طرفداری - انگلیس یکی از قابل مطالعه ترین تیم های یورو 2016 از لحاظ فنی و تاکتیکی است. تیمی با مهره های خاص و متفاوت و صد البته اندیشه ای به نام روی هاجسون. 2 بازی اول انگلیس در یورو 2016 مملوء از نکته ها و مسائل تاکتیکی بود که به شدت مورد توجه تاکتیک نویسان سراسر دنیا قرار گرفته است. پیروزی نفس گیر در احتمالا حیثیتی ترین بازی جام، شرایط را از امروز برای انگلیس متفاوت تر پیش خواهد برد. اکنون آن ها خودشان را در یک هشتم نهایی می بینند و از یک هشتم به بعد نیز همه چیز می تواند طور دیگری به نظر برسد.
روی هاجسون و اندیشه ای «ultra-aggressive» در دور گروهی
ترکیب بازی مقابل روسیه بسیاری را سورپرایز کرد. هاجسون علی رغم سن و سالش نشان داد چندان اعتقادی به احتیاط ندارد. بدون احتساب جو هارت از جمع 10 بازیکنی که او مقابل روسیه به میدان فرستاده بود، 7 بازیکن اندیشه ای تهاجمی داشتند و کیفیتشان در فاز تهاجمی به شدت به کیفیتشان در فاز تدافعی، می چربید. تنها اریک دایر، کریس اسمالینگ و گری کیهیل بازیکنان تخصصی هاجسون در فاز تدافعی بودند. او حتی از «full-back» هایی در کناره ها استفاده کرد که تخصصشان بیشتر در فاز تهاجمی است تا فاز دفاعی و اصطلاحا بازیکنانی هستند که بسیار «بالا» بازی می کنند. البته این اندیشه «ultra-aggressive» هاجسون را می شد از لیست او هم به راحتی متوجه شد. زمانی که او ترجیح داد روی نام دنی درینک واتر خط قرمز بکشد و یک مهاجم اضافه به نام رشفورد با خود به فرانسه ببرد. اما اندیشه پیرمرد کاملا درست بود. او در دور گروهی درست پیش بینی کرد که قرار است با تیم هایی بازی کند که توپ را به انگلیس بدهند و خودشان عقب بنشینند. بازی مقابل روسیه همین سناریو اتفاق افتاد و بازی مقابل ولز حتی در مقیاس بیشتر، این مساله تکرار شد. بازی مقابل اسلواکی نیز بعید است سناریویی متفاوت پیش رو داشته باشد. اما در دور حذفی چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ آیا روی هاجسون قرار است مقابل تیم هایی با کیفیت تر در فاز تهاجمی نیز تا این حد بالا بازی کند؟
آدام لالانا و استرلینگ؛ معمایی در 2 سمت
مسئله ای که به شدت اعصاب هواداران انگلیس را در 2 بازی اخیر خرد کرده، حضور همزمان رحیم استرلینگ و آدام لالانا در دو سمت زمین است. اندیشه های هاجسون در این مورد جای بحث بسیار دارد و مورد استرلینگ نیز با لالانا کاملا متفاوت است. در مورد استرلینگ، پیرمرد به وضوح به خطا زده است. بازیکن مستعد سابق لیورپول نه تنها طی این سال ها پیشرفت نکرده بلکه با حواشی بسیار نمودارش کاملا نزولی شده است. او که در ابتدا قرار بود زنده کننده وینگرهای سنتی - تخصصی انگلیسی ها باشد، این روزها تبدیل به تئو والکات ثانی شده که فقط و تنها فقط پارامتر سرعت بدون تفکر، از او باقی مانده است. 2 بازی ابتدایی به خوبی نشان داده که هاجسون در قمار روی استرلینگ به خطا زده و با توجه به بازیکنان با کیفیتی که در پست او روی نیمکت وجود دارند، فرصت بیشتر دادن به رحیم نمی تواند دیگر جای توجیه داشته باشد. استرلینگ نه درک کافی از دنی روز دارد، نه در یک به یک ها موفق عمل می کند و نه در لحظات حساس بهترین تصمیم ها را اتخاذ می کند. رحیم بدون تردید بی کیفیت ترین بازیکن انگلیس در 2 بازی اخیر بوده است.
مورد لالانا اما متفاوت است. قرار گرفتن او در سمت راست زمین در یک سوم تهاجمی، فکر و اندیشه ای ویژه پشتش بوده است.لالانا بازیکن کناری تخصصی نیست و اندیشه های پیرمرد دقیقا از همین جا شروع می شود. مثلث لالانا، دله آلی و واکر آن چیزی است که هاجسون سعی دارد در سمت راست زمین به طرق مختلف خلق کند. اول مسئله همکاری او با دله آلی است. جایی که هاجسون سعی کرده تا شکل و شمایلی از «double pivot» را این بار در کناره ها به وجود بیاورد. در 2 بازی اول قرار بود آلی و لالانا همچون 2 بازیکن مکمل در سمت راست حضور داشته باشند و یکدیگر را در نفوذها، پر کردن فضاها و کارهای ترکیبی در این سمت، تکمیل کنند. نکته دوم همکاری لالانا با واکر بود. جایی که پیرمرد قصد داشت شکل و شمایلی نصفه و نیمه از «interiores» را خلق کند. یعنی آدام لالانا در نقش یک بازیکن کناری به مرکز بزند و فضا را برای «full-back» رونده ای همچون واکر، مهیا کند. مثلث واکر - لالانا - آلی، از اندیشه های کلیدی هاجسون محسوب می شود که البته در 2 بازی اول، تنها در نیمه اول مقابل روسیه توانست کیفیت خودش را عیان کند. تنها این نیمه اول بازی با روسیه بود که مثلث مورد نظر، توانست کیفیتی جذاب از خود ارائه کند. اما در نیمه دوم مقابل روسیه و بازی مقابل ولز، خبری از آن فرارها، حرکات ترکیبی و مکملی نبود.
دور گروهی، دور حذفی
گل استوریج از روی نیمکت برای انگلیس، تنها پیروزی مقابل ولز را به ارمغان نیاورد بلکه شرایط را به کل برای انگلیس تغییر داد. انگلیس اکنون فشار از دوشش برداشته شده و معمای بازی مقابل تیم های تدافعی در دور گروهی تا حد زیادی حل شده به نظر می رسد. گیر کار برای انگلیس این فشار حذف در دور گروهی بود و حالا باید منتظر ماند و دید پیرمرد پس از تماشای 2 بازی نخست و احتمالا سناریویی مشابه مقابل اسلواکی، در دور حذفی چه اندیشه هایی خواهد داشت. آنچه از انگلیس در 2 بازی اول دیدیم و در بازی سوم نیز خواهیم دید، در دور حذفی می تواند کاملا تغییر کند. حالا پیرمرد باید تکلیفش را در دور حذفی مقابل تیم هایی متفاوت تر مشخص کند. اینکه آیا همچنان قرار است به تئو والکات ثانی میدان دهد و دنی استوریج که به قول Greg Lea تازگی و طراوت را با خود به همراه می آورد، روی نیمکت بپوسد یا خیر. اینکه آیا همچنان می خواهد روی انرژیک بودن لالانا حساب باز کند و اینکه آیا اصلا روی سرعت جیمی واردی در دور حذفی قمار می کند یا خیر. این ها همه پرسش هایی است که باید برای رسیدن به پاسخ آن ها صبر کرد.