مطلب ارسالی کاربران
اردوگاه آبی....یک صندلی برای همه ، همه برای یک صندلی
معیار انتخاب آدمها برای پست های متفاوت می تواند مسائل متفاوتی باشد. ورزش و فوتبال هم از این قاعده مستثنی نیستند دانش مدیریت ، تجربه فعالیت در عرصه ورزش فوتبال ، میزان مقبولیت در میان هوادارن فوتبال از آن دسته معیارهایی هستند که برای تصاحب صندلی مدیریت یک باشگاه یا عضو هیئت مدیره بودن در آن باشگاه مهم و حیاتی است.
تا همین جا را که پشت سرهم برای هرکس بگویی دیگر برای لبریز شدن حوصله اش کافیست تا بگوید((ول کن بابا اینجا ایرانه )). و درست هم می گوید اینجا ایران است پس قطعا تصمیم گیری ها بسیار متفاوت است مثلا در فوتبال روز دنیا حتی اگر به اندازه گلیزر پولدار باشید بازهم مدیر ورزشی باشگاه تصمیم می گیرد چه وقت مربی اخراج شود یا چه کسی جانشینش شود حتی اگر تاوانش از دست دادن سهمیه لیگ قهرمانان باشد در ایران اما نه، کافیست ادعا کنید پولدارید تا قدرت زمین زدن پرطرفدارترین تیم آسیا را با تصمیمات عجیب و غریبتان داشته باشید. در مثال دیگر همه جا سیاست از فوتبال جداست و بارسلونا بارها به اتهام دخالت دادن سیاست در فوتبال جریمه پرداخته اما اینجا نماینده مجلس که می شوید یک صندلی هم در هیئت مدیره فلان باشگاه بهتان می دهند نه که کمرتان زیر بار مسئولیت خم شده صندلی زیاد لازمتان می شود.یا وزیر که می شوید به امر رئیس جمهور به همه مسائل ورزش واقف می شوید و دوستانتان نیز کمک حالتان می شوند در نگه داشتن صندلی برایتان. داشتیم که حتی طرف رییس جمهور شده و پا به توپ شده به هر حال اینجا ایران است .
در آخرین نمونه از این شاهکار مدیریتی وزیر رفیق شفیقش را هم در وزارت ورزش و هم در باشگاه استقلال به نگه داشتن صندلی امانتی گماشته و ایشان برای حفظ امانت مدام تکذیب می کند. وزیر مربی تعیین می کند ایشان تکذیب می کند .وزیر جلو خرید بازیکن را می گیرد ایشان تکذیب می کند چرا چون برای صندلی باید جنگید. از طرفی فلان عضو هیئت مدیره که به برکت لیست امید صندلی پارلمان را پس داده و عنقریب است صندلی باشگاه را هم تحویل دهد روی موج اعتراض هواداران سوار شده و تکذیب مدیر را تکذیب می کند و گلایه از دخالت وزیر در کار باشگاه اصلا هم یادش نیست تا دیروز در حساس ترین موقعیت ها خودش با دخالت بیجا روزی قریب به 3 بار مربی را عوض می کرد.
این عزیز نماینده سابق هم اینگونه در پی صندلی است و همین می شود که فشار منصور خان می رود بالا ،حسن خان روشن همیشه دارد توی سر خودش می کوبد از دست این استقلال ، سلطان علی جباری سکوت و توصیه را ترجیح می دهد و باقی پیشکسوتان عطای صندلی ها را به لقایشان بخشیده اند همین می شود که طرفدار جمع می شود جلو وزارت خانه جلو پارلمان و خواهش از نماینده می کند نماینده ای که جاگیر که بشود به رسم سنت صندلی خودش را طلب خواهد کرد.
خلاصه که چه می کند این صندلی که از فدراسیون تا باشگاه همه را به جان هم می اندازد تا بنویسیم همه برای یک صندلی یک صندلی برای همه....