1983 به فعالیت خود به عنوان یک فوتبالیست پایان داد.
پس از دوران بازیگری،هیتسفیلد مربی تیمهای اس. سی . تسوگ، اف. ث. آراو و نیز گراس هاپرز سوئیس شد،با تیم آراو جام حذفی را به دست آورد و با تیم گرس هاپرزدر بین سالهای 1988 و 1991 در مجموع پنج عنوان قهرمانی کسب کرد.
در سال 1991 مربی بوروسیا دورتموند شد. وی برای فصل 92/91 جانشین هورس کوپل شد و این تیم انتهای جدولی را در همان فصل اول به مقام نایب قهرمانی بوندسلیگا رساند. او و دورتموند در آن زمان، تنها چهار دقیقه مانده به پایان فصل، قهرمانی را از دست دادند. گل گیدو بوخوالد در دقیقه 86، پیروزی اشتوتگارت را در لورکوزن رقم زد و اشتوتگارت را با مربیگری کریستف دام به قهرمانی رساند.
در فصل بعدی، هیتسفیلد با دورتموند به فینال جام یوفا رسید که در دو بازی رفت و برگشت در مقابل یوونتوس، این جام را از دست داد. رسیدن به فینال جام یوفا درآمد زیادی را نصیب باشگاه کرد و دست هیتسفیلد را در فصل نقل و انتقالات برای تقویت تیم باز گذاشت. با استخدام چند بازیکن جدید و بزرگ، او و تیمش به دو قهرمانی بوندسلیگا در سالهای 1995 و 1996 رسیدند.
یوونتوس دهه ی نود یکی از ترسناک ترین تیم های تاریخ فوتبال است ،تیمی که تحت هدایت مارچلو لیپی موفق شد سه فصل پیاپی به فینال لیگ قهرمانان راه پیدا کند
در سال 1997 دو تیم دورتموند و یوونتوس مدافع عنوان قهرمانی فینال لیگ قهرمانان را برگزار کردند و دورتموند تحت رهبری اوتمار هیتسفیلد موفق شد این یوونتوس ترسناک را شکست دهد.
او پس از کناره گیری از سمتش مدتی مدیر ورزشی دورتموند شد و پس از آن به عنوان سرمربی کار خود را در بایرن مونیخ آغاز کرد،او در سال 1999 این تیم را به فینال لیگ قهرمانان رساند،بایرن مونیخ به رهبری اوتمار هیتسفیلد و منچستر یونایتد به رهبری الکس فرگوسن، بایرن مونیخ با ارائه بازی برتری نسبت به حریف خود با یک گل پیش افتاد ،دقیقه ی نود بازی دیگر باید بایرن مونیخ را قهرمان دانست ولی در دو دقیقه همه چیز تمام شد.
منچستر یونایتد موفق شده بود بایرن مونیخ را با نتیجه ی دو بر یک شکست دهد،تلخ ترین فینال این تیم.
ولی هیتسفیلد تسلیم نشد در فصل 2000-2001 بایرن مونیخ با پیروزی برابر یونایتد در دیدار رفت و برگشت و پس از آن با پیروزی برابر رئال مادرید به فینال لیگ قهرمانان رسید در برابر والنسیای هکتور کوپر.
والنسیا در ابتدای بازی پیش افتاد ودر نیمه ی دوم افنبرگ بازی را به تساوی کشاند این نتیجه تا پایان بازی ادامه یافت تا کار به ضربات پنالتی رسید، تقابل الیور کان و کانیزارس دروازه بان های بزرگ دوران خود! و در نهایت بایرن مونیخ پیروز این دیدار. بایرن مونیخ هیتسفیلد یکی از دوست داشتنی ترین تیم های تاریخ بود با بازیکنانی
مانند:کان-سانیول-ساموئل کافور-سالی حمیدزیچ-شول-افنبرگ-لیزارازو-تارنات-زی روبرتو-البر-روی ماکای و....
او سرانجام این تیم را در سال 2004 ترک کرد. در سال 2006 اعلام کرد که دوباره به دنیای مربیگری برخواهد گشت.
او در سال 2007 با رد پیشنهاد هامبورگ و دورتموند مجددا به عنوان سرمربی بایرن انتخاب شد ،او موفق شد در سال 2008 قهرمان بوندسلیگا شود و این هفتمین بار بود که وی به عنوان مربی موفق می شود به مقام قهرمانی بوندس لیگا برسد،ولی مجددا این تیم را ترک کرد و به عنوان سرمربی سوئیس به کارش ادامه داد او موفق شد این تیم را به جام جهانی 2010 و 2014 برساند و سرانجام در سال 2014 پس از از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.او تبدیل به مردی تاریخی نزد هواداران دو تیم بایرن و دورتموند شد او یکی از بزرگترین مربیان آلمانی تاریخ فوتبال است.
دو نقل قول برتر از اوتمار هیتسفیلد:
پیروزی همه چیز نیست؛ اما بدون پیروزی همه چیز، هیچ چیز است.
.
آدم نسبتا منطقی ای هستم. تردیدی نیست به ندرت جشن می گیرم. گاهی باید بیشتر از این ها جشن بگیرم اما این شغل به من اجازه نمی دهد. من در مورد احساساتم بسیار مراقب هستم. نمی خواهم در ابتدا شادی کنم (جشن بگیرم) و در انتها ناامید و ناراحت باشم.