طرفداری- رؤیای آلمان برای تبدیل شدن به سومین تیم تاریخ که به طور همزمان جام جهانی و جام هانری دولونای (یورو) را داشته باشد، بر باد رفت آن هم توسط تیمی که برای اولین بار به چنین افتخار بزرگی دست یافت. خروس ها در غروب تابستای بندر مارسی، در همان ورزشگاه تاریخی ولودروم، کاری کردند کارستان. آنها دیواری بلند تر از دیوار برلین را فرو ریختند تا دوباره به سن دنی برگشته و ضیافت فینال را مقابل کریس رونالدو و یارانش برگزار کنند. کمتر کسی را می توان پیدا کرد که بتواند با قاطعیت، فرانسه را تیم برتر میدان دانسته و بگوید که آلمان حرفی برای گفتن نداشت. الزاماً تیم برنده همیشه تیم برتر نیست اما بدون شک تیم برنده همیشه تیم لایق تری است. آلمان طی 90 دقیقه توانست بازی اش را به فرانسه دیکته نموده اما به علت عدم قاطعیت در خط حمله و عدم تمرکز کافی در امور تدافعی، همه نقشه ها بر باد فنا رفت.
درباره این بازی و اشتباه های آلمان خواهیم نوشت اما قبل از هر چیز باید گفت که هواداران فرانسه نباید تا اینجای یادداشت، گمان کنند که شایستگی تیم محبوبشان دست کم گرفته شده است. فرانسه در سخت ترین بازی اش طی این تورنمنت، استوار ترین نمایش ممکن را ارائه داد. در هنگام حمله، بسیار هدفمند و در هنگام دفاع، بسیار مستحکم عمل کرد. شاگردان دیدیه دشام برای تک تک دقایق بازی برنامه داشتند و دیگر گذشت آن روزهایی که می گفتند هر تیمی بیشتر بدود یا مالکیت توپ بیشتری داشته باشد، تیم پیروز میدان است. این بار نوبت فرانسه بود تا صحت این واقعیت نو ظهور را به ما ثابت کند. فوتبال به سوی شطرنجی شدن پیش می رود و نقش اندیشه و رویکرد مربی بر روی نتایج بازی ها هر روز ملموس تر می شود. اگر فرانسه با چنین نمایشی مقابل هر تیم دیگر به پیروزی می رسید، شاید ارزش آن بر ما هویدا نمی شد ولی هنگامی که آلمان قدرتمند را تسلیم کرد، دیگر بهانه ای وجود ندارد که بپذیریم این نتایج آبی ها اتفاقی نیست.
فرانسه تلاش می کرد که در همان دقایق نخست تیم قدرتمند قهرمان جهان را غافلگیر نماید ولی شروع توفانی مانشافت در دقایق نخست، به شدت موجب وحشت آبی ها شد. با این که تیم ملی آلمان پس از جام جهانی 2014 به شدت از لحاظ کیفی و نتایج دچار افت شده و با آن تیم ریتمیک دو سال قبل فاصله زیادی داشت، اما همین آلمان نسبتاً تحلیل رفته نیز یک سر و گردن از هر 23 تیم دیگر این جام بالاتر بود.
غیبت متس هوملس، سامی خدیرا و ماریو گومز یک خلاً بزرگ را در هر یک از خطوط آلمانی ها ایجاد کرد. یواخیم لوو سعی کرد یک سیستم مناسب را برای رویارویی با خط هافبک پر قدرت فرانسه انتخاب نماید و شاید به همین دلیل، حضور یک هافبک جنگنده همچون امره جان ضروری به نظر می رسید. جالب این که امره جان نه تنها یک دقیقه هم در یورو به میدان نرفته بود، بلکه حتی طی 6 بازی ملی اخیرش، هرگز در پست هافبک وسط برای مانشافت بازی نکرد. اولین مشکل نمایان آلمان، جا نیفتادن امره جان در ترکیب این تیم بود که با چند پاس اشتباه و چند پا به توپ مضطربانه، همچون یک وصله ناجور در وسط زمین سوسو می زد. البته هر چه از زمان بازی گذشت، امره جان توانست با شرایط بازی خو بگیرد.
