اختصاصی طرفداری- نیمه دوم بازی با سویا. "کم آوردن" و سه گل خوردن و هیچ کاری نکردن و باختن. نیمه دومی که در آن شدت پرسینگ لیورپول از صددرصد به چیزی کمتر از چهل درصد کاهش یافت و حتی بعد از گل اول حریف، حتی بعد از گل دوم و سوم سویا نیز دوباره افزایش پیدا نکرد. نیمه دومی که در آن خط پرسینگ لیورپول از یک سوم هجومی به زمین خودی کوتاه شد و حتی بعد از گل اول حریف و حتی بعد از گل دوم و سوم سویا نیز دوباره بلندتر نشد. طول پرسینگ لیورپول، شدت پرسینگ لیورپول. دو عامل مهم فوتبال "فشار بالا" ی محبوب کلوپ. نیمه دوم بازی با سویا و تمبر نکته منفی فوتبال پرفشار.
البته بیست دقیقه پایانی بازی برگشت یک چهارم نهایی با دورتموند و خوب تمبر مثبتی برای فوتبال پرفشار. بیست دقیقه ای که کلوپ به مدد توانایی تیمش در بالا بردن ویران کننده شدت بازی، دستور مالکیت زیر پنج ثانیه به تیم داد، توپ را که تصاحب کردید فقط پاس طولی بدهید، مداوم و پی در پی پاس به جلو بدهید، حتی اگر کانالی وجود نداشت ریسک کنید و پاس طولی بدهید، با توپ فشار بیاورید، با توپ شدت را به حداکثر برسانید و تمام اینها به مدد توانایی تیم لیورپول در فوتبال پرفشار. عقب، جلو، عقب، جلو، سازمان تیم به واسطه تغییر مداوم مالکیت، عقب، جلو، عقب، جلو. دورتموند و "کم آوردن" . لیورپول و "پرفشار" بازی کردن و سه گل زدن و همه کار کردن و بردن.
بله سبک بازی با شدت زیاد تیم لیورپول، تیم کلوپ، از نظر تاکتیکی احتیاط هیچکدام از سبک های دیگر را ندارد، در واقع ریسک پذیرترین آنها نیز می باشد. به معنای واقعی کلمه "دو روی یک سکه"بودن. یا حریف را مجبور به "کم آوردن" می کنی، یا مانند آن بوکسور قوی هیکل داستان بورخس، اینقدر حریف ریزه میزه سمج را می زنی که خودت پخش زمین می شوی. اما خوب نقطه ناراحت کننده قضیه آنجاست که معمولا این " کم آوردن" تیم خودی در هفته های پایانی اتفاق می افتد، این پخش زمین شدن آخر پاییز صورت می پذیرد و تو هیچ جوجه ای را نمی شماری. همانند آنچه که برای لیورپول کلوپ رخ داد و باعث شد مقداری شک، کمی بدبینی، اندکی دلهره در هم مخلوط شوند و این پرسش را درست کنند: آیا با توجه به چند بازی تدارکاتی انجام گرفته و فعالیت تیم در بازار نقل و انتقالات، کلوپ همچنان روی "فشار بالا" نظر دارد؟
سه بازی تدارکاتی و هشت گل زده و بدون گل خورده. دو گل از این هشت گل بعد از توپگیری تیم در زمین حریف روی پرسینگ شدید به ثمر رسیده است. شش گل از این هشت گل با حمله سریع به ثمر رسیده است، توپ کمتر از ده ثانیه در زمین حریف بوده که گل به ثمر رسیده است، توپ کمتر از بیست ثانیه در اختیار تیم بوده که گل به ثمر رسیده است، شش گل از هشت گل. پرسینگ شدید و حمله سریع، مشتقات اصلی فوتبال "پرفشار" .
بروزوویچ. دراکسلر. ژیلانسکی. فاینالدوم. چهار هافبکی که کلوپ برای تیم روی آنها دست گذاشته، در مجموع بیشتر از اینکه پاس گل به عنوان خصوصیت ویژه یک هافبک صادر کرده باشند، مناسب با تعریف پست مدرن کلوپ از هافبک عمل کرده اند و بیشتر گل زده اند. بله، گل. هافبکی که سراسر طول زمین دیده شود و سرعت بالایی داشته باشد و بارها و بارها بعد از پاس، استارت بزند تا جلوتر از توپ قرار بگیرد. "پاس-استارت" ، دستور ویژه حمله سریع. وقتی دو تا از این چهار هافبک اصلی ترین ضعفشان دوئل هوایی می باشد یعنی چه؟ یعنی بازی روی زمین. ماتیپ که از بوندسلیگا به عنوان مدافع آخر خریده شده، تخصص و تجربه ویژهای در بازی به عنوان هافبک دفاعی دارد و مطمئنا همین مهمترین دلیل خرید وی بوده است زیرا فوتبال پرفشار نیاز ویژهای به مدافعان آخر بازیساز و رونده دارد و نیاز ویژهای به پوشش کل طول زمین خودی هنگام پرسینگ از جلوی تیم و چه کسی بهتر از بازیکنی که توانایی بازی در هر دو پست زمین عقب را داشته باشد تا تیم برای بالا بردن شدت بازی با استفاده از آنارشی حرکتی دچار کمبود نشود.
حضور فیرمینوی سریع و ترکیبی در مرکز خط حمله ایده ای ست که در بازیهای تدارکاتی توسط کلوپ اجرا شده و خوب فیرمینو هم به خوبی با تحرک بالا به بالابردن سرعت تیم در حمله و شدت تیم در پرسینگ کمک کرده است، در حالی که کلوپ در فصل گذشته از بنتکه قدرتی در این نقطه استفاده می کرد تا توپ را با قدرتش برای استارت به جلوی هافبک ها حفظ کند ولی اکنون بنتکه در لیست فروش قرار گرفته و کلوپ دیگر نمی خواهد جلوترین بازیکنش پشت به دروازه حریف باشد، بلکه با فیرمینو که همواره رو به دروازه بازی می کند کار می کند تا حمله تیم بدون توقف در طول حرکت کند و این یعنی سرعت بیشتر. مانه قدرتی در وینگر چپ قرار می گیرد تا پرسینگ تیم از حمله به دفاع توسط وی در پشت محوطه جریمه صورت بگیرد، برعکس فصول قبلی که از بازیکنان سرعتی برای پیاده کردن پرسینگ زیر پنج ثانیه استفاده می شد، اکنون به نظر می رسد کلوپ مقداری قدرت هم به قضیه اضافه کرده تا انرژی تیم دیرتر تحلیل برود. البته یادمان نرود که کلوپ خود این فصل مطابق فلسفه بازی اش دوره بدنسازی تیم را انجام میدهد و این یعنی دیرتر از همیشه تحلیل رفتن انرژی.
در این فصل جزیره، احتمالا قهرمان بدون استفاده از مسواک خودی، دندانهای تمیزی خواهد داشت زیرا زوم خبرگزاری ها و نشریات به تقابل مورینیو- گواردیولا دوخته شده و این می تواند برای تیمی مثل لیورپول نقش "عفونت گیر" را بازی نماید و احتمالا کلوپ نیز به اندازه ای باهوش است که همین الان برود و چراغ را بسوزاند تا همیشه خاموش بماند.