طـرفداری/احسان آزرمی
پرونده فوتبال باشگاهی این فصل هم بسته شد. با فراز و نشیب های همیشگی فوتبال. با سورپرایز ها و خراب کردن پیش بینی های ابتدای فصل، با چهره های جدید و به افتخار رسیده های قدیم. هنوز اکوی " آخرش لستر کم می آورد" شنیده می شود و چندان از زمانی که آلگری با یووه رده شانزدهمی، 2-1 باخت و گفت نگران چیزی نیستم نمیگذرد. خوشحالی ها برای قهرمانی با برد های 1-0 و نهایت سهمیه ای هم که به دست نیامد، آقای خاصی که آمد برای همیشه بماند و مثل همیشه فقط 3 فصل بود و پله ثانی و شاهزاده بریتانیایی که در انتها فقط "محبوب رسانه ها" تلقی شدند، همه برای همین یک فصل بود. حقا که فوتبال زندگیست...
فرود سیب و فراز ققنوس
سیب را که می اندازی هوا، می چرخد و می چرخد تا به زمین برسد. دیوانگیست که وقتی سیب در هواست انتخاب کنی که کدام طرف به تو لبخند می زند. مهم نیست که وقتی سیب را به هوا می اندازی تا کجا بالا برود، مهم اینست که در طرفی به پایان رسد که تو را خوشحال کند. داستان من و ما، داستان رئال مادرید، سیبی شد که فرود داشت و ققنوسی بود که اوج گرفت. در کمال ناامیدی، وقتی کسی نمی دانست چرا مربی موفق اخراج می شود و مربی ناموفقی جایگزین می شود، وقتی کسی نمی دانست چرا پیش فصل به جای مرور تمرینات و آماده سازی به قاره پیمایی و بدن سوزی اختصاص یافت، داستان پایان فصل نوشته شد. داستانی که خیلی قرار نبود با واقعیت جور در بیاید. هرچه بود و هرچه شد، سیب رئال مادرید، بدون آنکه ارتفاعی دلپذیر داشته باشد، فرودی خوش داشت. حالا رئال مادرید قهرمان اروپاست. حتی زمانی که در یکی از بدترین فصل هایش به سر می برد، در تورنمنت محبوبش و در خانه اش، قهرمان می شود. در حالی که تیم های دیگر باید منتظر نسل های طلاییشان بمانند تا فاصله را کم کنند، رئال مادرید نه چندان درخشان با معیارهای رئال مادرید، در تورنمنت خودش درخشید.
رکوردهایی که پابرجا نماند
فصل، فصل سنت شکنی بود. رئال مادرید در هر 5 قهرمانی قبلی، خودش مدافع عنوان قهرمانی را حذف کرده بود. آمار بی نظیر، رکورددار تاریخ اروپا در حذف فینالیست ها. رکورد دیگری هم بود. از 17 بار حضور بایرن مونیخ در نیمه نهایی اروپا، یا بایرن مونیخ قهرمان شده بود یا تیمی که شکستش داده بود. بار هجدهم داستان متفاوت بود. همانند 5 مدافع عنوان قهرمانی قبلی. مقصر رئال مادرید نبود که مدافع عنوان قهرمانی توان روبرو شدن با رئال مادرید در مراحل بالایی را نداشت، و باز هم گناهی بر گردن قهرمان اروپا نبود تا بایرن مونیخ تصمیم می گیرد این بار برخلاف 17 بار گذشته مقابل قهرمان ناکام نشود. بایرن یوونتوس را شکست داد، اتلتیکو تیم های اول و دوم گواردیولا را حذف کرد و رئال مادرید با شکست دادن سرخ پوست های مادرید – لقبی که 80 سال است خود را با آن صدا می زنند- قهرمان شد. دو FCB مقابل اتلتیکو شکست خوردند تا رئال مادرید آن ها را شکست دهد. تیم دیگری شایسته بود؟ لااقل اتلتیکو مادرید را شکست می دادند.
ده روز آخر
هر آیینی، روزهایی دارد خجسته. 10 روز آخر ماه می را باید به نام آیین "مادریدیسمو" و رئال مادرید نوشت. از هجدهم تا سی ام ماه می، قهرمانی های رئال مادرید روزها و سالگردهای افتخار آفرینی را فشرده و فشرده تر می کند و حتی گاهی اوقات دو قهرمانی در یک روز خاص تکرار می شود. حالا با 11 قهرمانی، با 4 قهرمانی بیشتر از نزدیکترین رقیب که روزگار دوری را سپری می کند، و با بیش از 2 برابر افتخار به نسبت نزدیک ترین رقبای فعلی، تیمی که 60 سال است از جایگاه شماره 1 رنکینگ تاریخ فوتبال به زیر کشیده نشده، به جلو می تازد.
برنده ای از دیار فرانس!
اولین اقدام زیدان تشکیل دادن خط هافبکی بود که برای نیمی از فصل خبری از آن در تیم نبود. 5-0-5 بنیتز آرام آرام به یک ترکیب معقول و سیستمی مقبول تبدیل شد تا زیدان نشان دهد بارسلونا در بازی های ملی دچار خستگی و افت شده است! مودریچ آنقدر درخشید که حتی حضورش در تیم منتخب سال 2015 را هم توجیه کرد و تونی کروس نشان داد که چرا یوهان کرایوف فقید تا آن حد شیفته نقش آفرینی او بود. پسر بی ادعای برزیلی به کنار، حتی برندهای "70 میلیونی" و "پسر طلایی اسپانیا" هم زیدان را برای "حضور قبل از اثبات شایستگی" قانع نکرد. تیم او شاید ضعف های تاکتیکی زیادی داشت، شاید در بعضی صحنه ها بی تجربگیش برجسته می شد، اما تیم او بازی بزرگداشت یوهان کرایوف را برد، 12 برد در 12 هفته آخر لالیگا ثبت کرد و در نهایت قهرمان اروپا شد. آمار چندان بدی برای 5 ماه اول فعالیت در سطح اول فوتبال اروپا نیست!
Hala Madrid!
5 قهرمانی ابتدایی رئال مادرید، hold the Europe madrid، نوایی که آهسته تر می شود، 6. خلسه طولانی، صدایی که گویا می گوید hole ora Madrid!، بقیه ِآمدند. 7 و 8 و 9، نغمه ای که جان می گیرد، 10 و 11 ای که می آید، hold the europe Madrid ای که آهسته آهسته اما مداوم نوای دیگری می گیرد، hala Madrid ای که سر داده می شود. نغمه ای که از دور سر داده شده، اما نزدیک است، نزدیک تر از جان. اروپا نگه داشته شده است، آنها هیچگاه به ما نمی رسند. شعله سپید، شعله ای به بلندای ابدیت است. برنده بازی تاج و تخت، صاحب تخت است...