به جز آن حرکت ترکیبی بلایسه ماتوئیدی و آنتون گریزمان، هیچ حمله خطرناکی را از فرانسه در دقایق نخست ندیدیم. همگان منتظر این شروع کوبنده شاگردان دشام بودند اما ترس از نام آلمان، کمی فرانسوی ها را محتاط کرد. از دقیقه 10 تا 40 یعنی حدود نیم ساعت، یکی از بهترین نمایش های تیم ملی آلمان را در یورو 2016 دیدیم. گابریله مارکوتی درباره این دقایق از بازی در ESPN نوشت:
شواین اشتایگر و کروس در حال تنیدن تار عنکبوت به دور طعمه فرانسوی بوده و هر لحظه به دروازه هوگو لوریس نزدیک و نزدیک تر می شوند!
وقتی که مانشافت از حضور مهاجم نوک کلاسیک خود یعنی ماریو گومز مصدوم در زمین بی بهره بود، یوگی و دوستان تصمیم گرفتند که از توماس مولر به عنوان تک مهاجم استفاده کنند. برای فوتبالیستی مثل مولر که در میانه زمین، آزادانه طنازی می کند، حضور در لایه های تو در توی خط دفاعی حریف به مثابه یک قفس است. در آن 30 دقیقه تحسین برانگیز آلمان، دو هافبک این تیم یعنی شواینی و کروس در بسیاری از صحنه ها به مهاجمان کمکی بالفعل تبدیل شدند. با این که اغلب اوقات نیمه اول، توپ و میدان در تسلط آلمان بود اما حملات پراکنده فرانسوی ها بسیار زهردار نشان می داد. تکل لغزشی بندیکت هوودس و بلوکه کردن توپ اولیویه ژیرو یکی از خطرناک ترین حملات فرانسه در نیمه اول بود. (صحنه تکل هوودس را به خاطر بسپارید و همان طور که قبلاً گفتیم صدها بار باید صحنه پاس گل مسی در بازی مقابل ونزوئلا را به هافبک ها و مهاجمان نشان داد، این بار صحنه تکل هوودس را می توان تبدیل به یک کلاس درس برای بازیکنان خط دفاعی کرد.)
آلمان در 5 دقیقه انتهای نیمه اول، ترجیحاً و احتمالاً به طور عمد، به خودش استراحت داد تا شاید با نتیجه تساوی بدون گل به رختکن رفته و قوای خود را برای نیمه دوم ذخیره نماید اما همیشه در فوتبال، اوضاع آن طور که شما می خواهید، پیش نخواهد رفت. گاهی اوقات بهترین های تیمتان در حساس ترین لحظات مسابقه، مرتکب مرگبارترین اشتباه می شوند و هر تیمی باید از این روزها بترسد حتی اگر آلمان باشد. اشتباه شواین اشتایگر یک اشتباه بزرگ ولی بخشودنی بود. البته فقط برای شواینی بخشودنی بود وگرنه هر بازیکن دیگری از مانشافت مرتکب چنین خبطی می شد، نشریه زرد «بیلد» برای نابود کردنش کافی به نظر می رسید. البته بیلد از خجالت شواینی هم در آمد اما نه به آن شدتی که تصور می شد. خطای هند عجیب کاپیتان آلمان که بی شباهت به اشتباه بواتنگ در بازی پیشین مقابل ایتالیا نبود، در آخرین ثانیه های نیمه اول، دنیا را بر سر یوگی لوو خراب کرد. (نمی دانم که باید باز هم این اشتباه شواین اشتایگر را به تصمیم نادرست وی برای انتقال به اولدترافورد مربوط بدانیم یا خیر!) در هر صورت، آنتون گریزمان دروازه مانوئل نویر را از روی نقطه پنالتی گشود و کفران این هدیه آسمانی «حاصل دست شواین اشتایگر» را نکرد!
البته برخی دیگر از کارشناسان هم به سراغ یوناس هکتور رفتند و بابت به کرنر فرستادن غیر ضروری این توپ، به شدت او را مورد سرزنش قرار دادند. بازیکنان آلمان در صحنه کرنر، ارتباط کلامی با یکدیگر نداشتند و همین امر باعث عدم سازماندهی مناسب حین دفاع از این ضربه کرنر شد. به راستی که در چنین بازی های بزرگی، مسائلی به ظاهر پیش پا افتاده و کوچک می توانند تفاوت ها را رقم زده و تاریخ را عوض کنند. 20 سال بعد چه کسی می داند که آلمان از لحاظ تیم برتر نیمه اول بود و چند موقعیت را از دست داد؟ همه می نویسند که فرانسه موفق به شکست آلمان در تابستان 2016 شد!
وقتی آلمان این گل بی موقع را در آخرین لحظات نیمه اول دریافت و به رختکن رفت، همگان انتظار داشتند که مانشافت با تکیه بر قدرت روحی و روانی ارثی اش که در خون هر فوتبالیست آلمانی جاری است، پاسخی کوبنده را در نیمه دوم به آبی ها داده و حتی اگر به گل زودهنگام نرسد، اقلاً حملات گسترده و خرد کننده ای روی دروازه هوگو لوریس تدارک ببیند. سراسیمگی، دستپاچگی، لو دادن های گاه و بیگاه توپ، نا هماهنگی و عدم جسارت تنها ویژگی های آلمان در نیمه دوم بود. کیمیش با این که یک استعداد قابل احترام در خط دفاعی آلمان است، در این بازی و به ویژه در نیمه دوم ثابت کرد که راهی بس طولانی برای رسیدن به فیلیپ لام دارد. یاشوا کیمیش و یوناس هکتور در نیمه دوم بسیار پر اشتباه ظاهر شدند و کلکسیونی از پاس های ضعیف و بی تدبیری در بازی آنها نمایان بود که شاید به کم تجربگی این دو مدافع کناری برگردد. چه انتظاری می توان داشت از بازیکنی که فقط در چند هفته پایانی بوندس لیگا در ترکیب اصلی بایرن مونیخ به بازی گرفته شد و آن هم در پست دفاع وسط. کیمیش طی دو ماه اخیر و در تیم ملی به عنوان دفاع راست در ترکیب قرار گرفته است. هکتور هم یک بازیکن full scale برای آلمان نیست و شاید هم نشود با این که از استانداردهای بالایی برخوردار می باشد. بزرگ ترین چالش هکتور تا پیش از یورو 2016، داربی راین بود!
هیچ کس از امره جان هم انتظار نداشت که عامل برتری آلمان مقابل فرانسه باشد! امره جان در زمین بود چون چاره ای جز این برای یوگی لوو وجود نداشت! شواین اشتایگر هم پس از آن اشتباه مهلک، در نیمه دوم از آن جسارت و روحیه همیشگی برخوردار نبود. توماس مولر در نوک خط حمله، همچون عقابی در قفس می ماند. شاید بگویید که عقاب همیشه عقاب است، آری چنین است. توماس مولر در این شرایط هم هنوز خطرناک ترین بازیکن مانشافت بود. درباره مسوت اوزیل هم که بهتر است مرثیه ای نخوانیم چون مسوت اوزیل دو حالت دارد، یا صفر است یا یک. وقتی صفر باشد، یعنی صفر است. راستی کسی می تواند درباره یولیان دراکسلر و عملکرد او صحبت کند؟ باید به دراکسلر تبریک گفت. او سورپرایز بزرگ لوو در یورو 2016 محسوب می شود. با این که پست اصلی دراکسلر در این بازی، هافبک راست در نظر گرفته شده بود، اما او را در همه جای زمین می دیدیم؛ چپ، راست، میانه زمین و گهگاه در نوک خط حمله در داخل شش قدم فرانسه.
برایند این ناهماهنگی ها، گل دوم فرانسه و آنتون گریزمان بود. حاصل دو پاس اشتباه متوالی و مرگبار از شواین اشتایگر به هوودس و از هوودس به کیمش باعث شد تا پل پوگبا با پرس روی کیمیش و توپ ربایی از او، یک رقص پای مسحور کننده را اجرا کرده و شکودران مصطفی را محو کند، آن گاه با سپردن توپ به اولیویه ژیرو در محوطه جریمه آلمان، گل دوم فرانسه را تضمین نماید. البته هنگامی این گل تضمین شد که مانوئل نویر هم به این فستیوال اشتباه های مرگبار آلمانی پیوست تا گریزمان با به گل نشاندن کشتی یوگی و دوستان، در آسمان ها سیر کند. آلمان پس از خوردن گل دوم، دستپاچه تر شد و باز هم فستیوالی از حملات بی دقت و بی برنامه!
شوت زیبای کیمیش که به تیر دروازه لوریس اصابت کرد و یا آن ضربه سر کیمیش برای مولر داخل شش قدم فرانسه در آخرین لحظات بازی، تنها فرصت های قابل ذکری بود که البته این فرصت ها هم از یک برنامه تیمی منسجم خلق نگردید. دراکسلر در این دقایق بسیار می دوید و تقریباً همه توپ های آلمان به او ختم می شد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید آلمان بین دقایق 25 تا 3+90 این بازی، حتی یک ضربه داخل چارچوب هم نداشت. باورش سخت است ولی باید حقیقت را پذیرفت. بدون شک این بازی تاریخی را نمی توان یک طرفه دانست. حتی هیچ کارشناسی جرأت ندارد که بگوید کدام تیم در جریان 90 دقیقه بازی، تیم برتر میدان از لحاظ فنی بود حتی اگر بدانیم که 65 درصد مالکیت توپ در اختیار تیم بازنده یعنی آلمان قرار داشت!
لوو در پایان بازی اظهار نظر جالبی و تا حدودی تعجب بر انگیز را بیان کرد. او آلمان را تیم بهتر میدان دانست و صرفاً از بدشانسی به عنوان عامل دریافت گل یاد کرد. لوو پذیرفت که تیم های حریف آلمان در دو بازی نیمه نهایی جام جهانی 2010 و یورو 2012 یعنی اسپانیا و ایتالیا، تیم های برتر میدان بودند اما وی درباره فرانسه، نظر معکوسی دارد. حتی تونی کروس هم در مصاحبه با کانال zdf از بازی آلمان مقابل فرانسه به عنوان بهترین نمایش مانشافت در یورو 2016 یاد کرد ولی چگونه می توان در یک بازی، دو گل کودکانه خورد و ادعای بهترین نمایش را هم داشت؟ هر دو گل دریافتی آلمان با اشتباه های فردی بسیار مبتدیانه به ثمر رسیدند که از بازیکنانی در حد شواینی، کیمیش و نویر واقعاً بعید است.
کریستوفر رام یکی از وبلاگ نویسان آلمانی، فقدان قدرت تهاجمی آلمان را عامل شکست در این بازی می داند. آلمان برای دومین بار طی 6 بازی در فرانسه، قادر به گلزنی نشد. مولر و گوتسه هرگز نتوانستند عملکرد خوبی در خط حمله داشته باشند و تعویض های لوو نیز هیچ فایده ای نداشت. به جز مصدومیت جروم بواتنگ و تعویض اجباری اش با شکودران مصطفی، دو تعویض استراتژیک یوگی لوو در نیمه دوم، با به میدان فرستادن لروی سانه و ماریو گوتسه شکل گرفت.
به هر حال، آبی ها راهی فینال شدند تا ثابت کنند که چگونه می توان از سه میزبانی در سه تورنمنت معتبر، به بهینه ترین شکل استفاده کرده و به 3 فینال رسید هر چند که سرنوشت فینال سوم، در دستان رونالدو و یارانش خواهد بود.